|

بحران در تن‌پوش واژه‌ها؛ پایان تعارف، آغاز تصمیم

‌در ادبیات رسمی حاکمیتی ایران، واژه‌ها گاه نه برای توضیح یک مسئله، که دقیقا برای پنهان‌‌کردن آن به‌ کار می‌روند. «ناترازی» حالا دقیقا یکی از همین واژه‌هاست. اصطلاحی که به‌ جای آنکه پرده از ناکارآمدی‌های مدیریتی بردارد، آن را پشت ظاهری موجه، با شکل و شمایل آماری و با ظاهری کاملا علمی پنهان می‌کند.

بحران در تن‌پوش واژه‌ها؛ پایان تعارف، آغاز تصمیم

محمد  کیهانی - عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان

‌در ادبیات رسمی حاکمیتی ایران، واژه‌ها گاه نه برای توضیح یک مسئله، که دقیقا برای پنهان‌‌کردن آن به‌ کار می‌روند. «ناترازی» حالا دقیقا یکی از همین واژه‌هاست. اصطلاحی که به‌ جای آنکه پرده از ناکارآمدی‌های مدیریتی بردارد، آن را پشت ظاهری موجه، با شکل و شمایل آماری و با ظاهری کاملا علمی پنهان می‌کند. متأسفانه و در این سال‌ها این واژه‌ به‌جای آنکه زنگ خطری برای آغاز اصلاحات بنیادی باشد، به ابزاری برای عقب‌نشینی از تصمیم‌های لازم و معقول بدل شده و مدیران را به امروز و فردا کردن مشغول کرده است.

ماجرای «ناترازی»، صرفا به معنای عدم تعادل میان منابع و مصارف نیست. این واژه به نوعی بدل به پوششی برای سال‌ها تعلل و بی‌تصمیمی در عرصه‌های مختلف اقتصادی شده است. از مشکلات ساختاری صندوق‌های بازنشستگی تا سیاست‌های نادرست در قیمت‌گذاری حامل‌های انرژی و ناتوانی در مدیریت بودجه، همه آنچه در این سال‌ها به تعویق افتاده، حالا زیر سایه واژه «ناترازی» پنهان شده‌اند.

دولت جدید هم مثل دولت‌های قبل، وارث این انباشت‌ مزمن شده است، همان‌طور که سهمی در ایجاد آن نداشته، لیکن ناگزیر باید سهمی در حل آن ایفا کند. اینکه بحران را مثل اسلاف خود با واژه‌ای جدیدتر توجیه کند، هیچ کمکی به حل آن نمی‌کند. اگر «ناترازی» به‌ موقع جدی گرفته نشود، به بحران مشروعیت بدل خواهد شد. زمانی که مردم متوجه شوند واژه‌های این‌چنینی فقط برای پنهان‌کردن مسئولیت‌ها پدید آمده‌ و نه برای ارائه راه‌حل‌های واقعی، اعتمادشان به سیاست‌گذاران از بین می‌رود.

آنچه تاکنون از دکتر پزشکیان شنیده‌ایم، پرهیز از بازی با واژه‌ها بوده؛ سخنانی روشن، بی‌تکلف و بعضا بی‌پرده. لیکن این صداقت، هرچند قابل احترام بوده، اگر به تصمیم‌های عملی و راه‌گشا نینجامد، از دولت او چهره‌ای اصلاح‌گر نخواهد ساخت.

نکته مهم اینکه تصمیمات جدید احتمالی نباید فقط برای دوری از بحران‌های فوری گرفته شده که این تصمیم‌ها باید به‌ گونه‌ای اتخاذ شوند که اگر در ابتدا سخت و نفس‌گیر به نظر می‌رسند، در نهایت منتج به نتیجه‌ای شیرین و مثمرثمر برای مردم باشد. مردم امروز نه منتظر شعارهای تکراری، بلکه چشم‌ به راه شجاعتی در عمل هستند؛ شجاعتی برای پذیرش اصلاحات دشوار اما گریزناپذیر. اصلاحاتی چون بازطراحی نظام یارانه‌ها، ترمیم ساختار صندوق‌های بازنشستگی، ساماندهی مصرف انرژی و اصلاحات نظام مالیاتی بر‌اساس حق و عدالت که این اصلاحات می‌توانند پایه‌های یک آینده بهتر را برای ایران ما بنا کنند.

صداقت، سرمایه‌ای است که مسعود پزشکیان از ابتدا تا امروز با آن شناخته شده است. او همیشه با شجاعت و صداقت به بیان حقیقت پرداخته و هیچ‌گاه از روبه‌روشدن با واقعیت‌ها طفره نرفته است؛ هرچند‌ گاهی این نوع نگاه به ضرر خود او تمام شده باشد. این ویژگی، او را از بسیاری از سیاست‌مداران دیگر متمایز کرده و حتی در اوج انتقادات، مردم به صداقت او اعتماد کرده‌اند.

اگرچه برخی انتقادات از ترکیب کابینه به ناامیدی بخشی از پایگاه اجتماعی او از دولت وفاق انجامیده، لیکن جامعه هنوز با امید و تردید، نگاه خود را به ‌صراحت و صداقت رئیس‌جمهور دوخته است. مردم اکنون نه‌تنها به دنبال تغییرات بزرگ، بلکه شجاعت در عمل و تصمیمات سخت هستند؛ تصمیماتی که در نهایت می‌بایست شیرینی‌اش به کام ملت بنشیند. شعله‌های بحق نارضایتی از وضع موجود هنوز خاموش‌شدنی‌اند؛ اگر با تصمیم درست و به‌موقع و لحاظ شرایط همه مردم با هر سطح درآمدی همراه شوند.

قضاوت تاریخ نشان داده که با هیچ دولتی مهربان نبوده و نخواهد بود. حافظه‌ جمعی نه تحت تأثیر واژه‌ها، بلکه با آثار تصمیم‌ها قضاوت می‌کند. روزگار تعارف و تعویق و امروز را به فردا حواله‌دادن، گذشته است. اکنون زمان اخذ تصمیم‌هایی‌ است که اگرچه دشوار، اما اجتناب‌ناپذیرند. واژه‌ها نمی‌توانند جای خالی اراده را پر کنند‌ و خدای ناکرده اگر این واژه‌ها در این دولت هم جایگزین تصمیمات درست شوند، خود به بخشی از بحران و حتی گسترش آن بدل خواهند شد.