اقتصاد ملی، بحران آب و ضرورت «بازگشت»
فلات ایران از دوران باستان دچار مشکل کمآبی بوده و ساکنان این سرزمین تلاش کردهاند از یک سو با ابداعاتی از نوع کندن قنات و از سوی دیگر با استفاده بهینه از منابع آبی، با این دشواری کنار بیایند.
فلات ایران از دوران باستان دچار مشکل کمآبی بوده و ساکنان این سرزمین تلاش کردهاند از یک سو با ابداعاتی از نوع کندن قنات و از سوی دیگر با استفاده بهینه از منابع آبی، با این دشواری کنار بیایند. ساخت سدهای متعدد برای مهار و ذخیرهسازی آبهای سطحی در دهه ۴۰ خورشیدی را میتوان حرکتی مثبت و اصولی برای مدیریت آب در کشور دانست. بااینحال در همان دوره استفاده از چاههای عمیق و نیمهعمیق به تدریج جایگزین شیوه سنتی قنات شد؛ بهگونهای که در فاصله سالهای ۴۰ تا ۵۵ حدود ۵۰ هزار حلقه چاه به بهرهبرداری رسید. در مطالعات آمایش سرزمین در اوایل دهه ۵۰ بر این نکته مهم تأکید شده که با توجه به کمبود آب، باید دولت برنامه جامعی برای انتقال مراکز صنعتی و جمعیتی به سواحل جنوب کشور تدوین و اجرا کند.
اما این توصیه کارشناسانه هم در دوره پیش از انقلاب و هم بعد از آن مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفت. همچنین در گزارش سیاستهای توسعه و تکامل جمهوری اسلامی که تدوین آن در دوران دولت موقت آغاز شده و در اردیبهشت سال ۵۹ بهعنوان نخستین سند برنامهریزی و توسعه بعد از انقلاب منتشر شد، به محدودیتهای منابع آبی اشاره شده و تلاش برای اصلاح الگوی مصرف اعم از مصرف خانگی و کشاورزی و صنعتی، تصفیه و بازیافت آب و نیز گسترش صنعت شیرینسازی آب مورد توجه قرار گرفته است. بااینحال با بررسی کارنامه چند دهه گذشته میتوان نتیجهگیری کرد که توجه درخوری به این توصیههای کارشناسانه نشده است. در فاصله سالهای ۵۵ تا ۶۰ و در شرایطی که آثار منفی گسترش بهرهبرداری از چاههای عمیق در حال ظهور بود، تعداد چاههای عمیق بیش از دو برابر شد. همچنین در دهه ۷۰ افراط در اجرای برنامههای سدسازی و انتقال بینمنطقهای آبهای سطحی دشواریهایی را برای کشور ایجاد کرد؛ بهویژه رفتار پرخطر دولت نهم که به صورت تشویق کشاورزان برای کندن چاههای بدون مجوز ظاهر شد، دشواریها را چند برابر کرد. محدودیت منابع آبی و توصیههای اهل فن به ضرورت بازنگری در شیوههای بهرهبرداری ایجاب میکرد از همان اواخر دهه ۵۰ برنامه جامعی برای مدیریت منابع آب تدوین شود. با تدوین چنین برنامهای، راه طیشده در حوزه آب نسبت به وضع موجود میتوانست تفاوتهایی جدی به شرح زیر داشته باشد:
۱– از استقرار صنایع پرمصرف در بخش مرکزی کشور خودداری کرده و این صنایع را به سواحل جنوبی منتقل میکردیم.
۲– با تأکید بر توسعه مناطق محروم از مهاجرت بیرویه و تمرکز جمعیت در دو استان تهران و البرز جلوگیری میکردیم.
۳– با سرمایهگذاری عظیم فعالیتهای کشاورزی را در مسیر نوسازی و استفاده از دستاوردهای فناوری نوین هدایت میکردیم و با انتخاب محصولات مناسب با شرایط کمآبی کشور و اصلاح شیوه آبیاری از هدررفت آب در مقیاس وسیع جلوگیری میکردیم.
۴– با جایگزینی شبکه فرسوده انتقال آب شهری که بخش مهمی از آب تصفیهشده را هدر میدهد، از این هدررفت خسارتبار جلوگیری میکردیم.
۵– با اولویتدادن به اجرای طرحهای تصفیه پسابهای شهری، ضمن بازیافت آب از آلودگی زیستمحیطی جلوگیری میکردیم.
۶ – تلاش گستردهای برای انتقال فناوری در صنعت آبشیرینکن کرده و به مراکز علمی و پژوهشی کشور کمک میکردیم که به مرز دانش روز در این حوزه نزدیک شوند و با ساخت مراکز عظیم آبشیرینکن با فناوری بومی قیمت تمامشده آب شیرین را کاهش میدادیم. به بیان دیگر اگر مسئولان ما واقعا دشواریهای موجود در حوزه آب را باور کرده و تذکرات خیرخواهانه کارشناسان اهل فن را جدی میگرفتند، باید مسیری بسیار متفاوت را برای توسعه کشور برمیگزیدند و با انتخاب پروژههایی مرتبط با آنچه گفته شد، به مدیریت بحران آب اقدام میکردند. اجرای چنین پروژههایی با صرف بخش اندکی از منابع درآمدی و ظرفیتهای کشور شدنی بود. اما گویی انبوه دغدغهها و مسائلی که ذهن مسئولان را اشغال کرده بود، هرگز به آنان اجازه نداد که درباره مبحث حیاتی و سرنوشتساز «آب» درست بیندیشند.
اینک که بعد از سالها طی مسیر نادرست و نسنجیده، بحران آب چهره شوم خود را نشان میدهد، دولتمردان و مقامات متنفذ تلاش میکنند با تشویق مردم به انتخاب الگوی «درست» مصرف آب، فشار محدودیت عرضه آب را به سطح قابلکنترل برسانند. گاه از نادرست و نامناسب بودن شیوه استحمام شهروندان گله میکنند و گاه کولر آبی را بهعنوان مقصر بزرگ معرفی کرده و با تنپوش ویژه متهمان بهعنوان مخل آرامش جامعه به محکمهاش میکشانند. اما چنین تلاشهایی فقط برای کوتاهمدت و روزهای سخت بحران مناسبت دارد و تا زمانی که برای اصلاح مسیر توسعه و بازنگری در برنامههای بلندمدت اقدام نکنیم، همهساله در گرمای تابستان با محدودیت عرضه آب و در سرمای زمستان با محدودیت عرضه گاز روبهرو خواهیم بود. اینک زمان بازگشت است؛ بازگشت از مسیر نادرست و نامناسب و انتخاب خردمندانه مسیر تخصیص منابع مالی و اولویتدادن به حل و مهار دشواریهای اصلی که آینده ملت ایران و زیست عزتمدارانه او را تهدید میکند. بازگردیم، به مسئله کمبود منابع آبی و دشواریهای دردناکی که کمآبی میتواند به فرزندانمان تحمیل کند، بیندیشیم و به توسعه دانش مدیریت آب و توسعه صنایع مرتبط با آب توجه ویژه داشته باشیم و سهم واقعی «آب» را از کل منابع مالی عمومی کشور تمام و کمال بپردازیم، تا آیندگان کمتر زبان به سرزنشمان بگشایند.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.