|

به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را؟

اخراج استادان و تزریق افرادی که صلاحیت تدریس را در دانشگاه ندارند، نشان می‌دهد آنچه در این سرزمین به جایی نرسد، فریاد است و آموزش و دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد.

اخراج استادان و تزریق افرادی که صلاحیت تدریس را در دانشگاه ندارند، نشان می‌دهد آنچه در این سرزمین به جایی نرسد، فریاد است و آموزش و دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد. اینکه چون استادی نسبت به وضع موجود اعتراض کرده از دانشگاه اخراج شود، فقط و فقط مایه تأسف و بیانگر سقوطی فجیع در سیستم دانشگاهی و آموزشی ماست. کار استاد بیان آزادانه مطالب است. دانشجو بیش از هر چیزی از استادش باید آزادی و آزادگی یاد بگیرد. اگر استادی اعتراض می‌کند و به وضع موجود نقدی دارد یعنی دلسوز این مملکت است.

باید یادمان باشد این استادان هستند که به دانشگاه ارج و منزلت می‌بخشند و هیچ دانشگاهی سبب ارج و منزلتی فردی که به شکل تزریقی وارد آن می‌شود، نخواهد شد. من واژه استاد را برای این افراد به کار نمی‌برم؛ چون دانایان می‌دانند که استاد دانشگاه شدن نیازمند علم کافی، کوشش و ممارست و رزومه عالی در امر آموزش و اخلاق و پژوهش است و کسی که با رانت و تزریق به چنین جایگاهی برسد، نه‌تنها شایستگی ندارد بلکه فقط و فقط باعث نابودی سیستم آموزشی خواهد شد. البته این موضوع تازه‌ای نیست و مدت‌هاست که بسیاری با سهمیه‌های مختلف به چنین جایگاهی رسیده‌اند. اکنون موضوع خیلی علنی شده و واضحا از اخراج استادان و جایگزینی آنها با افراد همسو سخن می‌گویند. انگار هرکسی می‌تواند استاد باشد. این روزها درخواست دانشجویان از ما برای شرکت در طرح‌های تحقیقاتی برای داشتن مقاله و مهاجرت بسیار زیاد شده است. هربار که با چنین تقاضایی روبه‌رو می‌شوم، از خودم خجالت می‌کشم. با خودم می‌گویم به چه تبدیل شده‌ایم؟ دانشگاهمان هم دیگر دانشگاه نیست. انگار قرار نیست در دانشگاهمان کسی پرورش یابد، همه می‌خواهند بروند و مسئولان اجرائی با همین روش‌های ضد‌علمی به چنین موج مهاجرتی دامن می‌زنند. وقتی استادان دانشگاه شریف اخراج می‌شوند، دیگر دانشگاه شریفی نیز وجود نخواهد داشت. فقط ساختمانی است که افراد می‌توانند در آن دوری بزنند و مدرکی بگیرند. همین. به کجا داریم می‌رویم؟ به قول نیما به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را؟ آیا تکیه‌گاهی هست؟

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها