|

حمله «پیش پیش‌دستانه»

ظرف روزهای اخیر زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که نشان از حمله پیش‌دستانه یا پیشگیرانه دیگری توسط اسرائیل به ایران دارد. در آخرین خبر از این نوع، یورونیوز و آکسیوس به نقل از «مشاورین نتانیاهو» نوشته‌اند که اگر اسرائیل به ایران حمله پیش‌دستانه نکند به منزله خودکشی است.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

ظرف روزهای اخیر زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که نشان از حمله پیش‌دستانه یا پیشگیرانه دیگری توسط اسرائیل به ایران دارد. در آخرین خبر از این نوع، یورونیوز و آکسیوس به نقل از «مشاورین نتانیاهو» نوشته‌اند که اگر اسرائیل به ایران حمله پیش‌دستانه نکند به منزله خودکشی است. این در حالی است که چند روز قبل از آن هم بعضی محافل خبری به نقل از گالانت؛ وزیر دفاع سابق اسرائیل گفته بودند که چون ایران در حال آماده‌سازی برای حمله پیش‌دستانه بزرگی علیه اسرائیل است ما چاره‌ای جز حمله مجدد به ایران نداریم.

این اظهار گالانت را با دوستی مطرح کردم. نکته جالبی گفت که عنوان یادداشت حاضر را به نکته‌سنجی او وامدارم؛ «حمله پیش پیش‌دستانه»! اسرائیل از بدو حمله ۱۲ روزه سعی کرد که آن را با عنوان «دفاع مشروع پیشگیرانه» توجیه کند؛ توجیهی که حداقل تا آنجا که به منشور ملل متحد (اساس‌نامه سازمان ملل متحد) مربوط است به هیچ وجه وارد نیست و فاقد مبنای حقوقی است. فارغ از بحث تفاوت ظریف حمله پیشگیرانه و حمله پیش‌دستانه که البته در کیفیت بحث جاری ما مدخلیتی ندارد و جای پرداختن به آن هم اینجا نیست، اظهارات مقامات سابق و لاحق اسرائیل در این خصوص حائز کمال اهمیت است.

قبل از پرداختن به جهات غیرحقوقی اظهارات مقامات مزبور، لازم است خاطرنشان سازد که وقتی حمله پیشگیرانه یا پیش‌دستانه، وجاهت حقوقی و قانونی نداشته باشد، به طریق اولی حمله «پیش پیش‌دستانه» مطلقا وجاهت حقوقی و قانونی ندارد. در اینجا شاید کسی بگوید اسرائیل چون یاغی (مشخصا به معنی outlaw) است و طبعا احترامی برای حقوق و قانون قائل نیست، لذا ضرورتی ندارد که بخواهد حمله تجاوزکارانه‌اش را مشروع  نشان دهد. 

در پاسخ باید گفت که حقیقت همین است، اما چون این رژیم برای قانونی جلوه‌دادن حمله ۱۲ روزه متشبث به توجیه حقوقی شد و حالا هم دارد برای حمله احتمالی آتی به همان توجیه متوسل می‌شود، لذا باید پاسخ لازم را دریافت کند.

