|

توقع از رئیس‌جمهوری بالاست!

تعدادی آدم دلسوز در دانشگاه‌های کشور هستند که سر هر دوره ریاست‌جمهوری دست به کار می‌شوند و درباره بودجه سالانه با اشراف به وضعیت امروز میهن، نظر می‌دهند.

تعدادی آدم دلسوز در دانشگاه‌های کشور هستند که سر هر دوره ریاست‌جمهوری دست به کار می‌شوند و درباره بودجه سالانه با اشراف به وضعیت امروز میهن، نظر می‌دهند. آنها زحمت پژوهشی سنگین را به دوش می‌کشند تا رئیس‌جمهوری و اعضای کابینه در هر پست وزارتی یا در جایگاه معاونت و مدیریت بنگاه دولتی بدانند که کجا به‌درستی باید خرج کنند و برای کدام بنیاد و شرکت توصیه‌شده‌ای نباید از بیت‌المال هزینه کنند.

هرچند در آن سوی قضیه، از کسانی که نامه‌های مشفقانه را تاکنون دریافت کردند عکس‌العمل محسوسی مشاهده نشده است و حتی گاهی شده که برعکس توصیه‌های معطوف بر دیدن زخم‌ها هم عمل کرده‌اند و چوبش را تنها مردم خورده‌اند. به طور مسلم این رفتار هرچند مؤدبانه و رسمی اما ساکت کارگزاران از نگاه ملت، یک عادت زشت و ناپسند است. چه معنی دارد که این منتخبان ملت حتی زحمت نوشتن یک سطر جواب هم به این استادان درس‌خوانده را به خود نمی‌دهند؟ در این مقام که ایستاده‌اند جایی نیست که کسی ژست سینمایی بگیرد و در برابر دوربین رسانه‌ها خود را به آن راه بی‌خبری بزند. تا آنجا که حافظه یاری می‌دهد از دوره احمدی‌نژاد و سپس روحانی و رئیسی این هشدارها نظم بیشتر و سیاق جدی‌تری گرفت، اما در آن سو حتی یک دعوت هم از نویسندگان برای شنیدن گله‌ها و درخواست‌ها تا این لحظه صورت نگرفته. جان کلام آنکه اهل فن و تئوری، هربار به‌درستی دردها و گره‌ها را محاسبه می‌کنند و می‌نویسند شاید گوش شنوایی پیدا شود. یعنی این صداها به گوش هیچ‌کدامشان نمی‌رسد؟

در آخرین نامه‌ای که با امضای 180 اقتصاددان به رئیس‌جمهور پزشکیان نوشته شده، یک تفاوت عمیق احساس می‌شود که بسیار جای درنگ و تفکر دارد. نکته دردآور این نامه در اینجاست که در نامه پژوهشگران دانشگاه، به مقطع طاقت‌فرسای کنونی اشاره صریحی شده است. 

بحران پیچیده‌شده‌ای از تورم کمرشکن، بالا رفتن بی حد و حساب سبد هزینه‌ها برای اقشار وسیع کم‌درآمد، نرخ‌گذاری جدید برای بنزین که خودش آن‌قدر مهم نیست در جایی که پس‌لرزه‌های استخوان‌شکنی در قیمت‌های جدید کالاهای اساسی ملت دارد. برای آنکه حس همراهی و همدردی با رأی‌دهندگان قدری بیشتر حس شود، با وجود بی‌میلی نویسنده نسبت به ارائه این‌گونه خبرها، تنها از سر ضرورت، به دو نمونه از حوادث پرداخته می‌شود که در اثر پایین‌آمدن آستانه تحمل روی می‌دهد که البته ریشه آن، جدی‌شدن فقر در خانواده‌هاست. در همین هفته گذشته در روزنامه‌های میهن این خبرها درج شده که جان‌گداز هم هستند. هر دو از فرزندکشی و سپس خودکشی ضارب حکایت دارند. پیش از آن، نویسنده بابت نقل ناگوار آنها از پیشگاه خوانندگان پوزش می‌طلبد؛ اولی در شهر پرند رخ داده با این شرح که شخصی حدود۴۰ ساله، کارش تا شبانگاه مسافرکشی بوده تا برای مشکلات رفاهی فرزندان پس از سال‌های جدایی همسرش، مرهمی بر فراق‌ها و کمبودها باشد. اوج بحران زمانی است که او به یک راکب موتورسوار برخورد می‌کند و ماشین را پلیس توقیف می‌کند که به عبارت روشن مرد خانواده بیکار می‌شود، درحالی‌که هزینه‌های خانه و مهم‌‌تر از آن مخارج بیمارستانی راکب را هم بر دوش دارد و بر اثر بی‌طاقتی و عصبانیت از دست فرزندان، آنها را بی‌درنگ به قتل می‌رساند و سپس مبادرت به کشتن خودش می‌کند تا خانواده‌ای این‌گونه بی‌پناه، کارنامه‌اش بسته شود. حادثه دوم هم متأسفانه به همین رویه در شهر دلفان رخ می‌دهد که نخست همسر 19 ساله کشته می‌شود و سپس مرد خانواده خود را از میان برمی‌دارد! این یادآوری تنها برای یک تلنگر است که مسئولیت‌شناسی را به صاحبان مسئول گوشزد کند.

این است اقتصاد کم‌خون کم‌درآمدها به اضافه وضعیت تحریم‌شدگی کشور که سال‌هاست از خارج مرزها تمدید می‌شود. پرسش واجب در این بزنگاه حساس این است که یک مجموعه بلندبالا از مؤسسات و بنیادها که جایگاهشان، در تعریف خدمات عمومی نمی‌گنجد چرا باید پول‌های بی‌حساب و کتابی از خزانه کشور بگیرند و این مواجب ادواری با صد حیف و افسوس از بودجه محدود و موجود مملکت، خرج آنها شود. اینکه چرا این عمل هرساله تکرار می‌شود یک طرف، پرسش سنگین‌تر متعلق به امسال است که دیگر تاب و توانی برای خرید مایحتاج نمانده است و قیمت کالا و خدمات سرسام‌آور شده.

خطاب این یادداشت به مسئولان قانون‌گذار در مجلس هم هست. کی می‌شود که این کوچک‌شدن سفره‌ها را به جان باور کنید! شرمندگی زائدالوصف سرپرست خانوارهای عائله‌مند را باور کنید که حقوق یک ماه خرجشان در همان روزهای هفته اول نیست می‌شود! شنیدن تلخی‌ها دل را آزار می‌دهد. این بار شاید اتفاق فرخنده‌ای بیفتد. امید می‌رود که با نظر به شخصیت رک و صمیمانه رئیس‌جمهور با ملت، ایشان شهامت تاریخی به خرج دهند و درباره این خرج‌های نابجا تجدیدنظر اساسی بفرمایند و ردیف‌های زائد از بذل و بخشش‌های بودجه را با خط قرمز پر رنگی جدا کنند. شیرین‌تر آنجاست که خودشان مطرح کردند برای سال آینده تنها دو درصد ناقابل به اندوخته بودجه آتی افزوده خواهد شد و بس. پس خوب است ایشان نگاهی به پشت سر خود بیندازند که توقع خدمت از ایشان بسیار بالاست. تاریخ، صادقانه و بی‌طرف همه رفتارها را به طور تفصیلی خواهد نوشت. به این نکته ایمان داشته باشید.

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.