|

انتقال آب عمان؛ درست یا نادرست؟

نکاتی اساسی درباره یک طرح جنجالی برای احیای زاینده‌رود

سرخط اول اخبار سراسری روز چهارشنبه گذشته مربوط به انتقال آب از دریای عمان به اصفهان بود و به همین مناسبت گفت‌وگویی با استاندار محترم استان اصفهان در این باره پخش شد.

انتقال آب عمان؛ درست یا نادرست؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سرخط اول اخبار سراسری روز چهارشنبه گذشته مربوط به انتقال آب از دریای عمان به اصفهان بود و به همین مناسبت گفت‌وگویی با استاندار محترم استان اصفهان در این باره پخش شد. ایشان بهره‌برداری از مرحله اول انتقال آب از دریای عمان را یک موفقیت برای حل بحران آب در زاینده‌رود برشمردند و ضمن تأکید بر قطع وابستگی صنایع آب از رودخانه زاینده‌رود؛ نوید احیای رودخانه زاینده‌رود را با تداوم اجرای فازهای بعدی این طرح و اجرای طرح‌های ماندگان و کوهرنگ 3 دانستند. البته ایشان اشاره‌ای نیز به پویش منهای 20؛ که تأکید بر هر نفر 20 لیتر کمتر آب شرب مصرف کنند داشتند.

هرچند در سخنان استاندار محترم اصفهان درباره انتقال آب دریا تناقض وجود داشت و از یک طرف کل نیاز صنایع مستقر در حوضه زاینده‌رود را 70 میلیون متر مکعب در سال عنوان کردند و از طرف دیگر تأکید بر اجرای فازهای بعدی این طرح، بدون توسعه صنعت داشتند که البته این گفتمان در مدیریت قبلی استان در دولت سیزدهم نیز جاری بود و هیچ‌گاه سعی در رفع این تناقض‌گویی نه در آن زمان و نه در زمان فعلی شد. جدا از اینکه توسعه هر نوع صنعت در حوضه آبریز زاینده‌رود منجر به عمیق‌شدن بحران در این حوضه خواهد شد و متولیان این طرح در این باره تاکنون نتوانسته‌اند پاسخ منطقی ارائه کنند. در واقع انتقال آب از دریای جنوب با ظرفیت 70 میلیون متر‌مکعب در سال که برابر نیاز فعلی صنایع است، از نظر ماهیت و نه از نظر اقتصادی شاید توجیه‌پذیر باشد ولی همین میزان انتقال آب از دریای جنوب نیز به ‌دلیل گرانی قیمت تمام‌شده از یک سو و عدم تمایل صنایع موجود در استفاده از این آب از سوی دیگر، منجر به توسعه صنایع در این منطقه خواهد شد که در بهترین حالت یعنی توسعه صنایع پاک نیز منجر به تبعات بعدی؛ از قبیل افزایش مهاجرت خواهد شد که خود مشکلات فعلی در حوضه زاینده‌رود را تشدید خواهد کرد.

جدای از توجیه‌پذیربودن یا نبودن این طرح، در تعیین مبنای قیمت تمام‌شده یک متر‌مکعب آب این طرح، لازم است توجیه طرح از دید اقتصاد کلان باشد و به همین دلیل تمام قیمت‌های مصالح مصرفی باید بر مبنای قیمت تمام‌شده بدون یارانه‌ یا قیمت‌های جهانی باشد. در این طرح می‌توان این فرض را پذیرفت که تمام مصالح مصرفی مانند فولاد، سیمان، هزینه‌های اجرائی، هزینه‌های احداث آبگیر و آب‌شیرین‌کن و غیره مطابق هزینه‌های تمام‌شده، در قیمت تمام‌شده یک مترمکعب آب، ورود پیدا کرده‌اند؛ هرچند قیمت این نهاده‌ها نیز متأثر از حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم دولت قرار دارد.

با توجه به اینکه قیمت انرژی و حامل‌های آن به‌شدت تحت حمایت‌های یارانه‌ای بوده و استفاده از این قیمت‌های یارانه‌ای در محاسبات مربوط به قیمت تمام‌شده صحیح نیست و منجر به تصمیم‌گیری اشتباه می‌شود. در واقع لازم است‌ دولت خارج از چارچوب این طرح، برای تأمین برق مورد نیاز، اقدام به صرف هزینه‌های لازم واقعی کند. انرژی مورد نیاز برای انتقال یک متر‌مکعب آب از دریای جنوب به اصفهان با ارتفاع کل پمپاژ، بالغ بر چهار هزار متر، حدودا برابر 16 کیلو‌وات خواهد بود که مجموع انرژی مورد نیاز این طرح در فاز اول (40 میلیون مترمکعب در سال)، برابر 640 هزار مگاوات و برای فاز دوم مرحله اول (70 میلیون مترمکعب)، برابر 112 هزار مگاوات خواهد بود. همچنین توان مورد نیاز برای انتقال 70 میلیون مترمکعب؛ حدود 125 مگاوات ساعت است که البته مشخص نیست با توجه به ناترازی شدید انرژی، این میزان انرژی چگونه و از کجا تأمین خواهد شد؟

با این حال اگر فرض شود کشور در شرایط نرمال تأمین انرژی مورد نیاز است و هیچ‌گونه ناترازی نیز در کشور وجود ندارد، قیمت تمام‌شده یک متر مکعب آب، مشتمل بر هزینه‌های خرید آب از شرکت واسکو، هزینه‌های سرمایه‌گذاری تا اصفهان و هزینه‌های جاری بالغ بر پنج دلار خواهد بود که به نظر تمام موافقان و مخالفان این طرح، آب انتقالی، آب گرانی است. از طرفی توجه را به اظهار‌نظر مدیران صنایع بزرگ مستقر در حوضه آبریز زاینده‌رود که در ابتدای سال 1403 و قبل از شروع به کار دولت چهاردهم، درباره عدم تمایل استفاده این آب در صنایع مطرح شده است جلب می‌کند: «مدیر عامل هلدینگ پترو‌پالایش اصفهان در حاشیه نشست ویژه‌ای که به منظور بررسی طرح‌های آبی اصفهان با حضور نماینده عالی دولت در استان اصفهان و مدیران عامل شرکت‌های فولاد مبارکه، ذوب‌آهن و مدیر پروژه انتقال آب صفه در هلدینگ پتروپالایش اصفهان برگزار شد، درباره تعهد پالایشگاه اصفهان برای انتقال آب به اصفهان و میزان سهم این شرکت در انتقال آب گفت: پالایشگاه اصفهان ۲۰ درصد سهام شرکت آب انتقال صفه را در اختیار دارد که در جلسه امروز نیز هفت درصد سهم اتاق بازرگانی به پالایشگاه اصفهان واگذارشد که سهم ‌پالایشگاه اصفهان به ۲۷ درصد رسید.

او با اشاره به اینکه ما می‌خواهیم سهم پالایشگاه اصفهان در پروژه انتقال آب اصفهان به ۳۰ درصد برسد، افزود: اگر این اتفاق رخ داد، در آینده تمامی شرکت‌های هم‌جوار پالایشگاه و شهر انرژی باید سهم آبی خودشان را از پالایشگاه اصفهان خریداری کنند. او تصریح کرد: پالایشگاه اصفهان به آب بسیار کمی نیاز دارد. ما در پتروپالایش اصفهان درحال کاهش ۷۵درصدی نیاز آبی هستیم. بخشی از نیاز این شرکت از طریق خرید پساب آب تصفیه‌خانه شاهین‌شهر تأمین می‌شود، بنابراین آبی که از طریق پروژه صفه تأمین می‌شود را خیلی نیاز نداریم؛ اما برای پروژه‌های آتی مورد نیازمان است».

مدیرعامل شرکت فولاد مبارکه نیز در حاشیه یکی از بازدیدهای خود در گفت‌وگو با خبرنگار فولاد تصریح کرد: پروژه‌های زیادی در راستای مصرف بهینه آب در فولاد مبارکه از سال‌های گذشته تاکنون اجرا شده که تولید بیشتر محصولات را با مصرف آب کمتر رقم زده است. او با بیان اینکه تا چهار سال آینده، مصرف آب خام شرکت فولاد مبارکه به صفر کاهش می‌یابد، عنوان کرد: ارتقای سطح کارایی تصفیه‌خانه‌های پساب برای بهبود تصفیه و بازچرخانی آب در فولاد مبارکه، منجر به افزایش راندمان تولید محصولات شده، به‌گونه‌ای که منجر به کاهش 50‌درصدی برداشت از آب خام شده است. مدیر آبرسانی شرکت ذوب‌آهن اصفهان با اشاره به اینکه از سال 79 که اولین خشک‌سالی‌ها در اصفهان شروع شد، گفت: ذوب‌آهن اصفهان از صنایعی است که حیات آن به وجود آب وابسته است. با شروع خشک‌سالی‌ها، این شرکت با برنامه‌ریزی‌ها و تعریف پروژه‌های مختلف سعی کرد‌ میزان مصرف خود را از زاینده‌رود کاهش دهد.

او با اشاره به اینکه در سال 79 میزان برداشت آب از زاینده‌رود 32 میلیون متر‌مکعب بود و این رقم در سال 97 به 14 میلیون متر‌مکعب کاهش پیدا کرده است، یاد‌آور شد: با انجام پروژه‌های مختلف و علی‌رغم افزایش 60‌درصدی تولید هر‌ساله، 20 درصد کاهش مصرف آب نسبت به سال قبل داریم که این رقم بسیار قابل توجه است. مدیر آبرسانی شرکت ذوب‌آهن اصفهان یکی از تمهیدات مهم در طرح‌های توسعه‌ای ذوب‌آهن اصفهان را کاهش مصرف آب دانست و گفت: استفاده از پساب در سیکل‌های کثیف کارخانه مانند خنک‌کردن سرباره، مدیریت مصرف آب با نصب مولتی‌پمپ‌های آب صنعتی و آشامیدنی و مدیریت مصرف و فشار از دیگر عواملی است که با کنترل آن توانستیم مصرف آب در شرکت را کاهش دهیم. او افزود: اخیرا برنامه‌ریزی کردیم تا از برج‌های هیبریدی استفاده کنیم؛ زیرا این برج‌ها علاوه بر کاهش حداقل 30‌درصدی مصرف آب، در زمینه کاهش آلایندگی نیز بسیار مؤثر است.

از اصلی‌ترین شاخص زمینه ایجاد تمدن‌ها در هر کجای جهان وجود آب پایدار است و پر‌سابقه‌ترین تمدن‌ها نیز مربوط به مناطقی از جهان است که از آب کافی همراه با زمین مستعد برخوردار بوده‌اند؛ از مصر باستان تا روم، یونان، چین، بین‌النهرین و خوزستان خودمان و سایر نقاط ایران و جهان بر همین مبنا شکل گرفته‌اند. این یک قاعده اجتماعی مستند بر یک اصل طبیعی است و شرط آن، وجود آب کافی پایدار و زمین مناسب است‌. با رجوع به تاریخ و اجرای سازه‌های محیرالعقول از قبیل دیوار چین، اهرام مصر، تخت‌جمشید و غیره مشخص می‌شود اجرای سازه‌های بزرگ در زمان‌های قدیم خارج از توان آنان نبوده است و تلاش انسان‌ها در ایجاد آنها قابل ستودن است، ولی لااقل این‌جانب طرحی از قبیل احیای دشت‌های مرتفع را سراغ ندارم که متکی به آب ناپایدار برای توسعه منطقه‌ای که وابسته به آب باشد اجرا شده باشد. هرچند از قدیم اقدامات مؤثری برای پایدارسازی منابع آب مورد نیاز از قبیل احداث سدها یا ابداع قنات و حتی انتقال آب از مناطق پرآب به مناطق کم‌آب، از طریق حفر تونل‌ یا اجرای تنبوشه انجام شده است.

طرح‌های عنوان‌شده توسط استاندار محترم اصفهان متأسفانه به دلایل مختلف، پایدار نیستند و تصمیم به اجرای آنها نه در سایه‌ مطالعات جامع، بلکه در گعده‌های محفلی و عمدتا سیاسی انجام شده و به دور از بازرسی‌های فنی و حقوقی به اجرا درآمده است و با توجه به سازمان ابداعی، به دور از حسابرسی عمومی نیز می‌باشند. هر‌چند سهم آب انتقالی از دریای جنوب در احیای رودخانه زاینده‌رود بسیار ناچیز است، ولی می‌توان ادعا کرد سهم آب انتقالی با فرض پایداری آن، در جلوگیری از بدترنشدن اوضاع بحرانی این رودخانه حداکثر هفت درصد است، ولی به ‌دلیل ناپایداری این آب به دلایل مختلف فنی، تأمین انرژی، پدافندی، شرایط آب‌و‌هوایی و... از یک سو و عدم امکان توقف فعالیت این صنایع به ‌دلیل نقش آنها در چرخه تولید و زندگی آحاد مردم از سوی دیگر، همواره لازم است در این منطقه آب آماده جایگزین در مواقع ضروری وجود داشته باشد که سهل‌الوصول‌ترین این آب، آب رودخانه زاینده‌رود خواهد بود که بسته به شرایط زمانی مختلف می‌تواند سطح بحران اجتماعی را از شرایط موجود بدتر کند.

متأسفانه همین موضوع در مورد طرح انتقال آب ماندگان نیز صادق است، اما موضوع‌های مرتبط با آن پیچیده‌تر است و آینده این طرح و نقش آن در احیای زاینده‌رود فارغ از هیاهوهای انتخاباتی تعیین نشده است. ایده‌های این دو طرح برای احیای زاینده‌رود چنان نامقبول است که علاوه بر صاحبان فن، صاحبان حقابه در زاینده‌رود را نیز نتوانسته است قانع کند و طی چند سال اخیر فقط مدیران دولتی حامیان این طرح‌ها بوده‌اند. در طرح سد کوهرنگ 3 نیز فقط صاحب‌نظران مطلع هستند که چه می‌گذرد و چگونه با لج‌بازی اجرای این سد با ریسک بالا در دستور کار قرار گرفته است.

در پایان به مدیریت ارشد استان پیشنهاد می‌شود راه‌حل بحران آب در زاینده‌رود، این طرح‌های عنوان شده نیست و راه‌حل پایدار برای حل بحران آب در زاینده‌رود در گام اول شناخت مشکلات و حقایق آن از قبیل شرایط موجود اقلیمی، موقعیت منطقه، برداشت‌های بی‌رویه، عدم درک داشته‌ها و نداشته‌ها، عدم شناخت مورفولوژی رودخانه زاینده‌رود، ناهمخوانی الگوی مصرف با شرایط اقلیمی و منطقه، درهم‌ریختگی مدیریتی، تضاد منافع، ناآگاهی عمومی، واگرایی، خوداندیشی زیاد، تضاد با استان‌های مشترک‌المنافع، سیاست‌زدگی و... است و در گام دوم پذیرش و همزیستی با این حقایق و ارائه راهکار در راستای مشارکت همه ذی‌نفعان با اصلی‌ترین موضوع جریان دائمی رودخانه از سراب تا پایاب است و توسعه، بهبود و حتی کاهش وابستگی به آب رودخانه زاینده‌رود فقط و فقط در راستای این موضوع مهم باشد، وگرنه پس از سپری‌شدن زمان‌های موجود تنها راه رهایی، انداختن تقصیر به گردن دیگران است و اگر به‌جای اجرای طرح‌های پرهزینه برای تأمین آب ناپایدار رودخانه زاینده‌رود، فقط بخشی از این اعتبارات در راستای حل مشکلات و پذیرش حقایق این حوضه آبریز صرف شده بود، این انتظار می‌رفت تا در زمان معقولی جریان دائمی این رودخانه برقرار شود.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.