|

وصله ناجور تعارض ارزش‌ها

این روزها در هر محفلی در باب واقعه اخیر موقوفات صحبت و گفت‌وگو جریان دارد. این مسئله از دو منظر قابل بررسی و مداقه است: یکی از منظر انتساب این واقعه به شخص مسئول و عدم اطلاع ایشان از قصور احتمالی و دیگری از منظر نقش فرزندان و اطرافیان مسئولان و نقش آنها در این دست وقایع تلخ و چگونگی مواجهه جامعه با آن و اثرات و تبعات آن بر وجهه حکومت؛ اما اگر به موضوع از هر زاویه‌ای نگاه کنیم، آنچه برای مردم عزیز کشورمان برجسته و پررنگ است، جایگاه صحت عمل و سلامت در حکومت اسلامی است که به‌واقع مهم‌ترین شاخصه عدالت، پاکدستی کارگزاران دینی و نزدیکان آنها در حکومت اسلامی است.

 این روزها در هر محفلی در باب واقعه اخیر موقوفات صحبت و گفت‌وگو جریان دارد. این مسئله از دو منظر قابل بررسی و مداقه است: یکی از منظر انتساب این واقعه به شخص مسئول و عدم اطلاع ایشان از قصور احتمالی و دیگری از منظر نقش فرزندان و اطرافیان مسئولان و نقش آنها در این دست وقایع تلخ و چگونگی مواجهه جامعه با آن و اثرات و تبعات آن بر وجهه حکومت؛ اما اگر به موضوع از هر زاویه‌ای نگاه کنیم، آنچه برای مردم عزیز کشورمان برجسته و پررنگ است، جایگاه صحت عمل و سلامت در حکومت اسلامی است که به‌واقع مهم‌ترین شاخصه عدالت، پاکدستی کارگزاران دینی و نزدیکان آنها در حکومت اسلامی است.

در باب حکومت اسلامی

از منظر حضرت امیرالمؤمنین استقرار و دوام حکومت، بدون کارگزاران و زمامداران شایسته و پاکدستی نزدیکان آنها عملی نخواهد بود. این مسئله از چنان اهمیتی برخوردار است که می‌توان ریشه بسیاری از کج‌روی‌ها و اختلافات در بدو استقرار حکومت اسلامی را به نزدیکان ناخلف خلفا نسبت داد. به‌ویژه آنکه حضرت بارها خلیفه سوم و دیگر خلفای راشدین را از خطرات و سوءرفتار نزدیکان و عاملان‌شان اندرز می‌داد؛ به نحوی که تداوم این انحرافات در حکومت اسلامی و دورشدن آن از مسیر عدالت، دین‌گریزی حاکمان و رغبت آنان به دنیازدگی و غفلت از قوانین شرع اسلام مهم‌ترین دغدغه حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) بوده است. برای درک بهتر مسئله، بیش از 30 نامه از 79 نامه حضرت امیر در نهج‌البلاغه به شیوه حکمرانی کارگزاران و درباره چگونگی رفتار و سلوک آنها در خلوت و با مردم و مشی والی‌گری، سفارش‌‌‌ها و توصیه‌های لازم در باب صلاحیت عاملان و نزدیکان ایشان به‌ویژه دخالت‌ندادن روابط شخصی و خویشاوندگرایی، نفی دودمان‌گرایی و اشرافیت‌سالاری و نظارت و مواظبت دقیق بر رفتار و عملکرد منسوبان و از همه مهم‌‌تر شیوه زندگی آنان به‌عنوان کارگزاران و زمامداران حکومت اسلامی مورد تأکید آن حضرت بوده است. بدون‌تردید یکی از دلایل اهتمام جدی حضرت امیر به صحت عمل نزدیکان ریشه در سنت‌های الهی آزمودن بندگان به وسیله اموال و فرزندان و خانواده آنها بوده است؛ که در آیاتی از قرآن نیز با صراحت به این موضوع اشاره شده است.

وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ (انفال/2)؛ و بدانید که اموال و اولاد شما وسیله آزمایش‌اند.

إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ (تغابن / 15)؛ جز این نیست که اموال و اولاد شما وسیله آزمایش‌اند.

وصله ناجور زمانه ما!

جامعه ما امروز با تعارض_ارزش‌ها به‌عنوان یک وصله ناجور روبه‌رو است. در نگاه بالا به پایین جامعه‌اى که در آن ارزش‌ها و هنجارهاى اجتماعى از سوی «خواص» رعایت نشود، به تعارض ارزش و بحران ارزش مبتلا مى‌شود و هر میزان کج‌روى از انتظارات مشترک اعضای یک جامعه و رفتار نابهنجارى که از طبقه بالاى جامعه و زمامداران سر بزند، به‌عنوان تعارض ارزش تلقى می‌شود. متأسفانه بارها دیده شده ارزش‌هایی که سال‌ها از طرف مسئولان برای مردم تبلیغ و تبیین شده است، در شیوه زندگی نزدیکان و فرزندان برخی از آنها نقض و نفی می‌شود و این همان وصله ناجور نظام حکمرانی و پدیده تعارض ارزش‌ها است که نمود آن را در شیوه زندگی و کردار برخی نزدیکان مسئولان می‌بینیم؛ به نحوی که کمترین تبعات و پیامدهای ویرانگر این تعارض ارزش و پارادوکس رفتاری منجر به از بین رفتن اعتماد عمومی و نشاط اجتماعی، بروز افسردگی و ناامیدی از اصلاح امور و اجرای عدالت و درنهایت خاموشی شور زندگی در توده‌های مردم به‌ویژه نسل جوان و نو‌اندیش خواهد شد؛ وصله ناجور و عارضه‌ای که در نتیجه آن ضد ارزش‌ها و رذایل اخلاقی از پوسته مبلغان ارزش و فضایل اخلاقی بیرون می‌زند و شکاف عمیقی بین باور مردم و ارزش‌های یک جامعه ایجاد می‌کند، در چنین فضایی است که جامعه احساس می‌کند ارزش‌ها عاریه‌ای و مصنوعی بوده و انسان از حق فطری و طبیعی خود یعنی بهره‌مندی از دستاورد رفاه، عدالت و حق منفعت محروم است و محکوم به قوانین جبری تقدیر است، در چنین جامعه‌ای ضد ارزش‌ها بر ارزش‌ها برتری دارند و جامعه منفعلانه تسلیم سرنوشت خواهد بود؛ چراکه این عارضه مهلک سطح مشارکت مردم در سرنوشت خود را تقلیل داده و جامعه به نوعی دچار رخوت و بی‌تفاوتی روز‌افزون خواهد شد. متأسفانه همه براهینى که مداقه و ملاحظه شد، مؤید این واقعیت است که منش برخی از مسئولان و زمامداران با برخى گزاره‌های ضد ارزش نزد جامعه در معنا هم‌عرض شده‌اند و شکاف عمیق بین مردم و مسئولان و آفت اجتماعی که این عارضه تعارض ارزش‌ها ایجاد کرده، مانند یک بمب ساعتی مهلک و خطرناک زیر پای نظام تدبیر قرار دارد. امیدواریم مسئولان برای ترمیم پدیده تعارض ارزش و گسل عمیق بی‌اعتمادی مردم، تدبیر کنند.

 

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها