|

واژه شریف «خیانت»!

علی باقری‌کنی، معاون وزیر خارجه ایران که در گوشه‌ای از حیاط وزارت خارجه روسیه، با دست‌های به هم قلاب‌شده، خطاب به همتای روس خود می‌گفت «ما روی رایزنی با شما به طور جدی داریم حساب می‌کنیم» و طرف روس با سر تکان‌دادن‌هایی به علامت تأیید او را به سمت اتومبیلش هدایت می‌کرد (فیلمی که از این صحنه به فضای مجازی راه یافت، یکی از پرواکنش‌ترین تصاویری بود که از تیم مذاکره‌کننده نه‌چندان موفق دولت رئیسی -احتمالا از سمت طرف روسی- منتشر می‌شد و انتشار آن شاید حتی از فیلم نحوه بدرقه رئیسی توسط پوتین هم «رندانه»تر بود)، نه اولین کسی بود که روی روس‌‌ها «به طور جدی» حساب می‌کرد و نه اولین کسی بود که در ایران، روس‌ها او را مأیوس می‌کردند. شکست دور هشتم مذاکرات هسته‌ای ایران -‌که علی باقری‌کنی مذاکره‌کننده ایرانی ارشد آن بود- در وین، آن‌گونه که اخبار آن درز می‌کرد، محصول ناهمراهی مدیریت‌شده اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات بود. بگذریم...

واژه شریف «خیانت»!

علی باقری‌کنی، معاون وزیر خارجه ایران که در گوشه‌ای از حیاط وزارت خارجه روسیه، با دست‌های به هم قلاب‌شده، خطاب به همتای روس خود می‌گفت «ما روی رایزنی با شما به طور جدی داریم حساب می‌کنیم» و طرف روس با سر تکان‌دادن‌هایی به علامت تأیید او را به سمت اتومبیلش هدایت می‌کرد (فیلمی که از این صحنه به فضای مجازی راه یافت، یکی از پرواکنش‌ترین تصاویری بود که از تیم مذاکره‌کننده نه‌چندان موفق دولت رئیسی -احتمالا از سمت طرف روسی- منتشر می‌شد و انتشار آن شاید حتی از فیلم نحوه بدرقه رئیسی توسط پوتین هم «رندانه»تر بود)، نه اولین کسی بود که روی روس‌‌ها «به طور جدی» حساب می‌کرد و نه اولین کسی بود که در ایران، روس‌ها او را مأیوس می‌کردند. شکست دور هشتم مذاکرات هسته‌ای ایران -‌که علی باقری‌کنی مذاکره‌کننده ایرانی ارشد آن بود- در وین، آن‌گونه که اخبار آن درز می‌کرد، محصول ناهمراهی مدیریت‌شده اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات بود. بگذریم...

بیانیه اخیر کشورهای عربی در نشست مراکش درباره جزایر سه‌گانه محتوای جدیدی نداشت؛ همان ادعای همیشگی امارات در مورد مالکیت جزایر در دل یکی از بندهای آن گنجانده شده بود که احتمالا همان پاسخ همیشگی را هم دریافت می‌کرد. اما آنچه این بیانیه را -به نوشته روزنامه کیهان- این بار برای ایرانی‌ها خیانت‌بار می‌کرد، یک امضای جدید بود؛ امضای سرگئی لاوروف، وزیر خارجه کهنه‌کار روسیه در پای بیانیه که همین احتمالا کسانی در تهران را شوکه می‌کرد. اما راستش را بخواهید جای چندانی برای مبهوت‌شدن نبود. برای شگفت‌زده نشدن از «خیانت روسیه»، لازم نبود به گذشته‌های دور رفت و ترکمانچای و گلستان را به یاد آورد، یا ماجرای گریبایدوف را، یا به‌توپ‌بستن مجلس مشروطه توسط ژنرال لیاخوف روسی را، یا به‌توپ‌بستن حرم حضرت امام رضا(ع) را. غور و تفحص در همین تاریخ 30، 40ساله اخیر، چنان قرائن و شواهدی به دست هر سیاست‌مدار و سیاست‌ورزی می‌دهد که برای عدم اعتماد به روس‌ها کافی است. حتی شاید لازم نباشد به دوران جنگ تحمیلی برگردیم و به خاطر بیاوریم که تمام دوران جنگ، غالب سلاح‌هایی که عراق علیه ایران به کار می‌گرفت، ساخت همین متحد استراتژیک فعلی بودند. از سلاح‌های سبک تا موشک‌های اسکاد که عراق برای موشک‌باران تهران، اصفهان و شیراز از آنها استفاده می‌کرد و در طول جنگ تحمیلی 840 موشک از این مدل را از روسیه (صرفا بر مبنای آمار فاش‌شده) دریافت کرده بود. اینها را هم می‌توان در سیاهه «خیانت»های روسیه، درج نکرد. به هر حال آن زمان روسیه متحد استراتژیک دشمن در حال جنگ با ایران بود. ولی بعد از سقوط صدام و نزدیکی ایران به روسیه نیز روال همسایه شمالی تغییر چندانی نکرد. با یک تفاوت عمده؛ این ‌بار در لباس دوست انواع امتیازات را از طرف ایران دریافت می‌کرد! نمونه بارز آن همین نیروگاه اتمی بوشهر که سال‌هاست به بهانه راه‌اندازی آن، امتیازات مالی و حقوقی و... را چندین برابر عرف جهانی دریافت کرده و می‌کند، اما نه‌تنها در مذاکرات بلکه فراتر از آن، در صدور قطع‌نامه‌های شورای امنیت علیه ایران هم -در عمده موارد- رأی موافق داده است. نقطه اوج آن به سال 2006 برمی‌گردد که اولین قطع‌نامه شورای امنیت (قطع‌نامه 1969) ذیل ماده 40 فصل هفت منشور سازمان ملل متحد با امضای روسیه تصویب شد و ایران عملا ذیل فصل هفت این منشور قرار گرفت. پس از آن و تا آغاز مذاکرات منتهی به برجام، تقریبا تمام قطع‌نامه‌های ضدایرانی سازمان ملل که ذیل همین فصل از منشور این سازمان مصوب می‌شدند، امضای موافق روسیه را پای خود داشتند. قطع‌نامه‌های 1737 در سال 2006، 1747 در سال 2007، 1803 در سال 2008، 1835 در سال 2008، 1929 در سال 2010 از‌جمله این قطع‌نامه‌ها بودند. قطع‌نامه‌هایی که اقتصاد ایران را ویران کردند، امکان مبادلات مالی و اقتصادی با جهان را از ایران گرفتند، سهم ایران در بازار جهانی نفت را نابود کردند، رشد اقتصادی ایران را به زیر صفر کشاندند و رؤیای توسعه را برای سال‌ها به محاق بردند. شگفت‌انگیزتر آنکه با آغاز مذاکرات هسته‌ای و تا زمان کسب توافق هسته‌ای و صدور قطع‌نامه 2231 پس از این توافق در سال 2015، سازمان ملل متحد قطع‌نامه‌های دیگری نیز علیه ایران تصویب کرد، اما مسئله درخور توجه در مواضع روسیه در قبال این قطع‌نامه‌ها، آن است که علی‌رغم برخی خوش‌بینی‌های داخلی، این قطع‌نامه‌ها هم با امضای روسیه مورد تصویب قرار گرفتند. این همراهی روسیه با غرب تا آنجا پیش رفت که یک بار، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، نتوانست خوشحالی آمیخته به حیرت خود را از این موضوع پنهان کند و ضمن استقبال از تحریم‌های وضع‌شده علیه ایران، خطاب به خبرنگاران ‌گفت «آنچه باعث خوشحالی بیشتر است، این است که دیگر ما از آمریکا و اتحادیه اروپا سخن نمی‌گوییم و چین و روسیه هم با رأی مثبت خود نشان دادند که مایل هستند به تحریم‌های بین‌الملل علیه ایران بپیوندند». عملکرد روس‌ها البته در دوران مذاکرات هسته‌ای منتهی به برجام نیز به‌گونه‌ای بود که یک‌ بار محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران و سرپرست تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، زبان به گلایه گشود و گفت «مذاکرات هسته‌ای را روس‌ها سخت و طولانی کردند. آنان می‌خواستند پرونده ایران در شورای امنیت بماند، اما نتوانستند. روس‌ها بسیار کارشکنی کردند». کسانی که این روزها از «خیانت» روسیه شگفت‌زده‌اند، فقط کافی است کتاب تاریخ را چند صفحه به عقب برگردند و مرور کنند. رأی‌دادن به قطع‌نامه‌هایی که ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل برد، کارشکنی در برجام، بدعهدی در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر، بدعهدی در تحویل سامانه‌های اس300 و هواپیماهای سوخو، کشاندن ایران به جنگ اوکراین و حالا زیر سؤال بردن تمامیت ارضی ایران فهرستی است که گذاشتن نام «خیانت» بر آنها، احتمالا تقلیل‌دادن آن است. به بیان دیگر، «خیانت» برای توصیف آنچه روسیه در حال انجام‌دادن آن با ماست واژه‌ای ناگویا، بی‌کفایت و زیادی شریف است؛ هرچند این بار دیگر باید حجت بر مدافعان داخلی روسیه تمام شده باشد و بالاخره در این کشور فهمیده شود تا زمانی که همه تخم‌‌مرغ‌ها در یک سبد چیده شود، صاحب آن سبد بی‌هراس از تبعات احتمالی، خود را برای هر رفتاری مجاز می‌بیند. خیانتی اگر می‌بینید، این‌گونه و روی چنین بستری شکل می‌گیرد و تا این رویکرد تغییر نکند، احضار کاردار و غرزدن در روزنامه‌ها و اخم‌کردن پشت تریبون‌ها و غمزه‌آمدن مقابل دوربین‌ها را حتی مخاطبان داخلی هم باور نمی‌کنند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها