گذشته را نمیتوان تغییر داد، اما آینده را میتوان ساخت
در ماه جولای سال ۱۹۷۱ میلادی و در یکی از روزهای گرم پکن دو مرد از دو اردوگاه متخاصم، یکی از مغربزمین مغرور و دیگری از متن شرقگرایی کمونیستی با ارادهای مصمم دست یکدیگر را فشردند و پایان جنگ سرد و دشمنی دیرینه فیمابین را به جهان اعلام کردند.
در ماه جولای سال ۱۹۷۱ میلادی و در یکی از روزهای گرم پکن دو مرد از دو اردوگاه متخاصم، یکی از مغربزمین مغرور و دیگری از متن شرقگرایی کمونیستی با ارادهای مصمم دست یکدیگر را فشردند و پایان جنگ سرد و دشمنی دیرینه فیمابین را به جهان اعلام کردند. چوئِن لای، نخستوزیر عملگرا و معمار سیاست خارجی چین با متقاعدساختن مائو، رهبر کاریزماتیک خود و در فضایی غبارگرفته از تخاصم و ناامیدی با هنری کیسینجر، تئوریسین اول سیاست خارجی آمریکا، دیدار کرد و با گفتوگو و مذاکره دنیا را در مسیر جدیدی قرار داد.
چین به جامعه جهانی بازگشت و پنجرهای گشوده شد. پیشرفت و تحول شگرفی آغاز شد و نیکبختی، ملت بزرگ چین را در آغوش گرفت و تجربهای موفق و ماندگار را فراروی کشورهای دیگر قرار داد که چگونه میتوان با وجود سالها درگیری، اختلاف و دشمنی با ابتکار و خلاقیت و در کمال خردمندی و عقلانیت و با کمترین هزینه مسیر ناکارآمد گذشته را تغییر داد و به عادیسازی روابط و ساختن آینده دست یافت. همین تجربه در پایانبخشی به جنگ طولانی و مرگبار ویتنام و آمریکا با نشست دوجانبه آنها در سال ۱۹۷۳ در پاریس مؤثر افتاد و دیپلماتهای مبتکر و خلاق ویتنامی جلوهای دیگر از مقاومت درخشان خود را به نمایش گذاشتند و دریچهای برای تبدیل تخاصم به تعامل را باز کردند. چنین تجربههای متعدد و مشابه دیگری نیز در جهان رخ داده که همگی پندآموز است و برای برونرفت از مسیرهای مسدود راهگشاست. ایران امروز هم اگرچه خاطرات تلخی از اختلافات و درگیری با آمریکا و خسارتهای سنگین آن را در حافظه تاریخی خود دارد اما زیانهای واردشده به کشور ما هیچگاه قابل مقایسه با میزان هزینههای تحمیلشده به کشورهایی نظیر ویتنام نیست.
بنابراین در شرایطی که مسئولان عالیرتبه کشور پدیده نه جنگ و نه صلح را به درستی به مصلحت ایران نمیدانند و از آثار زیانبار توقف کامل موتور اقتصاد کشور مطلع هستند و طبیعتا رویکرد جنگ هم گزینه منطقی و عقلانی نیست، گامنهادن در مسیر صلح و تعامل با دنیا با روشی که بتواند هم ایران را از خطر جنگ دور کند و هم حفره خطرناک نه جنگ و نه صلح را پر کند، ضرورتی انکارناپذیر است که تحقق آن متوجه مسئولان اصلی تصمیمگیر و تأثیرگذار در سیاست خارجی است.
این جمله طلایی چوئِن لای (که از بزرگان دیگری هم نقل شده) «گذشته را نمیتوان تغییر داد اما آینده را میتوان ساخت» باید اینگونه تفسیر کرد و نتیجه گرفت که امکان تغییر گذشته وجود ندارد اما برای ساختن آینده باید و میتوان در سیاستها، روشها و برنامههای گذشته که به مسیرهای بنبست منتهی شده، تجدیدنظر اساسی کرد و با ایدهها و سیاستهای نوین و خلاقانه که از جمله وظایف بنیادین مسئولان و رهبران کشور است، ایران را به سوی تعامل، صلح و سازش شرافتمندانه رهنمون کرد. دیپلماسی خلاق و هوشمندانه، مذاکره و گفتوگو، صلح و سازش، تعامل و ترک تخاصم همگی از دیگر جلوههای واقعی مقاومت است. همانگونه که در تاریخ اسلام شاهدیم و بارها از عالمان دینی شنیدهایم که سکوت حضرت امیر، صلح امام حسن، قیام امام حسین و پذیرش ولایتعهدی امام رضا و... همگی متناسب با شرایط زمان و مکان برای مصلحت دین خدا و امت صورت گرفته و نمایش راستین یک حقیقت بوده است.
امروز هم ایران عزیز ما نیازمند عزم و اراده مصمم مسئولان و متولیان امور است که برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی و همبستگی میهنی با انجام اصلاحات ساختاری در کشور و تجدیدنظر در سیاست خارجی که میدان تدبیر است، صلاح و فلاح ملک و ملت را رقم زنند؛ بنابراین در چنین شرایطی باید با اولویتبندی خواستهها و نیازهای اصلی کشور و توازن آن با تواناییهای ملی تصمیمگیری کرد. بدیهی است نمیتوان به صورت همزمان به تمامی نیازهای خود در شرایط دشوار و پیچیده روبهرو دست یافت، بنابراین علاوه بر تجدیدنظر در سیاستها باید دست به انتخاب زد و با انتخاب گزینههای مهمتر و حیاتیتر، مسیر کشور را با عبور از دره پرخطر کنونی که با اسنپبک و بازگشت تحریمها دشوارتر شده هموار کرد.
دیپلماسی باید در اوج دشمنی روزنهای برای صلح جستوجو کند و در میانه تاریکی و تخاصم طرحی نو دراندازد و کشور را از بنبست خارج کند، سخن را با این جمله کیسینجر به پایان میبرم که به یکی از دانشجویان ایرانی خود گفت که «ایران برای نجات خود باید یک موضوع مهم و یک آرمان خودش را در منطقه خاورمیانه ignore کند»؛ این راهحل است، لطفا به آن فکر کنیم.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.