|

دندان بُزهای باستانی و مراقبت از حیوانات در ایران کهن

ملینا سیبروک (Melina Seabrook) دانشجوی دکترای انسان‌شناسی در دانشگاه هاروارد است که پژوهش‌های میدانی خود را در کردستان عراق و جنوب کشور عراق پی می‌گیرد.

دندان بُزهای باستانی و مراقبت از حیوانات در ایران کهن

نویسنده: مِلینا سیبروک (دانشجوی دکترای انسان‌شناسی، دانشگاه هاروارد)

مترجم: علی قنبری (دانشجوی کارشناسی ارشد باستا‌ن‌شناسی، دانشگاه شهید بهشتی)

ملینا سیبروک (Melina Seabrook) دانشجوی دکترای انسان‌شناسی در دانشگاه هاروارد است که پژوهش‌های میدانی خود را در کردستان عراق و جنوب کشور عراق پی می‌گیرد. موضوعات پژوهشی مورد علاقه او عبارت‌اند از مدیریت حیوانات طی توسعه مراکز شهرنشینی در جنوب غرب آسیا، تجزیه و تحلیل‌های باستان جانور شناختی و علوم باستان‌شناسی به منظور پژوهش در رابطه انسان و جانوران و یافته‌های جانوری از جنوب شرق ایران. متنی که پیشِ‌روی شماست، در 12 سپتامبر 2023 توسط ملینا سیبروک منتشر شد. عنوان اصلی این جستار عبارت است از «آنچه دندان بزهای باستانی درباره مراقبت از حیوانات آشکار می‌کند» و در زیرعنوان آن آمده: «یک باستان‌شناس، با رمزگشایی از استخوان بزهای حدودا یک هزاره قبل، به صدماتی می‌پردازد که انسان‌ها می‌توانند به محبوب‌ترین حیوانات خود وارد آورند». سیبروک، خط اول یادداشت خود را این‌چنین آغاز می‌کند: «در آماده‌سازی این داستان، حیوانات آسیب‌ دیده‌‌‌اند». البته که آنچه او روایت می‌کند، داستان نیست؛ اما «داستان» (استوری) عنوانی است که مجله محل انتشار، به یادداشت‌های انسان‌‌شناسان خود می‌‌دهد. علاوه بر این، نویسنده، اشاره دارد به پژوهشگران زیست پزشکی که معمولا برای رعایت اصول اخلاق حرفه‌ای، در مقالات خود تأکید می‌کنند به منظور انجام آزمایش‌هایشان، هیچ جانوری آسیب ندیده است. بدیهی است که جمله آغازین سیبروک، ماهیتی طنزگونه دارد؛ چراکه در پژوهش‌های او، هرگز صدمه‌ای به جانوران نمی‌رسد (چون او، تنها استخوان جانوران باستانی را مطالعه می‌کند). اما جانورانی که تحت مطالعه او هستند، در زمان حیات خود در ادوار کهن، توسط صاحبان باستانی خود صدمه دیده و سپس با مهر بسیار، تحت مراقبت قرار گرفته بودند؛ محبتی که بیش از پیش، به این جانوران آسیب رساند. حدود چهار هزار سال پیش، بزهایی که نزدیک خلیج فارس امروزی می‌زیستند، دندان‌هایی وحشتناک داشتند. دندان‌های این بزهای بیچاره، یا از وسط دو نیم شده بودند، یا آن‌قدر ساییده شده بودند که جز تکه‌ای از آن باقی نمانده بود، یا به کلی از دست رفته بودند. با این حال، بزهای مصیبت‌دیده، بیش از هم‌گله‌ای‌های سالم‌تر خود زندگی کردند. کسی باید از این حیوانات مراقبت می‌کرد تا بعد از چنین آسیب‌های دندانی، چنین طولانی زنده بمانند. در حقیقت، به نظر می‌رسد این بزها به طور خاص، عشق و مراقبت ویژ‌ه‌ای دریافت می‌کردند؛ و در نتیجه، نسبت به حیوانات آزاد، کمتر سالم و شاید کمتر خوشحال بودند. من، به عنوان باستا‌ن‌شناسی که رابطه انسان و جانوران را مطالعه می‌کند، هزاران استخوان را بررسی کرده‌ام. همچنین در کاوش‌هایی کار کرده‌ام که به کشف بقایای جانوری منجر شده‌اند. اخیرا مشغول مطالعه آرواره‌های جانوری از محوطه‌ای در جنوب شرق ایران بوده‌ام. این‌گونه بود که بزهایی با دندان‌های وحشتناک را ملاقات کردم. در حین آنکه تلاش می‌کردم معمای این حیوانات را حل کنم، دریافتم آنها درسی برای روابط امروزین ما با موجوداتی که نگه می‌داریم در خود دارند: انسان‌ها ممکن است به حیواناتی که بیش از همه به آنها اهمیت می‌دهند، صدمه بزنند.

ظهور تپه یحیی

 در سال 2021، شروع به بررسی استخوان‌های جانورانی کردم که بین سه هزار تا هفت هزار و 500 سال پیش در تپه یحیی می‌زیستند؛ محوطه‌ای در یک دره خشک کوه‌های زاگرس در ایران امروزی. در جایی که ابتدا روستایی کوچک بود، چند صد فرد محلی به کشاورزی و بزرگ‌کردن دام‌‌ها پرداختند. با این حال، تپه یحیی در موقعیتی ایدئال بود تا به نقطه مهمی در مسیر بازرگانی میان بین‌النهرین و دره رود سند تبدیل شود. تپه یحیی، به تدریج رشد کرد و به یک قطب شهری تبدیل شد که ارتباطات مستحکمی با قدرت‌های سیاسی بزرگ‌تر ایلام و بین‌النهرین در غرب داشت. ساکنان آن، ظروف سنگی خوش‌تراشی می‌ساختند و صادر می‌کردند که هزاران مایل دورتر از تپه یحیی هم کشف شده‌اند. چهارهزار و 500 سال پیش، جایی که زمانی روستایی کوچک و دورافتاده بود، زمین‌های کشاورزی ارزشمندتر، کارگاه‌های صنعتی شلوغ‌تر و سبکی هنری داشت که مشابه آن در محوطه‌های نزدیک یافت می‌شد و این، حکایت از یک حس هویت منطقه‌ای دارد. با وجود تمام این رشد و گسترش، ساکنان همچنان به شدت متکی به گوسفند و بز بودند.

پژوهشی جدید درباره بزهای کهن

باستان‌شناسان بین سال‌های 1969 تا 1975، تپه یحیی را کاوش کردند. در دهه 1980، ریچارد میدوو – باستان جانورشناسی دانشگاه هاروارد – استخوان‌های جانوری را بررسی کرد تا گونه آنها را شناسایی کند. با این حال، از زمان پژوهش‌های آغازین او، استخوان‌ها را تنها دانشجویان به عنوان بخشی از درس‌ها و تمرین‌های خود مطالعه کرده‌اند. هنوز می‌توان از استخوان‌هایی که دیرزمانی است از محوطه‌هایی مانند تپه یحیی کاوش شده‌اند، گنجینه‌ای از اطلاعات به دست آورد. من موقعیت را مناسب دیدم تا به این کلکسیونِ مغفول بازگردم و زیرمجموعه‌ای از استخوان‌ها را با جزئیات کنکاش کنم. بر آرواره پایینی گوسفندها و بزها تمرکز کردم؛ فراوان‌ترین و مهم‌ترین گونه‌های کلکسیون تپه یحیی. آرواره‌های پایین (یا مندیبل) سودمندی ویژهای دارند، چراکه دندان‌ها در گونه‌هایی خاص، به مرور زمان و به طور مداوم فرسایش پیدا می‌کنند. باستان جانورشناسان با استفاده از این الگوی سایش، می‌توانند سن یک جانور را در هنگام مرگش برآورد کنند. کاوشگران، استخوان‌های تپه یحیی را در پشته‌های زباله‌های باستانی درون و پیرامون خانه‌ها کشف کردند. معنایش این است که حیوانات احتمالا در نیازهای خانوار مشارکت داشتند. در نتیجه، در سلامت نسبتا خوب و پیش از سالخوردگی می‌مردند: بعضی‌ها بین شش‌ماهگی تا یک‌سالگی کشته می‌شدند – سنین مناسب برای تبدیل‌شدن به گوشت – و مابقی به‌طور میانگین دو تا پنج‌ساله بودند؛ مناسب برای تولید شیر و پشم. آنچه انتظارش را نداشتم، گروه کوچکی از بزها بودند که وضعیت دندان به‌شدت نامطلوبی داشتند. این حیوانات، شش ماهه یا بزرگ‌تر بودند که باز هم ویژگی نامعمولی است. هرچه جانوری پیرتر باشد، نیازمند مراقبت بیشتری است؛ به‌خصوص اگر آسیب‌هایی مانند دندان افتاده یا شکسته داشته باشد. (از آنجا که استخوان آرواره پیرامون دندان‌های ازدس‌ رفته ترمیم شده بودند، می‌توانستم بگویم دندان‌ها پیش از مرگ جانور افتاده بودند، نه بعد از مرگ). به علاوه، صدمه به دندان‌ها، عمدتا در آسیای بزرگ اول رخ داده بود. چه چیز باعث این صدمه شد؟ و چرا این حیوانات را تا سنین چنین بالایی زنده نگه داشته بودند؟

مراقبتی آسیب‌زا

با درخواست نامعقول بحث درباره جانورانی که دیرزمانی است مرده‌اند، با یک دامپزشک بزرگ تماس گرفتم. کاشف به عمل آمد که آسیب‌های دندانی شدید، به ندرت بزها و گوسفندهای امروزی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. صاحبان، معمولا حیوانات را پیش از آنکه آسیب‌هایشان تا این حد انباشته شوند، می‌کشند. این واقعیت که صدمات حول محور یک دندان بودند، وجود نوعی تشدیدکننده مکرر را تداعی می‌کرد، نه فقط سن بالا یا بهداشت دهانی ضعیف که دندان‌ها را کم و بیش به یک اندازه متأثر می‌کنند. مشخص شد که احتمالا مسئله تقصیر لجام بود: دهانه‌ای از چرم یا طناب که معمولا برای الاغ‌ها و اسب‌ها استفاده می‌شد و آن را دور پوزه حیوان می‌پیچیدند و در دهان، روی اولین دندان‌های آسیای بزرگ جا خوش می‌کرد. شاید کمک می‌کرد بزها را به گاری دستی ببندند یا حیوانات را قلاده بزنند. روشن است که ساکنان تپه یحیی، این بزها را برای مدت‌زمانی طولانی‌تر از تمام دیگر حیواناتشان، زنده و نزدیک به خود نگه می‌داشتند. تصور می‌کنم این بزها شاید ماده‌هایی بودند که برای صاحبانشان شیر تأمین می‌کردند. نزدیک نگه‌داشتن آنها، دسترسی آسان‌تری به شیر مصرفی روزانه فراهم می‌کرد. آسیب‌های دندانی می‌توانند دردناک و حتی مرگ‌آور باشند. غذا خوردن دشوار می‌شود. بیماری‌های دیگر ظاهر می‌شوند: همان‌طورکه مطالعات نشان داده‌اند، مشکلات دندانی در سگ‌ها، ریسک بیماری‌های قلبی یا کبدی را افزایش می‌دهند. در تپه یحیی، شاید صاحبان مجبور بودند غذاهایی باکیفیت‌تر به بزهای ارزشمند خود بدهند تا مشکلات سلامتی بیشتر را به حداقل برسانند. حیواناتی که به این شیوه تغذیه می‌شوند، سالم می‌ماندند و می‌توانستند نوزاد بیاورند و شیر تولید کنند.

محبوب‌تر، نه خوشبخت‌تر

این مجموعه کوچک از آرواره‌های تپه یحیی، چشم‌انداز جدیدی از شیوه‌های رفتار مردمان باستانی با حیوانات ارائه می‌دهد. باستان‌شناسان، اغلب تنها بر نقش اقتصادی دام‌ها تمرکز می‌کنند؛ اما بزهایی که من مطالعه کردم، احتمالا مورد مهر و محبت صاحبانشان بودند. و به شکل کنایه‌آمیزی، این بزها احتمالا از این رفتار ویژه رنج بردند. در درازنای زمان و میان فرهنگ‌ها، جانوران ارزش‌گذاری برابری نداشته‌اند. امروزه مردم در شهری در ایالات متحده که من در آن زندگی می‌کنم، سگ‌های مینیاتوری را مانند نوزادان در آغوش می‌گیرند و به گربه‌هایشان هدیه، اسباب بازی و برج‌های چندطبقه خراشیدنی می‌دهند. در همین حال، کبوترها را با سر و صدا دور می‌کنند و از موشی که میان خرده‌زباله‌ها غذا می‌خورد بیزارند. در جاهای دیگر، ارزشمندترین حیوانات شاید سودمندترینشان باشند: سریع‌ترین اسب در مسابقه یا مرغی که بیشترین تخم‌مرغ‌ها را می‌گذارد. با این حال، وقتی حیوانات جایگاهی ارتقایافته پیدا می‌کنند، معنایش این نیست که از صدمه آزادند. برای مثال، توله سگ‌های پرورشی، از نظر جسمی و روانی، به سگ‌های مادر و توله‌هایشان آسیب می‌زنند. بعضی توله‌ها به آسانی بیمار می‌شوند و کمتر عمر می‌کنند و بعضی‌های دیگر ممکن است در اثر نژادگیری، از ناهنجاری‌های ژنتیکی رنج ببرند. حیواناتی که در خانه‌های پرعشق سکونت دارند هم ممکن است رنج ببرند. چاقی حیوانات خانگی در ایالات متحده، به سطح یک اپیدمی (همه‌گیری) نزدیک می‌شود و باعث انبوهی از مشکلات سلامتی دیگر می‌‌شود و شاید زندگی حیوانات خانگی را کوتاه کند. استرس مزمن، ملالت و بی‌حوصلگی ممکن است برای حیواناتی که در فضای بسته نگهداری می‌شوند، مصیبت به بار بیاورد. حیوانات قطعا می‌توانند در کنار انسان‌ها شکوفا شوند. اما گاهی صاحبان خوش‌نیت، شرایطی نامطلوب برای حیواناتشان ایجاد می‌کنند. این شاید همان اتفاقی باشد که برای بزهای سالخورده تپه یحیی با دندان‌های وحشتناکشان رخ داد. آن زمان و امروزه، وقتی مسئله مراقبت از حیوانات باشد، انگیزه‌های محبت‌آمیز ما ممکن است پیامدهایی غیرمنتظره یا گاه ناخوشایند به بار بیاورند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها