|

خاموشی برق در تاریکی مدیریتی

ایران را دریابیم

این چه رازی است که امسال بهار با تاریکی و خاموشی زودرس همراه شده؟ بهار که هماره پیام‌آور رویش و شادابی و شوق زندگی بوده است، این بار و در سرزمینی سرشار از منابع و ذخایر عظیم انر‌ژی و ثروت‌های بی‌کران طبیعی خدادادی روشنایی شایسته را تجربه نمی‌کند! همگام با بهار ۱۴۰۴ و براساس سند چشم‌انداز ۲۰ساله قرار بود قدرت اول منطقه باشیم، در فناوری و علم، در پویایی اقتصادی،‌ اعتبار جهانی و رفاه و امنیت قابل قبول برای مردم.

این چه رازی است که امسال بهار با تاریکی و خاموشی زودرس همراه شده؟ بهار که هماره پیام‌آور رویش و شادابی و شوق زندگی بوده است، این بار و در سرزمینی سرشار از منابع و ذخایر عظیم انر‌ژی و ثروت‌های بی‌کران طبیعی خدادادی روشنایی شایسته را تجربه نمی‌کند! همگام با بهار ۱۴۰۴ و براساس سند چشم‌انداز ۲۰ساله قرار بود قدرت اول منطقه باشیم، در فناوری و علم، در پویایی اقتصادی،‌ اعتبار جهانی و رفاه و امنیت قابل قبول برای مردم.

اینک در کجا ایستاده‌ایم؟ رتبه چندم در منطقه را داریم؟ ناترازی در گاز و آب و برق، تورم و گرانی افسارگسیخته،‌ کاهش کارایی و بهره‌وری در بخش‌های اداری و صنعتی، مهاجرت گسترده نخبگان و... شاخص‌هایی است که رتبه ایران در منطقه را مشخص می‌کند. اما علل و عوامل این توقف و ایستایی یا به عبارتی پسرفت چیست؟

بدون تردید نقش تحریم‌ها، فراموشی و فقدان سرمایه‌گذاری و‌ جابه‌جایی اولویت‌ها در زیرساخت‌های اساسی، بهره‌برداری ناروا و ناصواب از منابع طبیعی و تخریب محیط زیست و... در پیدایش وضعیت ناامیدکننده امروز بسیار مؤثر است، «گرچه با رعایت انصاف شاید بتوان گفت که صرفا در توسعه نظامی و قدرت دفاعی رتبه‌ای درخور داشته باشیم» اما به نظر نگارنده در کنار چنین علل و عواملی، مهم‌تر از همه آنها علت را باید در ناترازی خرد و عقلانیت در مدیریت جست‌وجو کرد. در این باب صاحب‌نظران دلسوز و خیرخواه ملک و ملت و برخوردار از دانش و تجربه بارها نسبت به آزمون و خطاهای پیش‌‌گفته و انتخاب مسیرهای اشتباه هم هشدار داده‌اند و هم راهکار ارائه کرده‌اند که صدالبته کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

اخیرا دانشمند گران‌قدر و میهن‌دوست ‌ دکتر حسین عبده‌تبریزی در یادداشتی دردمندانه به علل تصویر غیرقابل قبول امروز ایران در ناترازی‌ها پرداخته و طبیبانه و کارشناسانه با تشریح نظام حکمرانی کشور به‌ویژه در دو دهه گذشته، آن را تهی از مدیریت و تدبیر و خالی از صداقت و حکمرانی بایسته ارزیابی کرده و ...

خاموشی‌های این روزها را علامتی از فرسایش تدریجی یک تمدن قلمداد کرده است. ایشان با کوله‌باری از تجربه و اندوخته‌‌ فراوانی از دانش و مدیریت، معتقد است که با به‌عقب‌انداختن بحران‌ها و ناترازی‌ها به جای حل و رفع آنها در سال‌های گذشته، آینده را نه ساختیم بلکه سوزاندیم. زیرا خاموشی‌های غیرمتعارف در کشور و تعطیلی و توقف بسیاری از کارگاه‌ها و بنگاه‌های تولیدی و اقتصادی نشانه‌ای از تاریکی و ناتوانی مدیریتی است که در عمق ساختار کشور نفوذ کرده است. در این مجال و قبل از ارائه پیشنهادها لازم است یادآوری کنیم،‌ آنچه امروز از ناترازی‌ها به‌ویژه بحران انرژی در ایران مشاهده می‌کنیم، میراث نامبارکی است که از غفلت‌ها و سوءتدبیرهای گذشته به جای مانده و به دولت فعلی رسیده که کمترین نقش را در آن داشته است و البته نباید از مسئولیت خطیر خود غافل باشد و از سوی دیگر ضمن حمایت کامل از مذاکرات با آمریکا و امید به دست‌یابی به توافق پایدار و شرافتمندانه برای رفع تحریم‌ها و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کشور نکاتی را برای یادآوری ضروری می‌دانیم:

