قمار بزرگ روی ویرانهها
طالبان میان آمار و اعتراف، اعدام و اقتصاد
در نگاه نخست، افغانستانِ امروز تصویری متناقض از خود ارائه میدهد؛ از یک سو گزارش بانک جهانی از رشد ۴.۳درصدی اقتصاد در سال ۲۰۲۵ حکایت دارد و کابل برای میزبانی نشست مهم منطقهای «اکو» آراسته میشود و از سوی دیگر، گزارش تکاندهنده یوناما از «بحران چندبعدی در تمام ابعاد زندگی» پرده برمیدارد؛
علیرضا رجائی
در نگاه نخست، افغانستانِ امروز تصویری متناقض از خود ارائه میدهد؛ از یک سو گزارش بانک جهانی از رشد ۴.۳درصدی اقتصاد در سال ۲۰۲۵ حکایت دارد و کابل برای میزبانی نشست مهم منطقهای «اکو» آراسته میشود و از سوی دیگر، گزارش تکاندهنده یوناما از «بحران چندبعدی در تمام ابعاد زندگی» پرده برمیدارد؛ بحرانی که با اعدامهای علنی، حذف سیستماتیک زنان از جامعه، شکنجه و سرکوب منتقدان، بستهشدن ۴۲۲ مرکز درمانی و تداوم تعطیلی مدارس دخترانه معنا مییابد. این دوگانگی، جوهره حکومت طالبان است؛ گروهی که در عرصه سیاست خارجی و پشت میز مذاکره با پاکستان، قطر و ترکیه، خود را یک «دولت ملی مستقل» معرفی میکند و با زبان دیپلماسی سخن میگوید، اما در داخل، با منطق ترس و زور حکومت میراند. اعتراف کمسابقه سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان، پرده از این تناقض برمیدارد؛ آنجا که میگوید: «حکومتی که مردم را با ترس و زور اداره کند، حکومت واقعی نیست... ما خود آنقدر تحمل نداریم و مردم را محکوم و ذلیل میکنیم». اعترافی که نه نشانه اصلاح، بلکه گواه عمق بحران مشروعیت است. طنز تلخ تاریخ آنجاست که طالبان برخاسته از حمایت استخباراتی پاکستان، امروز به یکی از چالشهای اصلی امنیتی و سیاسی اسلامآباد بدل شده است.
دکترین «عمق استراتژیک» پاکستان در افغانستان عملا شکست خورده و طالبان با ارسال پیام «افغانستان حیاطخلوت هیچ کشوری نیست»، بر نوعی استقلالطلبی نظامی-سیاسی تأکید میکند. اما این استقلال، بهای سنگینی دارد؛ تحریمهای بینالمللی، انزوای دیپلماتیک و فقر فزایندهای که مستقیما بر دوش مردم سنگینی میکند.
در این میان، زن افغانستانی قربانی مطلق این قمار است. همزمان با نشست اقتصادی اکو در کابل، سومین نشست «صدای ما را بشنوید» در مادرید هشدار میدهد که محرومیت تحصیلی و شغلی زنان و حذف آنان از عرصه عمومی، مصداق «جنایت علیه بشریت» است. جامعه جهانی میان دوراهی عادیسازی روابط یا اعمال فشار مؤثر سرگردان مانده و بازیگران منطقهای نیز هریک با منطق منافع خود وارد میدان شدهاند؛ از ایران با سیاست «اهلیسازی طالبان» تا پاکستان که در پی یافتن جایگزین است. وضعیت آنچنان شکننده است که حتی صفوف مخالفان طالبان نیز انسجام لازم را ندارد.
تشکیل جریان «همصدایی ملی» و سپس رد آن از سوی بخشی از «مجمع ملی برای نجات»، نشان میدهد سیاست در قبال افغانستان -چه در داخل و چه در تبعید- مملو از اتحادهای موقتی، رقابتهای پنهان و بیاعتمادی عمیق است. جمعبندی نهایی تکاندهنده است: افغانستان امروز صحنه یک قمار بزرگ است. طالبان بر میز اقتصاد و دیپلماسی منطقهای نشسته، درحالیکه پایههای حکومتش بر ترس، حذف و رعب استوار است. رشد اقتصادی پیشبینیشده، در سایه افزایش سرسامآور جمعیت و کاهش کمکهای خارجی، هرگز به سفره مردم راه نخواهد یافت. چشمانداز روشنی دیده نمیشود؛ یا این تناقض عمیق درونساختاری طالبان را از درون فرسوده و متلاشی خواهد کرد یا جامعه جهانی با تداوم سکوت و انفعال، در برابر زندانیشدن نیمی از جمعیت افغانستان، بهطور جمعی به بیتفاوتی متهم خواهد شد. سکوت امروز، فاجعه را حل نمیکند، فقط آن را به تعویق میاند
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.