|

‌روایتی از سخت‌ترین و ناگوارترین روزهای حیات کاری ظریف

‌‌بار دیگر کشمکش‌های برجامی هم‌‌زمان با برگزاری دور جدید مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در سطح رسانه‌ها و افکار عمومی جدی‌تر از گذشته مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این راستا به‌تازگی بخش‌هایی از گفت‌وگوی دکتر صالحی، رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی، درباره برجام و توافق مونیخ! بازنشر می‌شود.

‌روایتی از سخت‌ترین و ناگوارترین روزهای حیات کاری ظریف

‌‌بار دیگر کشمکش‌های برجامی هم‌‌زمان با برگزاری دور جدید مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در سطح رسانه‌ها و افکار عمومی جدی‌تر از گذشته مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این راستا به‌تازگی بخش‌هایی از گفت‌وگوی دکتر صالحی، رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی، درباره برجام و توافق مونیخ! بازنشر می‌شود. رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی در این گفت‌وگو بیان کرده است «تشخیص آقای روحانی این بود که من در کمیته مذاکرات برجام نباشم. پس از یک‌سال‌و دو ماه که به بن‌بست رسیدند، من را به کمیته دعوت کردند. این دعوت به این دلیل بود که آقای ظریف و جان کری در مونیخ توافقی کرده بودند که رهبری آن را قبول نداشتند.

در این زمینه آقای ظریف قصد داشتند استعفا بدهند و در نهایت بحث فنی مذاکرات، بین من و وزیر انرژی آمریکا انجام شد». توافق مونیخ مانند توافق ژنو، لوزان یا وین درباره برجام معروف نیست اما ظاهرا برخی گفت‌وگوها برای فهم مشترک در حوزه‌های فنی هسته‌ای به‌ویژه نحوه چیدمان سانتریفیوژها در خلال گفت‌وگوهای مونیخ در سال ۱۳۹۳ انجام شده بود که برخی از آن تلقی به «توافق مونیخ» کرده‌اند. با این حال مروری بر بخش‌هایی از جلد چهارم کتاب «راز سر به مهر» نشان می‌دهد که این روایت جدید از روند توافق مونیخ و ناراحتی ظریف، دقیق و کامل نیست.

در بخشی از کتاب راز سر به مهر (جلد ۴) با عنوان «مشکل بر سر تغییر چیدمان سانتریفیوژها» به ماجرای توافق مونیخ پرداخته شده است. تورقی در این بخش از کتاب نشان می‌دهد که تغییر چیدمان سانتریفیوژها برای نخستین بار -در فاصله دو جلسه 12 بهمنِ کمیته هسته‌ای تا 19 بهمن 1393- سوء‌تفاهمی در پرونده هسته‌ای ایجاد کرده بوده است. سؤال این شده بود که «چرا هیئت مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی ایران، برخلاف نظرات تخصصی سازمان انرژی اتمی، با تغییر چیدمان مطابق الگوی طرف آمریکایی‌ موافقت کرده است».

این سوءتفاهم‌ها باعث می‌شود که دکتر ظریف و کارگروه مذاکراتی در اوج مذاکرات در مونیخ به‌سرعت به تهران بازگردند و در این فضا که فشار سنگین «1+5» اوج گرفته بود؛ دامنه‌ای وسیع از ابهامات و شایعات رواج یافت. در این راستا دستور اصلی جلسه ارکان عالی نظام در تاریخ 20/11/1393، بررسی در باب صحت و سقم موافقت با الگوی روش چیدمان پیشنهادی هیئت آمریکایی برگزار می‌شود. در این جلسه اظهارات دکتر ظریف مبنی بر هماهنگی با دکتر صالحی و حضور کارشناسان ارشد اعزامی در مذاکرات و پیش‌بردن مباحث فنی از ناحیه آنان در این زمینه، تأثیری بر فرونشاندن شک و بدبینی در خاطر تصمیم‌گیران نداشت. مقام معظم رهبری با توجه به اطلاعات مندرج در نامه ریاست سازمان انرژی اتمی، به‌ صورت مستقیم خواهان پاسخ‌گویی دکتر ظریف شدند.

توضیحات ظریف در آن جلسه به نتیجه قطعی منجر نشد، ولی در نهایت مجموعه بررسی‌هایی که پس از آن جلسه از سوی مقامات ذی‌ربط انجام شد، ثابت کرد که ادعای دکتر ظریف درست بوده و او بر مبنای نظر سازمان در مونیخ مذاکره کرده است. با وجود پایان خوش‌یُمن این داستانِ تلخ، ظریف سخت‌ترین و ناگوارترین روزهای حیات کاری خود در همه سال‌های پس از انقلاب اسلامی را به وقایع دو جلسه ارکان عالی نظام در 20 و 25 بهمن 1393 منحصر دانسته است. او معتقد است هیچ‌گاه توقع چنان برخوردی را از سوی برخی مسئولان با کارگزاری صادق و شناخته‌شده که تجربه نشان داده در همه آزمون‌های گذشته اصل شرافت و پایبندی به کشور و ملتش را احراز کرده است، نداشته است. در‌واقع نقطه عطف نشست ارکان عالی نظام در 20 و 25 بهمن 1393 که به پیوستن دکتر صالحی به کمیته هسته‌ای در 26/11/1393 و سپس هیئت مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی ایران منجر شد؛ بی‌شک یکی از مهم‌ترین مقاطع در تاریخ مذاکرات هسته‌ای است. در کتاب راز سر به مهر تأکید شده است که تاریخ نشان خواهد داد که اصرار دکتر ظریف بر ورود مستقیم دکتر صالحی به مذاکرات یکی از مهم‌ترین تصمیم‌هایی بود که با موافقت مقامات عالی کشور جامه عمل پوشید و گره از کار مذاکرات هسته‌ای باز کرد.