اما تحرکات لفظی (rhetoric) اسرائیل در حال حاضر پیش از هر چیز دیگری ماهیت جنگ روانی در قالب جنگ روایی دارد (بعضا جنگ روانی و جنگ روایی؛ یا به عبارتی جنگ روایت‌ها را جنگ هیبریدی یا ترکیبی می‌نامند که بحث ما نیست و دست‌کم در این یادداشت از همان ماهیت و قالب استفاده می‌کنیم). در این نوع جنگ که زمان آن بیشتر وقتی است که جنگ گرم در جریان نیست و البته صلحی هم در کار نیست، دشمن به قول معروف روی مخ مخاطب مورد نظر خود می‌رود و به او خوراک ذهنی دل‌خواه خود را می‌دهد. جنگ روانی در قالب جنگ روایی که اسرائیل هم‌اینک راه انداخته، به اینکه فقط ذهنیت برای مخاطب بسازد و او را قانع به وجاهت و حتی ضرورت حمله پیش‌دستانه (در واقع حمله پیش پیش‌دستانه) بکند، محدود نمی‌شود. این جنگ، زمینه‌های حقوقی برای اقناع کشورهایی مانند آمریکا، کانادا، استرالیا و... که با اسرائیل دوستی ماهوی دارند را هم تدارک می‌بیند و حمایت حتی عملی آنها را هم جلب می‌کند. ذکر این نکته مهم است که هم‌اینک چند سالی است که اسرائیل با همدستی کشورهای نام‌برده در بالا درصدد هنجارسازی و بدعت‌گذاری در موازین و انگاره‌های پذیرفته‌شده حقوق بین‌الملل برآمده تا از این طریق هر آنچه که با خوی اشغالگری و توسعه‌طلبی و هاضمه وطن‌گزینی استعماری (settler colonialism) او جور نیست را دور بزند یا استحاله کند و تا آنجا که ممکن است هنجارهای خودساخته و بدلی را جایگزین سازد.

«دفاع مشروع پیشگیرانه» که این رژیم برای توجیه تجاوز اخیر به کشورمان به کار گرفت، شاهد مدعا است. چکیده کلام آنکه، هم‌اینک بین ایران و اسرائیل در غیاب جنگ گرم، سایر انواع جنگ از نوع شناختی و روانی و روایی در جریان است. اسرائیل در این خصوص به دلیل داشتن امکانات نرم‌افزاری مدرن و همچنین حمایت همه‌جانبه بیشتر کشورهای غربی و حتی بعضی از کشورهای دیگر دست بالا را دارد؛ ضمن آنکه نیت سوء و اراده شیطانی‌اش هم نقش معین دارد. بدیهی است که تحت چنین شرایط و وضعیتی باید به شدت مراقب و مواظب بود. از این رو لازم است که همه حرکات و سکنات رژیم، رصد و در صورت لزوم به آنها پاسخ مناسب، به‌ویژه در حوزه‌های رسانه و دیپلماسی داده شود.

از همه مهم‌تر نباید راه بهانه‌جویی و بهانه‌تراشی دشمن هموار شود. درست است که او چنانچه بهانه‌ای هم نداشته باشد آن را می‌تراشد، اما ما هم حداقل نباید زحمتش را کم کنیم و آتش تهیه بهانه‌تراشی‌هایش را به دست خود فراهم کنیم. دستگاه‌های مجری و به‌ویژه ناظر باید نهایت دقت و پایش را به خرج دهند که احدی، حتی از سر شور و احساس، سخن از جنگ پیش‌دستانه علیه اسرائیل به زبان جاری نکند. مراعات این امر را نباید به ترس و جبن تفسیر کرد، بل به قصد دفع شر شرور باید کرد. 

توصیه آخر هم سهم مستقیم دستگاه سیاست خارجی است که باید هرچه سریع‌تر، البته با به‌خرج‌دادن دقت کافی، علیه متجاوزان در مراجع ذی‌صلاح بین‌المللی اقامه دعوی کند. اگر قرار است روزی، روزگاری مذاکره‌ای در کار باشد، باید با دست پر، از جمله با در دست داشتن شکایت‌نامه ثبت‌شده و به‌جریان‌افتاده علیه متجاوز، به این وادی ورود کرد. یادمان باشد که زمانه پیشاجنگ ۱۲ روزه و هنگامه خون‌آلود پساجنگ ۱۲ روزه به‌قدری منفک از یکدیگرند که دومی مشمول حال و مصداق بارز این عبارت رسای انگلیسی changing the corse of history (تغییر مسیر تاریخ) است، حالی که البته هرچه باشد، حال سرخوشی و لذت‌بردنی نیست.

 

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.