رقابت و همکاریها در دریای سرخ و پیرامون آن
قدرتهای بینالمللی و منطقهای دریای سرخ و شاخ آفریقا در چارچوب اهداف راهبردی شاهد تنشهای گستردهای است که خصومتها و رقابتها شرایط پیچیدهای را در این آبراه حیاتی برای تجارت جهانی و انتقال انرژی ایجاد کرده است.
قدرتهای بینالمللی و منطقهای دریای سرخ و شاخ آفریقا در چارچوب اهداف راهبردی شاهد تنشهای گستردهای است که خصومتها و رقابتها شرایط پیچیدهای را در این آبراه حیاتی برای تجارت جهانی و انتقال انرژی ایجاد کرده است.
از همان زمان که انصارالله در حمایت از مردم غزه اقدام به ممانعت از عبور کشتیها و تلاش برای محاصره اقتصادی اسرائیل کرد، آمریکا و دیگر متحدان این کشور ازجمله انگلیس با اعزام ناوگان دریایی حضور خود را در دریای سرخ تقویت کردند و بهتازگی نیز با تشدید عملیات و حمله به زیرساختها و افزایش کشتار مردم یمن، بیش از گذشته دریای سرخ را ناامنتر کردهاند.
ارتش ایالات متحده آمریکا اعلام کرده است که از اواسط ماه مارس تا اواخر آوریل به بیش از 800 هدف در یمن حمله کرده است، به نحوی که دریای سرخ همچنان دچار ناامنی است و در سال 2023 بیش از 73 درصد از حجم پنج تریلیوندلاری تجارت عبوری این آبراه کاسته شده است. این در حالی است که ترامپ بهتازگی ادعا کرده است که کشتیهای تجاری آمریکا از این پس از دو کانال سوئز و پاناما مجانی و بدون پرداخت عوارض گمرکی عبور خواهند کرد.
بااینهمه رویارویی آمریکا با انصارالله در دریای سرخ تاکنون نهتنها مانع کاهش اقدامات آنان در این دریا و علیه اسرائیل نشده، بلکه آنان را آزمودهتر کرده است.
امروزه افزون بر آنکه برد موشکهای انصارالله تا سرزمینهای اشغالی میرسد، در بخش جنوبی خط کشتیرانی دریای سرخ نیز که از شمال غربی خلیج عدن تا روبهروی بندر الصلیف ادامه دارد، با وجود نبود سیطره کامل قدرت موشکی آن به همهجا میرسد، و این در حالی است که بر جزیرههای سواحل جنوبی بندر حدیده و دیگر جزایر کنار آبهای یمن نیز تسلط مستقیم دارد. میتوان افزود این تواناییها، گستره قدرت آنان را از شمال تا جنوب دریای سرخ فراهم کرده است.
با توجه به گستردگی حملات آمریکا علیه انصارالله در دوران زمامداری ترامپ، به نظر میرسد موضوع یمن از حفظ امنیت اسرائیل فراتر رفته است. در این تحلیل تلاش میشود ضمن واکاوی اهمیت راهبردی دریای سرخ، تنگه بابالمندب و کانال سوئز، دلایل این افزایش تنش علیه یمنیها از سوی آمریکا و همپیمانان این کشور بررسی شود.
در کنار مسئله حضور چشمگیر نظامی آمریکا در دریای سرخ، میتوان به عملیات نظامی SPIDES از سوی اتحادیه اروپا در 29 فوریه 2024 میلادی اشاره کرد که هدفش محافظت از کشتیهای تجاری در برابر حملات نیروهای مسلح یمن وابسته به جنبش انصارالله اعلام شده است. به نظر میرسد نمایش قدرت آمریکا و اروپا با افزایش ناوگان دریایی و ناوهای هواپیمابر در منطقه درواقع برای بازدارندگی چین، روسیه، ایران و یمن است که با پوشش حمایت از اسرائیل انجام میشود. البته این امر نهتنها موجب کاهش تنشها نشده است، بلکه دریای سرخ را به یک منطقه آشوبزده نزدیکتر کرده است، زیرا که چین و روسیه در پس پرده تحولات دریای سرخ و مسائل خاورمیانه، همچنان حضور جدی دارند.
افزون بر این چندین دهه است که تلاشهای بینالمللی و کشورهای حاشیه دریای سرخ برای دستیابی به امنیت جمعی و تقویت ائتلافهای منطقهای و شراکتهای اقتصادی بینتیجه مانده است و رقابت و خصومت میان کشورهای مختلف برای سلطه بر بنادر و نیز افزایش تعداد پایگاههای نظامی در سواحل کشورهای حوزه دریای سرخ، مانع شکلگیری چیزی حتی در حد شورای همکاری شده است.
آمریکا در جیبوتی در نزدیک بابالمندب حضور نظامی استراتژیک دارد که هدف این پایگاه را آزادی دریانوردی و مبارزه با تروریسم و دزدی دریایی قرار داده است. روسیه نیز یک پایگاه نظامی لجستیک در نزدیکی بابالمندب دارد و اعلام کرده است که منافع آن در این منطقه در حال افزایش است. چین نیز اولین پایگاه نظامی خود را در خارج از چین در جیبوتی برپا کرده است تا از موقعیت دریای سرخ برای طرح بلندپروازانه خود، یک کمربند-یک جاده، بهره بگیرد. این پایگاه برای چین حاوی موقعیت لجستیکی است و نباید فراموش کرد که این کشور در دو دهه گذشته نفوذ خود را در آفریقا بهشدت گسترش داده و با استفاده از سرمایهگذاری هدفمند و استفاده از اهرم بدهیها در سراسر قاره حضوری پررنگ دارد.
ازجمله طرحهای چین برای بابالمندب میتوان به ایجاد یک پل ارتباطی یا یک تونل زیر دریا اشاره کرد که براساسآن بتواند از طریق یمن به جیبوتی، قاره آسیا را به قاره آفریقا متصل کند. البته این در حالی است که این طرح همچنان بر روی کاغذ است و با توجه به سیاستهای ترامپ در مهار چین فعلا متوقف مانده است.
جالب آن است که ترکیه نیز در جیبوتی حضور نظامی دارد. این کشور در فوریه 2024 توافقنامه جامعی را با جیبوتی امضا کرد که شامل آموزش نظامی، و مسائل اقتصادی و تربیت نیروی انسانی است.
افزون بر اهمیت دو کشور یمن و جیبوتی در تنگه بابالمندب برای تسلط بر دریای سرخ و کانال سوئز، رقابت و خصومت کشورهای مختلف بر سر سلطه بر دیگر بنادر این آبراه نیز ادامه دارد.
روسیه درصدد ایجاد پایگاهی دریایی در بندر سودان است و از طریق توافقنامهای که در فوریه 2025 امضا شده است، سعی دارد نفوذ خود در این آبراه را افزایش دهد. ضمن آنکه به نظر میرسد چین و روسیه در ارتباط با انصارالله همکاریهایی در یمن دارند و با همکاری جمهوری اسلامی ایران از انصارالله در برابر حملات آمریکا حمایت میکنند.
ترکیه و قطر نیز در سودان و همچنین کشور سومالی نیز حضور دارند، ترکیه با داشتن پایگاه نظامی در سومالی در بنادر و فرودگاههای این کشور نفوذ دارد و حضور قطر نیز در جنوب سومالی پررنگ است.
