داده، دیپلماسی و دولتداری؛ سهضلعی الزامی برای سیاست خارجی آینده ایران
تحولات فناورانه قرن بیستویکم، بهویژه در حوزه هوش مصنوعی، ساختار تعاملات بینالمللی را دگرگون کرده است. دیگر صرفا قدرت نظامی یا اقتصادی تعیینکننده جایگاه کشورها در نظام جهانی نیست، بلکه تسلط بر داده، الگوریتم و فناوریهای پیشرفته نیز به مؤلفهای کلیدی در معادلات ژئوپلیتیکی بدل شده است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
پرهام پوررمضان
تحولات فناورانه قرن بیستویکم، بهویژه در حوزه هوش مصنوعی، ساختار تعاملات بینالمللی را دگرگون کرده است. دیگر صرفا قدرت نظامی یا اقتصادی تعیینکننده جایگاه کشورها در نظام جهانی نیست، بلکه تسلط بر داده، الگوریتم و فناوریهای پیشرفته نیز به مؤلفهای کلیدی در معادلات ژئوپلیتیکی بدل شده است.
در چنین شرایطی، سیاست خارجی ایران ناگزیر از بازتعریف خود در بستر تحولات فناورانه است؛ وگرنه در گرداب نظم جدید دیجیتال، نهتنها نقش مؤثری نخواهد داشت، بلکه حتی ممکن است با تهدیداتی نوظهور نیز مواجه شود. تحولات فناورانه ناشی از هوش مصنوعی در حال تغییر بنیادی در الگوهای قدرت جهانی هستند. کشورهایی که به زیرساختهای دیجیتال، دادههای گسترده و الگوریتمهای پیشرفته دسترسی دارند، میتوانند نقشآفرینی مؤثرتری در عرصه بینالملل و در عرصه دیپلماسی عمومی داشته باشند.
در این میان، هوش مصنوعی به ابزاری استراتژیک برای تحلیل رفتار بازیگران، پیشبینی تحولات ژئوپلیتیکی و حتی مدیریت افکار عمومی جهانی تبدیل شده است. به همین دلیل، سیاست خارجی در عصر حاضر نمیتواند منفک از تحولات فناورانه عمل کند، بلکه باید با آن همافزایی داشته باشد. برای ایران که همواره در معرض تحولات پیچیده منطقهای و جهانی بوده، هوش مصنوعی میتواند بستری فراهم کند برای ارتقای تصمیمسازی، افزایش دقت در تحلیل تهدیدها و فرصتها و نیز استفاده هدفمند از دیپلماسی عمومی. ابزارهای دادهمحور میتوانند رفتار کشورها، روندهای رسانهای و جریانهای افکار عمومی را بهصورت دقیقتری رصد و تحلیل کنند و تصمیمگیران سیاست خارجی را در طراحی رویکردهای واقعبینانهتر یاری دهند.
این تحول در صورت بهرهبرداری مناسب، میتواند توان چانهزنی ایران را در عرصههای مختلف بینالمللی افزایش دهد. درعینحال، سیاست خارجی ایران باید هوشیارانه نسبت به تهدیدهای نوظهور ناشی از هوش مصنوعی واکنش نشان دهد. از جنگهای شناختی گرفته تا عملیات اطلاعاتی، از نفوذ در بسترهای دیجیتال تا تحریف افکار عمومی، همه میتوانند امنیت ملی را تحت تأثیر قرار دهند. از اینرو، صیانت از حاکمیت دیجیتال، مشارکت فعال در تدوین قواعد بینالمللی اخلاقی برای فناوریهای نو و توسعه ظرفیتهای دیپلماسی فناورانه، به یک ضرورت استراتژیک بدل شده است. بدون شناخت و انطباق با این واقعیتهای نوین، سیاست خارجی ایران ممکن است با شکاف راهبردی خطرناکی مواجه شود. با توجه به موارد مذکور، میتوان بایستههای ذیل را برای دستگاه سیاست خارجی ایران تبیین کرد:
۱. تحلیل دادهمحور سیاست خارجی: تحلیل سیاست خارجی ایران در دهه اخیر براساس تحلیل دادهمحور، نشاندهنده تأکید بر توازن قدرت منطقهای، مقابله با تحریمهای اقتصادی و توسعه شبکههای دیپلماتیک متنوع است. دادهها حاکی از تمرکز ایران بر تقویت روابط با کشورهای همسایه و بازیگران کلیدی جهانی، مانند چین و روسیه، به منظور کاهش وابستگی به غرب و ایجاد ائتلافهای اقتصادی و امنیتی است.
همچنین تحلیلهای دادهای نشان میدهد ایران با بهرهگیری از ابزارهای دیپلماسی اقتصادی، نظیر توافقهای تجاری و همکاریهای انرژی، تلاش دارد جایگاه خود را در معادلات جهانی تثبیت کرده و از طریق سیاستهای چندجانبهگرایی، تحریمها و فشارهای خارجی را مدیریت کند. وزارت امور خارجه و دیگر نهادهای تصمیمساز باید به بهرهگیری از ابزارهای تحلیل کلانداده و الگوریتمهای هوش مصنوعی در فرایندهای تحلیل و تصمیمگیری روی آورند. سیاستگذاری مبتنی بر داده بهجای شهود، یک الزام در دنیای دیجیتال است.
۲. دیپلماسی فناوری: دیپلماسی فناورانه ایران بهعنوان بخشی از سیاست خارجی نوین کشور، بر بهرهگیری از ظرفیتهای علمی و فناوری برای تقویت تعاملات بینالمللی و افزایش قدرت نرم متمرکز است.
ایران با توسعه فناوریهای پیشرفته در حوزههایی مانند نانو، بیوتکنولوژی، هوافضا و انرژی هستهای، تلاش دارد جایگاه علمی خود را به ابزار دیپلماتیک مؤثری در مذاکرات و همکاریهای منطقهای و جهانی تبدیل کند. این رویکرد، ضمن ارتقای تصویر علمی کشور، زمینهساز امضای تفاهمنامهها و مشارکتهای فناورانه با کشورهای همسو و در حال توسعه شده و به مقابله با انزوای بینالمللی کمک کرده است.
3. صیانت از حاکمیت دیجیتال: در عصر هوش مصنوعی، حفاظت از دادههای ملی، مقابله با عملیات اطلاعاتی و تعریف خط قرمزهای سایبری بخشی از وظایف جدید سیاست خارجی است. ایران باید در مجامع بینالمللی در جهت تدوین قواعد بینالمللی اخلاقی و حقوقی برای کاربرد هوش مصنوعی پیشگام باشد.
۴. دیپلماسی عمومی هوشمند: استفاده از هوش مصنوعی برای شناخت افکار عمومی جهانی، تحلیل شبکههای اجتماعی و طراحی روایتهای مؤثر و هدفمند، سیاست خارجی را از انفعال به کنشگری بدل میکند. قدرت نرم در عصر دیجیتال نیازمند ابزارهای جدید است.
۵. آموزش و تربیت دیپلمات دیجیتال: تربیت نسل جدیدی از دیپلماتها با سواد فناورانه، آشنا با دادهکاوی، زبان برنامهنویسی و تحلیل دیجیتال از دیگر بایستههای بنیادین است.
در دنیای نوین که هوش مصنوعی بهعنوان محرک اصلی تحولات جهانی عمل میکند، کشورها دیگر تنها با تکیه بر قدرت سخت و سنتی قادر به پیشبرد منافع ملی خود نیستند. در این ساختار جدید، آنانی که به فناوریهای پیشرفته تسلط دارند و توان استفاده راهبردی از دادهها را دارا هستند، در جایگاه تصمیمساز قرار میگیرند. ایران نیز باید با درک این تغییر بنیادین، سیاست خارجی خود را متناسب با الزامات این دوران بازتعریف کند.
هوش مصنوعی میتواند ابزاری قدرتمند برای افزایش دقت تصمیمگیری، پیشبینی تحولات بینالمللی، شناسایی فرصتها و تهدیدات و حتی بهینهسازی تعامل با دیگر کشورها باشد. اما بهرهبرداری مؤثر از این ظرفیتها، نیازمند زیرساخت فناورانه، تربیت نیروی انسانی متخصص و تغییر در نگرش سنتی دستگاه سیاست خارجی است. این تحول، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی گریزناپذیر در مواجهه با رقابتهای جدید جهانی است.
در نهایت، گفتنی است که سیاست خارجی ایران باید با رویکردی فعال، فناورانه و دادهمحور، جایگاه خود را در نظم بینالمللی آینده به دست آورد. تقویت دیپلماسی فناورانه، مشارکت در تنظیم قواعد جهانی هوش مصنوعی و توسعه قدرت نرم دیجیتال، از مهمترین گامهایی هستند که میتوانند مسیر ایران را در این رقابت جهانی هموار کنند. آینده سیاست خارجی از آنِ کشورهایی است که امروز برای آینده دیجیتال برنامه دارند.
آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.