برجام و ضرورت میانداری
مدخل «میانداری» به گونههای مختلف تعریف شده و بعضا بهعنوان حرفه در زمینههای گوناگون کاربرد یافته است. مفهوم واژه کلیدی مزبور در این نوشتار وساطت یا اصلاح ذاتالبین نیست، بل داوری تخصصی و حرفهای افراد شاخص، ماهر و مستقل در امری اختلافی است، به نحوی که مرجعیت یابد و خواه ناخواه فصلالخطاب قرار گیرد.

مدخل «میانداری» به گونههای مختلف تعریف شده و بعضا بهعنوان حرفه در زمینههای گوناگون کاربرد یافته است.
مفهوم واژه کلیدی مزبور در این نوشتار وساطت یا اصلاح ذاتالبین نیست، بل داوری تخصصی و حرفهای افراد شاخص، ماهر و مستقل در امری اختلافی است، به نحوی که مرجعیت یابد و خواه ناخواه فصلالخطاب قرار گیرد.
داستان برجام مصداق همان امر اختلافی است که میانداری وفق تعریف پیشگفته را ضروری میکند.
برجام را طرفینی است که یکی مدافع و دیگری مخالف آن است؛ اولی هرچه میگوید له و دومی هرچه میگوید علیه است؛ گویی این قرارداد پر فراز و نشیب و جنجالی یک گونی زغال است که سیاه محض باشد یا کیسهای گچی است که سفید مطلق است!
در آخرین یادداشت خود تحت عنوان «تدبیری برای پسابرجام بیفرجام» (شرق ۷ مهر ۱۴۰۴) چنین نگاشتم: «برجام نه یکشبه خلق شد و نه زادروز او 10 سال پیش در چنین موقعی بود. اگر نگوییم برجام روزی چشم به جهان گشود که برنامه هستهای ایران کلید زده شد، عمری کوتاهتر از بیستوچند سال هم نمیتوان برای آن قائل شد».
بازه زمانی طولانیمدت شکلگیری برجام و نقش و اهمیت بسزای آن حتی فراتر از سطح ملی و منطقهای، این قرارداد را برخاسته از عناصری ساخته که در زیر به مواردی از آن اشاره میشود:
- تعامل در عین تقابل شرق و غرب (از جمله دورهای نسبتا کوتاه از تعامل روسیه و غرب)،
- مماشات طولانیمدت چین با کرانهنشینان دو سوی آتلانتیک،
- مناسبات جهانی ناظر به روابط و حقوق بینالمللی،
- سیاست داخلی و تعارضات درونی که حتی در مواردی متضمن دوقطبیسازی بوده،
- منافع ضد ملی و غیر انسانی صاحبان منافع مقرر درونمرزی و برونمرزی و قس علیهذا. این در حالی است که همین برجامی که مقدمه و مؤخره آن دستکم یک ربع قرن از حیات و ممات کشورمان و مردمش را به خود مشغول داشت و جامعالاطرافی داشته اثرات زیادی بر جای گذاشت، هیچگاه بهگونهای درست و درمان توسط میانداران مدنظر این نوشتار مورد داوری قرار نگرفت.
شاید اگر لفظ بیکس را برای برجام به کار ببریم، سخن لغوی نگفته باشیم؛ چراکه حتی رقمزنندگان و دستاندرکاران پیدایش آن هم از آن بهطور کامل و شفاف رونمایی نکردند تا هویت آن بماهو کلمه آشکار و چیستی و چرایی آن تبیین شود. این جفایی بود که آنان دانسته یا نادانسته روا داشتند و از این نظر ناخواسته با دشمنان برجام همراهی کردند.
برجام را اگر پایانیافته هم تلقی کنیم، که البته چنین نیست، باید به درستی و به تمام و کمال روایت شود. این روایتگری در صلاحیت هیچیک از طرفین مورد اشاره نیست؛ چراکه هر دو در عمل نشان دادهاند سوگیری دارند و یکسونگرانه روایت میکنند. اینجاست که ضرورت دارد کسانی که ذینفع یا ذیضرر نیستند و جز به منافع ملی به هیچ چیز دیگری نمیاندیشند، وارد گود شوند و با استفاده از توانمندیهای علمی و تجربی و عرق ملیشان بدون لکنت زبان و بدون در نظر گرفتن خوشایند و ناخوشایند دیگران، نتیجه داوریشان را اعلام و علنی کنند.
برجام، چه به بهانه و چه به واقع، کشور را به بلیه دوقطبیسازی مبتلا کرده است. این بلیه برای کشورداری و حکمرانی بهشدت مهلک و خانمانسوز است. برای مقابله با آن راهی جز میانداری، به شرحی که گذشت، و اعلام آتشبس توسط طرفین درگیری نیست. اینک کشور به تمرکز روی موضوعات حادی که با آن دستبهگریبان شده و راهکارهای راهبردی و اجرائی عاجل طلب میکند، نیازمند است.
دوقطبیسازی تلهای است که نه برای میانداران فرصتی برای غور در گذشته و شرایطی که کشور را به اینجا کشاند، فراهم میکند و نه اجازه میدهد مردم و نظام حکمرانی روی مسائل حاد مبتلابه تمرکز یابند و به چارهجویی اهتمام ورزند. طرفه آنکه ضروری است درحالیکه میانداران به صحنه وارد میشوند، مخالفان و موافقان برجام به آتشبس تن دهند. باشد تا مردم و حکومت فرصت کنند روی خطری که هماینک کشور را درگیر خود کرده است، متمرکز شوند و با تدبیر از این مهلکه عبور کنند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.