پیشدبستانی اجباری عدالت آموزشی یا شتابزدگی تربیتی؟
طرحی که این روزها در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است، نقطه آغاز آموزش رسمی در ایران را از ششسالگی به پنجسالگی منتقل میکند. براساس این پیشنهاد، کودکان یک سال زودتر وارد مدرسه میشوند و به همان نسبت یک سال زودتر وارد دانشگاه و بازار کار خواهند شد.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
حجتاله طالبیانبروجنی
طرحی که این روزها در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است، نقطه آغاز آموزش رسمی در ایران را از ششسالگی به پنجسالگی منتقل میکند. براساس این پیشنهاد، کودکان یک سال زودتر وارد مدرسه میشوند و به همان نسبت یک سال زودتر وارد دانشگاه و بازار کار خواهند شد. ساختار آموزشی جدید، موسوم به «۳-۳-۵-۱»، همچنان بر ۱۲ سال تحصیل استوار است، اما عملا یک سال از کودکی رسمی دانشآموزان کاسته خواهد شد.
حامیان این طرح بر دو محور تأکید دارند: نخست، عدالت آموزشی؛ زیرا بسیاری از خانوادهها به دلیل هزینهها از ثبتنام فرزند خود در پیشدبستانی محروماند. دوم، ارتقای کیفیت؛ زیرا آموزش و پرورش معتقد است بسیاری از مشکلات یادگیری در دبستان ریشه در نگذراندن این دوره دارد. کمیسیون آموزش مجلس نیز با لحنی آشکارا اقتصادی استدلال میکند که دانشآموزان یک سال زودتر به دانشگاه و سپس بازار کار میرسند و این به سود کشور خواهد بود.
اما منتقدان این نگاه را خطرناک میدانند. به باور بسیاری از کارشناسان، آموزش رسمی زودهنگام با ویژگیهای رشدی و روانی کودکان پنجساله همخوان نیست. در این سن، کودک نیازمند بازی، تعامل عاطفی و کشف محیط است؛ نه نشستن پشت نیمکت و حل تکالیف. ورود زودهنگام به آموزش رسمی، فارغ از نیت طراحان، میتواند به اضطراب، دلزدگی و فرسودگی تحصیلی بینجامد و در بلندمدت استعداد خلاق نسل آینده را فرسوده کند.
مسئله اصلی اینجاست: آیا پیشدبستانی اجباری قرار است به معنای «یک سال دبستان بیشتر» باشد یا «یک سال کودکی متفاوت و بازیمحور»؟ پاسخ به این پرسش تعیین میکند که طرح به فرصت بدل شود یا به تهدید. برای آنکه این تغییر به نفع کودکان تمام شود، سه شرط اساسی وجود دارد:
- نخست، نیروی انسانی متخصص؛ یعنی مربیانی که روانشناسی رشد، آموزش غیرمستقیم و کار با کودک را آموختهاند، نه معلمانی که صرفا روشهای رسمی تدریس را تکرار میکنند.
- دوم، فضا و تجهیزات متناسب؛ کودک پنجساله به اتاق بازی، فضای باز امن، گوشههای قصه و هنر نیاز دارد، نه نیمکتهای فشرده و تختههای سیاه.
- سوم، منابع آموزشی متناسب؛ یعنی آموزش از مسیر بازی، قصهگویی و فعالیتهای گروهی، نه کتاب و آزمون و تکلیف.
آیا آموزش و پرورش امروز ایران آمادگی تحقق این سه شرط را دارد؟ واقعیت آن است که نظام تربیت معلم هنوز برای پرورش مربیان متخصص در این حوزه بازنگری نشده است؛ مدارس با بحران کمبود فضا و تجهیزات ابتدایی روبهرو هستند؛ و منابع آموزشی نیز همچنان بر کتاب و تکلیف تأکید دارند. در چنین شرایطی، تبدیل پیشدبستانی به یک تجربه متفاوت و سازگار با سن کودک، بیش از آنکه در عمل تحققیافتنی باشد، در حد یک آرزو باقی میماند.
بدون این شروط، اجباریشدن پیشدبستانی چیزی جز تحمیل یک سال تحصیل خشک و زودهنگام نخواهد بود؛ تغییری که شاید عدالت آموزشی را روی کاغذ تقویت کند، اما در عمل کیفیت زندگی کودکان و سرمایه انسانی کشور را تضعیف خواهد کرد.
به بیان دیگر، بحث بر سر «شروع آموزش از پنجسالگی» نیست، بلکه بر سر «چگونگی آموزش» در این سن است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.