اگر وضع امروز ایران و ناترازی‌های موجود را محصول مدیریت سال‌های سپری‌شده به‌ویژه در دو دهه گذشته بدانیم و نمی‌خواهیم مردم ما و اقتصاد و تولید کشور بیش از این در معرض آسیب و رنج قرار گیرند و بپذیریم که مسیر طی‌شده ثمربخش نبوده است و نمی‌پسندیم که خاموشی‌ها،‌ کم‌آبی‌ها و... تاروپود کشور و زندگی مردم را هدف قرار دهد و نابسامانی‌های ناشی از آنها را تشدید کند و اگر ایران سربلند و آباد می‌خواهیم، باید ایران را دریابیم و با تجدیدنظر در راه و روش‌ و سیاست‌های تجربه‌شده و ناکام‌مانده، اقداماتی فوری را آغاز کنیم و با همتی بلند و اراده‌ای واقعی و شجاعتی بایسته دست به پالایش اساسی در نظام حکمرانی کشور بزنیم و ‌اصلاح روش‌ها و نگرش‌ها، ساختارها و مدیریت‌ها در دستور کار قرار گیرد. برای تحقق این موضوع در یک فراخوان ملی و صادقانه همه نخبگان دلسوز و ایران‌دوست را از داخل و خارج از کشور دعوت کنیم تا در نشست‌های تخصصی طرحی نو دراندازند و راهکارهای برون‌رفت کشور از بحران‌ها را پیدا کنند.

اگر لازم است که قانون اساسی و قوانین جاری کشور تغییر کند یا اصلاح شود، بی‌درنگ بدان مبادرت ورزیم، به حضور مدیران بی‌کفایت و فاقد صلاحیت و تخصص در مراکز مهم تصمیم‌گیری،‌ سیاست‌گذاری و اجرائی کشور پایان دهیم، نگاه‌های مسدودکننده حضور شایستگان در مسندهای مدیریتی و کارشناسی را از نهادهای ذی‌ربط و غیرپاسخ‌گو دور کنیم زیرا هیچ امر و موضوعی مهم‌تر از ایران و سربلندی و سرنوشت و زندگانی ایرانیان نیست.

باور کنیم که هنوز نخبگان و دلسوزان و عاشقان ایران و مردم بسیارند که بی مزد و منت آماده خدمت به ملک و میهن‌اند. هنوز درویش‌ها و کاوه مدنی‌ها در محیط زیست، عبده‌تبریزی‌ها، نیلی‌ها و فرشاد مؤمنی و کرمانی‌ها در حوزه اقتصاد دل در گرو سربلندی ایران دارند، هنوز سیاست‌مداران موجه و برجسته با اعتبار ملی و جهانی نظیر سیدمحمد خاتمی می‌توانند برای اعتلای کشور نقش‌آفرینی کنند، هنوز هزاران دانشمند و فرهنگ‌ور و هنرمند و استاد و دانشجوی جوان و کارآفرینان خوش‌نام هستند که کمر همت به توسعه و پیشرفت ایران ببندند. مخاطب این یادداشت خیرخواهانه همه آحاد ملت ایران از عالی‌ترین مقامات تا مدیران ارشد و مسئولان قوا و کارشناسان خبره و نخبگان و یکایک ملت ایران و هر ایرانی وطن‌دوست در هر کجای گیتی است که به سهم خود مسئولیت بپذیرد و نقش‌آفرینی کند. در یادداشت‌های بعدی به یاری پروردگار برای ایران و سربلندی آن باز هم خواهیم نوشت و... .

امید داریم تا با استعانت از پروردگار و اهتمام هم‌وطنان عزیز گامی هرچند اندک برای بازآفرینی عظمت ایران و عبور از بحران‌ها و حرمان‌ها برداریم.

در پایان شایسته یادآوری است که آنچه در نقد وضع موجود نوشتیم، به منزله نفی تلاش‌های صورت‌گرفته و دستاوردهای ارزنده در بخش‌های دیگر نیست.