امارات متحده عربی نیز نفوذ دریایی خود را در حوزه دریای سرخ بهویژه از طریق مزدوران خود در یمن جنوبی و نیز اریتره، پورتلند و سومالی لند ایجاد کرده است. عربستان سعودی بهعنوان یک کشور قدرتمند در حوزه دریای سرخ است که براساس چشمانداز 2030 درصدد است نقش خود را بهعنوان یک قطب لجستیک جهانی در این حوزه تقویت کند. بندر جده بزرگترین بندر دریای سرخ با ظرفیت جابهجایی 5/7 میلیون TEU (واحد معادل کانتینر 20 فوتی) در سال قدرت مدیریت سالانه حدود پنج هزار کشتی را دارد و همچنین بندر ینبع نیز ظرفیت تخلیه 600 تن غلات در ساعت و مدیریت 27/1 میلیارد تن کالا (آمار سال 2021) را دارد. افزون بر آن عربستان پروژه بلندپروازانه شهر نئوم در ساحل دریای سرخ را نیز در دست ساخت دارد.
ناگفته پیداست که تعارض منافع بینالمللی و منطقهای دریای سرخ آنچنان بالاست که امکان دستیابی به نوعی از همکاریهای منطقهای را بهشدت کاهش داده است. عربستان در سال 2018 تلاش کرد تا با میزبانی کشورهای منطقهای «مجمع دریای سرخ» را محقق کند، اما آن اقدام نیز به نتیجهای نرسید.
البته علاوه بر رقابتها و خصومتهایی که منشأ خارج منطقهای دارد، باید به رقابتها و خصومتهای داخل حوزه نیز اشاره کرد.
اتیوپی کشوری محصور در خشکی است، اما موقعیت ممتازی در نزدیکی دریای سرخ دارد. این کشور از طریق جیبوتی به دریا راه دارد، بنابراین برای کاهش وابستگی کوشیده است به اریتره، کشور ساحلی دریای سرخ، نزدیک شود و از این طریق به راههای دریایی خود تنوع بخشد، اگرچه بهتازگی گزارشهایی از افزایش تنش میان دو کشور اتیوپی و اریتره نیز به گوش میرسد.
اریتره نیز با داشتن موقعیت جغرافیایی مهم و مشرف بر خط ساحلی خواستار تقویت نقش خود است، اما اختلافات عمیق و روابط تیرهای با سودان و جیبوتی دارد، که بخشی از رقابتهای ژئوپلیتیک دریای سرخ است.
درمجموع چالشها، تنشها، رقابتهای تاریخی، بیثباتیهای سیاسی، حضور نظامی قدرتهای بینالمللی و منطقهای، با منافع متضاد موانع بسیار مهمی را بر سر راه آرامش در این آبراه مهم بینالمللی ایجاد کرده است. در کنار همه این مسائل نباید حضور اسرائیل در پایانه دریای سرخ را نیز نادیده گرفت که شکافها را عمیقتر کرده و اعتماد میان کشورهای این حوزه را از میان برده است، به گونهای که با 12 درصد تجارت جهانی نفت و هشت درصد تجارت گاز طبیعی مایع اکنون شاهد پایینترین سطح تاریخی در عبور نفتکشها است؛ موضوعی که ارتباط مستقیم با سیاستهای اسرائیل دارد.
درمجموع به نظر میرسد چشمانداز تجارت جهانی و زنجیره تأمین انرژی در حوزه دریای سرخ آینده روشنی را نشان نمیدهد. آیا زمان آن نرسیده است که دو کشور هند و چین گزینه همکاری با ایران را برای عبور امن کالاهای خود به اروپا بیازمایند، و به راههای پرخطر نیندیشند. شایان ذکر است که بهتازگی رئیسجمهور آمریکا نیز در نگرانی از حضور چین در آفریقا هشدارهای سنگینی به رهبران آفریقا داده است؛ امری که روابط این کشورها را با چین دشوار میکند. آمریکا ممکن است درباره حضور روسیه در آفریقا حساسیت کمتری نشان دهد، اما به نظر نمیرسد درباره مهار چین در خاورمیانه و آفریقا تردید داشته باشد. خوب است که دستگاه دیپلماسی کشور علاوه بر تلاشهای خود در راستای بینالمللیکردن اقتصاد ایران بهعنوان یک قطب ارتباطی، تلاش مضاعفی را حداقل برای قانعکردن دو قدرت آسیایی چین و هند برای انتقال هاب منطقهای مبذول کند.
* رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه