|

دوستان کمی فکر کنید

‌ این دومین باری است که دست به قلم می‌شوم تا از موضع نصیحت برادرانه و پرسش دوستانه با عزیزان جبهه اصلاحات سخن بگویم. شاه‌بیت بیانیه اخیر دوستان درخواست «اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریم‌ها» است.

احمد شیرزاد استاد دانشگاه و فعال سیاسی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

‌ این دومین باری است که دست به قلم می‌شوم تا از موضع نصیحت برادرانه و پرسش دوستانه با عزیزان جبهه اصلاحات سخن بگویم. شاه‌بیت بیانیه اخیر دوستان درخواست «اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریم‌ها» است.

در این درخواست، عبارت «در قبال رفع کامل تحریم‌ها» در آخر جمله به کار رفته است؛ نکته ظریفی است در این نگارش. می‌شد عبارت را برعکس نوشت و از مقامات جمهوری اسلامی این‌چنین درخواست کرد: «چنانچه طرف مقابل حاضر است تحریم‌ها را کامل بردارد، شما نیز به تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی و پذیرش نظارت آژانس رضایت دهید». به ظاهر هر دو بیان از یک موضع‌گیری حکایت دارند؛ اما معنایی که این دو بیان در فضای سیاسی القا می‌کنند زمین تا آسمان متفاوت است.

در عبارتی که دوستان به کار برده‌اند فرض نانوشته آن است که اولا ادامه فرایند غنی‌سازی و ممانعت از پذیرش آژانس ریشه مشکل است‌ و ثانیا ایران با پیش‌دستی در اعلام تعلیق غنی‌سازی می‌تواند دل طرف مقابل را نرم کند و آنها را به رفع تحریم‌ها راضی کند. هر دو فرض با تردید جدی روبه‌روست. فراموش نکنیم که اصل حق غنی‌سازی، صرف نظر از چند و چون آن، در برجام مورد پذیرش ۱+۵ قرار گرفته بود و تنها مخالف سرسخت آن از ابتدا اسرائیلی‌ها بودند. اگر به آرشیو خبرها مراجعه کنیم حتی در جریان مذاکرات غیرمستقیم اخیر بین نماینده آمریکا و وزیر خارجه ایران، گاهی صحبت از تعلیق غنی‌سازی شده بود، اما گهگاه نیز اصل موضوع مورد چالش نبود و آمریکایی‌ها به نوعی نشان می‌دادند که می‌توانند با اصل غنی‌سازی کنار بیایند.

در بحث بازرسی‌ها هم تا قبل از جنگ ۱۲روزه چالشی وجود نداشت. در تمام سال‌های اخیر و در دولت‌های متفاوت بازرسی‌ها انجام می‌شد و با وجود کش‌وقوس‌های طرف مقابل، همکاری ایران با بازرسان محل مناقشه نبود. دوستان جبهه اصلاحات طوری نوشته‌اند که گویا ادامه غنی‌سازی، تحت هر شرایطی و با هر میزانی‌ و عدم همکاری با بازرسان آژانس، موضع ازلی و ابدی جمهوری اسلامی ایران بوده و همین امر به تابویی بر سر مصالحه با غربی‌ها و لغو تحریم‌ها تبدیل شده است. واقعیت تلخ آن است که پس از جنگ اخیر، که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در تلاش هستند ژست طرف پیروز آن را بگیرند، مواضع غربی‌ها در قبال ایران به ظاهر سخت‌تر شده و کار رسیدن به توافق را دشوارتر می‌کند. در چنین شرایطی جفا در حق کشور است که کاسه و کوزه نرسیدن به توافق را بر سر جمهوری اسلامی ایران بشکنیم و جفای بیشتر، نادیده‌گرفتن عهدشکنی، زیر میز مذاکره زدن و دست‌زدن به تجاوز نظامی آشکار آمریکایی‌هاست. سؤال طبیعی آن است که چرا عزیزان جبهه اصلاحات در این مقطع، که ضرورت همدلی ایرانیان از هر طیف و طایفه بیشتر است، برعکس زده‌اند به سیم آخر و اجرای داوطلبانه خواسته حداکثری طرف مقابل را از حکومت درخواست می‌کنند. فرض نانوشته بیانیه حاکی از آن است که گویا امکان دستیابی به مصالحه‌ای که در آن ایران بتواند به نوعی فعالیت‌های‌ هسته‌ای خود را تحت نظارت آژانس ادامه دهد، وجود ندارد و تنها راه رسیدن به توافق، دست‌شستن از همه چیز است.

عرض بنده این است که تا قبل از جنگ اخیر فرض رسیدن به یک مصالحه بدون تعطیل کامل برنامه هسته‌ای موضوعیت داشت و اصلا به همین دلیل مذاکره انجام می‌شد. الان هم چنین مصالحه‌ای منطقی و دست‌یافتنی است. حال چه ضرورتی دارد که صورت‌مسئله در بیانیه جبهه اصلاحات با این صراحت و تندی بر اجرای خواسته‌هایی از طرف مقابل متمرکز شود که حاصل ژست قلدرمآبانه و تبلیغاتی نابجای آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه آنان است. دوستان کمی فکر کنید.

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.