ما که جز تکرار هشدار، چاره دیگری نداریم
هفته گذشته هیئتمنصفه جدید مطبوعات معرفی شدند. در این زمینه برخی از فعالان رسانهای مطالبی گفتند و نوشتند، ولی نکتهای که برای خود من جالب بود، این است که چقدر سطح واکنشها محدود بود.
هفته گذشته هیئتمنصفه جدید مطبوعات معرفی شدند. در این زمینه برخی از فعالان رسانهای مطالبی گفتند و نوشتند، ولی نکتهای که برای خود من جالب بود، این است که چقدر سطح واکنشها محدود بود.
یادم میآید مثلا حدود سه دهه پیش، چقدر در بین همین اهالی مطبوعات، بحث درمیگرفت که فلانی عضو هیئتمنصفه شده و فلانی که عضو بوده، در فهرست اعضای جدید نیست و حالا مثلا آرای هیئتمنصفه به کدام سو گرایش پیدا خواهد کرد و حتی این بحثها نهتنها بین فعالان رسانهای، بلکه بین کاربران و مخاطبان رسانه هم مهم بود. اما حالا جز چند جا، حتی در حد یک خبر حاشیهای هم به آن پرداخته نشد و بحث چندانی برنینگیخت و شاید بشود اینطور گفت که در عمل، چنین خبری دیگر آن اهمیتی را که روزی در اذهان عمومی داشت، ندارد. اما چرا چنین است؟ آنچه میگویم شاید تکراری باشد، ولی انگار چارهای از تکرار آن هم نیست.
هیئتمنصفه مطبوعات، ذیل قانون مطبوعات تعریف میشود؛ قانونی که زمانی برای بخش درخور توجهی از جامعه آنقدر حیاتی تلقی میشد که تغییراتی در آن به واکنشها و تکانههای شدید اجتماعی میانجامید؛ تکانههایی که شاید تا دههها از آن یاد شود که واقعه 18 تیر یکی از آنهاست. اما حالا چه؟ آیا اصلا تمام قانون مطبوعات را نیز از جنس همین هیئتمنصفه جدید کنند، اهمیتی در جامعه خواهد داشت و کسی برای خواندن قانون احتمالی جدید وقت خواهد گذاشت؟ دلیلش هم چندان پیچیده نیست که از فهم دور باشد؛ حقیقت ماجرا این است که در این سه دهه، دیگر رسانههای کاغذی آن اهمیت سابق را در کشور ما ندارند که حالا قانون مطبوعاتش مهم باشد یا نباشد که تازه بعدش هیئتمنصفهاش اهمیت پیدا کند یا نه.
مثلا فرض کنیم از نشریهای بابت فلان یادداشت یا گزارش یا خبر، شکایتی هم بشود و به دادگاه هم برود و همین هیئتمنصفهای که گفته میشود جز یکی، همه اعضای آن از جناحی خاص هستند نیز رأی به تعطیلی آن مطبوعه بدهند؛ بعدش چه؟ یادم هست زمانی هر صبح جلوی دکه روزنامهها صف بسته میشد تا شماره جدید روزنامهها بیاید و هرکس دو، سه روزنامه میخرید و در هفتههای آخر قبل از آن توقیف تعدادی از مطبوعات را با استناد به قانونی که مربوط به دیوانگان و مجانین بود، یکشبه جمع کردند، تیراژ برخی از روزنامهها به یک میلیون نسخه در روز رسیده بود؛ توجه کنید، یک میلیون نسخه در روز، آنهم فقط یک روزنامه و الان؟ الان تیراژ همه روزنامههای کشور روی هم به صد هزار نسخه در روز هم نمیرسد و بسیاری از آنها هم برگشتی است، یعنی تا غروب روی دکه میماند و بعد جمع میشود و برگشت میخورد. دکههای روزنامه را ببینید؛ اسمش دکه روزنامهفروشی است، ولی بهواقع یک کیوسک تنقلات و سیگار است، یک مغازه کوچک کنار جوی آب، فقط همین. حالا فکر کنید یک هیئتمنصفهای تشکیل شده و قانون مطبوعاتی هم داریم که کلا قرار است در کشوری که بهزودی به مرز صد میلیون جمعیت میرسد، ذرهبین بگذارد و این تیراژ صدهزارتایی را کاوش کند که چه بشود؟ که آی خطا کردهای؟
آنهم در جهانی که رسانهها همه جامعه را تحت پوشش دارند و زورمان به هیچکدامشان نمیرسد. یعنی قانون مطبوعات و کلی دنگوفنگ داریم، ولی نمیتوانیم کاری به آن رسانهای که مردم اخبار و گزارش و مطالبشان را از آن میگیرند، داشته باشیم. داستان عجیبی است، نمیگویم خدایناکرده مسخره، ولی وقتی کشور مرجعیت رسانهایاش را از دست داده و شبکههای ماهوارهای هستند که مردم را تغذیه میکنند، حالا شما بیا برای روزنامهای که فوق فوقش پنج هزار نسخه تیراژ دارد، دادگاه برگزار کن و محکومش کن و تعطیلش کن. اینکه بیشتر به شوخی شبیه است. تیراژ روزنامه پنج هزارتاست که تازه نصف آن هم برگشت میخورد و شما میخواهید برایش هیئتمنصفه تشکیل بدهید؟
آن کسی که دارد افکار عمومی را تخریب میکند و دروغ میگوید و جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، کسی دیگر است، نه کُل کُل کُل مطبوعاتی که از ریز و درشت، تیراژشان سرجمع صد هزار نسخه نیست. اینهایی که شما برایشان هیئتمنصفه ترتیب دادهاید، بهترین قسمت ماجرای رسانهای هستند و اتفاقا اینها همانهایی هستند که از همه بیشتر احترامها را نگه میدارند و از همه دلسوزتر هستند. اگر هم قرار باشد کسی، روزی به کار بیاید، همینها هستند. کمی به عقب نگاه کنید؛ آیا تعطیلی یکشبه مطبوعات، غیر از اینکه مرجعیت رسانه را از کشور خارج کرد، اثر دیگری هم داشت؟ الان مثلا هیچ دفاعی در مقابل اینهمه تلویزیون فارسیزبان ضد ایرانی داریم؟ اینکه با رسانههای داخلی چنین کردیم، جز اینکه به نفع رسانههای ضد ایرانی بود، فایده دیگری هم داشته است؟ البته میدانم این گفته هم شنونده ندارد، ولی برای ما اصحاب رسانه، جز هشدار چارهای نمانده است.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.