|

آیا ممکن است بار دیگر مانند به برجام بازگشت و قطعنامه‌ها را تعلیق کرد؟

سیاست یک وضعیت ژلاتینی دارد؛ در سیاست نباید قائل به بن‌بست بود. در سیاست قابلیت سازش وجود دارد، قابلیت ستیز، جنگ و صلح وجود دارد. به باور من راهکار دیپلماتیک برای وضعیت فعلی کشور وجود دارد، اما در شرایط خاص فعلی نباید انتظارهای حداکثری از دیپلماسی داشت.

آیا ممکن است بار دیگر مانند به برجام بازگشت و قطعنامه‌ها را تعلیق کرد؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

بعضی وقت‌ها در دیپلماسی ممکن است که در مقطع خاصی یک طرف کوتاه بیاید و پاره‌ای از عناصر را واگذار کنید تا در شرایط دیگری بتوانید مجدداً آن‌ها را به دست بیاورید، اما از شرایط بد فعلی رها شوید. سعدی می‌گوید: «با بدان آن به که کم گیری ستیز / چون نداری ناخن درنده تیز». وقتی شرایط شما مساعد نیست، طبعاً باید رفتار، دیپلماسی و مذاکره هم تعدیل شود. 

در شرایط فعلی باید چند اقدام اساسی در سیاست خارجی در پیش گرفته‌شود یا از اقدام‌هایی اجتناب شود. نخست اینکه ایران نباید بر طبل تقابل بکوبد و باید همچنان اهل تعامل باشد و در روایت افکار عمومی و رسانه‌ها ایران به عنوان کشوری اهل تعامل تصویر شود. دوم اینکه ایران نباید به پر و پای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بپیچد. 

آژانس یک نهاد فنی و تخصصی است؛ هرچند که ممکن است از آن به عنوان یک ابزار سیاسی هم استفاده شود، ولی تقابل با آژانس هیچ اعتبار بین‌المللی برای جمهوری اسلامی نمی‌آورد. باید در رفتار با آژانس به عواقب و پیامدهای هر تصمیمی توجه کرد. در شرایطی که ایران عضو پیمان‌عدم اشاعه (NPT) است، نباید نظارت آژانس را بر اساس توافقنامه جامع پادمان به هیچ بهانه‌ای قطع کند. 

حتی اگر کشورهایی به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کرده‌باشند، باز هم نظارت و بازرسی آژانس از جمله تعهدات ایران در پیمان‌عدم اشاعه است. سوم اینکه تکیه به حمایت چین و روسیه در شرایط فعلی خیلی راهگشا نیست؛ چراکه آن‌ها هم ابزارهای لازم را برای مقابله با تحریم‌های گسترده و تهدیدهای غرب جمعی ندارند. به نظر من اینکه یک کشور فقط یک سمت عالم را بگیرد و طرف دیگر را رها کند، خروج از توازن در سیاست خارجی است و به‌هیچ‌عنوان به نفع کشور نیست. این تشدید تنش در فضای سیاسی، مقوله‌ای است که به‌هیچ‌عنوان قابل قبول نیست. 

نکته چهارم اینکه در مورد مذاکره باید توجه داشت که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا شخصیتی خاص دارد، در کلامش نوسان بسیار وجود دارد، اما پیش‌بینی‌ناپذیری یک فرد از لحاظ منطق صوری خودش نوعی پیش‌بینی‌پذیری است. کشورهای دیگر نمونه‌های بسیار خوبی در تعامل با دونالد ترامپ هستند. برای مثال ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین را ببینید که چگونه در کاخ سفید مورد استقبال تند و توهین‌آمیز رئیس‌جمهور و معاون رئیس‌جمهور آمریکا قرار گرفت و حالا بعد از گذشت چند ماه چقدر وضعیتش تغییر کرده‌است و توانسته‌است حمایت آمریکا را جلب کند. 

ما نباید مسائل و رویدادهای نظام بین‌الملل را مطلق و ایستا فرض کنیم. پویایی‌های نظام بین‌الملل بسیار هستند و می‌توان از فرصت‌هایی برای تغییر وضعیت بهره برد. توصیه من این است که نخست اجازه ندهیم فضا متشنج‌تر شود، دوم اینکه به سمت تقابل تمام‌عیار نرویم، سوم باب مذاکره را نبندیم، چهارم با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تقابل نداشته‌باشیم و البته از همه مهم‌تر؛ اینکه اینقدر هم ادعا نکنیم که تحریم‌ها بی‌تاثیر است. 

همین که عده‌ای می‌گویند تحریم‌ها چندان اثرگذاری میدانی ندارد و فقط اثر آن روانی است، باید بدانند که تاثیر روانی خودش بزرگ‌ترین عامل برای ایجاد ناامنی روانی در کشور و تشدید تورم و فشار معیشتی مردم است. حتی اگر فرض کنیم که تحریم‌ها اثر میدانی هم نداشته‌باشد و اثر آن‌ها صرفاً روانی باشد، همین تاثیر روانی هم به سادگی قابل بازگشت به قبل نیست. 

ایران سال ۱۳۹۴ با انعقاد برجام توانست قطعنامه‌های شورای امنیت را تعلیق کند و تحریم‌های بین‌المللی را عملاً در یک چارچوب زمانی مشخص لغو کرد. اما شرایط امروز ایران با شرایط دوران برجام بسیار متفاوت است. تفاوت‌ها محرز و بیّن است. در آن دوران ایران در منطقه دست برتر را داشت، گروه‌های مقاومت فعال بودند و هنوز قبح حمله اسرائیل به خاک ایران شکسته نشده‌بود، حماس، حزب‌الله و گروه‌های مقاومت عراقی در وضعیت امروز قرار نداشتند و نظام سوریه بشار اسد همچنان حاکم بود اما امروز یکی از راهبردهای بازدارنده جمهوری اسلامی برای ابراز قدرت در منطقه، در حالت بسیار ضعیفی قرار گرفته‌است. نکته دیگر این است که امروز تاسیسات هسته‌ای ایران بمباران شده‌است و بر اساس همه گزارش‌ها و شواهد غنی‌سازی تعطیل شده‌است. 

به همین دلیل ابهام استراتژیکی که می‌توانست بازدارنده باشد، از بین رفته‌است. در حال حاضر اگر توجهی به برنامه هسته‌ای ایران وجود داشته‌باشد مربوط به چهارصد و خرده‌ای کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی و ۹ تن اورانیوم غنی‌شده سطح پایین است. اما در شرایط فعلی امکان مانور دادن روی این ذخایر هم زیاد نیست. نکته سوم مربوط به برنامه موشکی ایران است. 

اما بعد از عملیات‌های موشکی ایران علیه اسرائیل، تصویری که دشمن از تهدید این موشک‌ها داشت، تقریباً از بین رفته‌است. در کنار اینها انزوای سیاسی، فشار داخلی و وضعیت معیشت شهروندان نیز شرایط چندان مساعد نیست. همه اینها ما را به این نتیجه می‌رساند که جمهوری اسلامی حتی اگر به سمت دیپلماسی برود و وارد مذاکره شود، دستش پر نیست و نمی‌تواند بر اساس موازنه قوا با طرف مقابل مواجه شود. 

نکته مهمی که وجود دارد این است که در پرونده هسته‌ای، هیچگاه به اندازه امروز، اروپا و آمریکا به یکدیگر نزدیک نبودند. این نزدیکی مواضع ناشی از جنگ اوکراین، تحولات امنیتی منتسب به ایران در اروپا و مسائلی از این قبیل است. در نتیجه وقتی سخن از این می‌رود که آیا ممکن است بار دیگر مانند دوران برجام بازگشت و قطعنامه‌ها را تعلیق کرد؟ جواب این است که باید به عناصر اساسی اثرگذار بر دیپلماسی در شرایط فعلی توجه کرد. دیپلماسی هم خودش نوعی جنگ است. بنابراین در مذاکره هم مثل جنگ باید عوامل و عناصر بازدارنده داشته‌باشید. امروز ایران دیگر نمی‌تواند در مذاکره مشابه شرایط سال ۲۰۱۵ که برجام منعقد شد عمل کند.

 

منبع: هم میهن

آخرین اخبار دیپلماسی را از طریق این لینک پیگیری کنید.