|

مروری بر کتاب «ایرانیان، فرهنگ و ادبیات عربی»

نفوذ فرهنگ ایرانی در میان عرب‌ها

توجه به اشتراکات و مناسبات بین ایرانیان و کشورهای هم‌جوار در دوران معاصر چندان مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین در بازخوانی دوره‌های مختلف تاریخ معاصر ما خاصه دوران مشروطیت که به‌نوعی عصر تجدد یا روشنگری ایرانی است، بیش از همه تأثیر فرهنگ غربی و اروپایی بر ذهن و تفکر ایرانی دستمایه تحلیل بوده است و در معدود آثاری نیز تأثیر فرهنگ عربی و دیگر کشورهای هم‌جوار مورد بررسی قرار گرفته.

شرق: توجه به اشتراکات و مناسبات بین ایرانیان و کشورهای هم‌جوار در دوران معاصر چندان مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین در بازخوانی دوره‌های مختلف تاریخ معاصر ما خاصه دوران مشروطیت که به‌نوعی عصر تجدد یا روشنگری ایرانی است، بیش از همه تأثیر فرهنگ غربی و اروپایی بر ذهن و تفکر ایرانی دستمایه تحلیل بوده است و در معدود آثاری نیز تأثیر فرهنگ عربی و دیگر کشورهای هم‌جوار مورد بررسی قرار گرفته. اما کتاب «ایرانیان، فرهنگ و ادبیات عربی» تألیف عنایت‌الله فاتحی‌نژاد، روابط کهن ایرانیان و اعراب و تأثیر فرهنگ و تمدن ایران در تحولات ادبی و ارتقای سطح فرهنگی عرب‌ها و نیز نقش نویسندگان و شاعران و راویان ایرانی یا ایرانی‌تبار را در رشد و شکوفایی شعر و ادب عربی از آغاز تا عصر انحطاط مورد کاوش و بررسی قرار دهد.

چنان‌ که نویسنده در مقدمه‌اش می‌نویسد، ایرانیان و عرب‌ها از دیرباز به حکم هم‌جواری و نیز اشتراکات مذهبی، روابط متقابل سیاسی، تجاری، فرهنگی، ادبی و زبانی گسترده‌ای داشته‌اند که در برخی کتاب‌ها، مقاله‌ها و آثاری که توسط نویسندگان معاصر رشته تحریر درآمده، به گوشه‌هایی از این روابط اشاره شده است. او به آثاری همچون «مجموعه تاریخ و فرهنگ ایران» تألیف دکتر محمد محمدی و آثار آذرنوش آذرتاش به‌ویژه دو کتاب «راه‌های نفوذ فرهنگ فارسی در عربی» و «چالش میان فارسی و عربی» اشاره می‌کند که در این زمینه بسیار رهگشا هستند و معتقد است در میان نویسندگان عرب هم آثاری مانند «تاریخ الادب العربی» نوشته و منتشر شده است که به گوشه‌هایی از روابط کهن ایرانیان و عرب‌ها و تأثیر فرهنگ ایرانی در شعر و ادب و فرهنگ عربی به‌ویژه در عصر عباسی اشاره دارد. اما در این کتاب‌ها به‌ندرت به نقش ایرانیان و تأثیر فرهنگ و تمدن ایرانی در تحولات ادبیات عربی پرداخته شده و در اغلب این آثار این نقش و تأثیرپذیری به‌کلی نادیده گرفته شده است. حال آنکه شعر و ادب عربی تقریبا در هر دوره از دوران تاریخی خود -‌البته به‌جز دوران معاصر- به‌گونه‌ای از زبان، فرهنگ و تاریخ و تمدن ایرانی تأثیر پذیرفته و نیز رشد و شکوفایی و بالندگی خود را تا حد زیادی مرهون دانشمندان، نویسندگان و شاعران عربی‌سرای ایرانی است که بیش از خود عرب‌ها در سیر تحول شعر و ادب عربی در دوره‌های مختلف نقش داشته‌اند. برای نمونه نثر عربی همه تحولات خود را مدیون ایرانیانی همچون عبدالحمید کاتب، ابن مقفع، سهل بن هارون، ابن عمید، ابوحیان توحیدی، بدیع‌الزمان همدانی، ابوبکر خوارزمی، ثعالبی، حریری و امثال آنهاست و شعر عربی از عصر جاهلی گرفته تا دوره انحطاط تحت تأثیر زبان و فرهنگ و تمدن ایرانی بوده است. چنان‌ که «مشهورترین شاعران جاهلی و به‌خصوص اصحاب معلقات بیشتر خاستگاه ایرانی دارند و از حیره که جزء قلمرو ساسانیان به شمار می‌رفته برخاسته‌اند و در محیطی ایرانی- عربی پرورش یافته‌اند؛ همچنین بخش عمده‌ای از اشعار دوره اموی که در قالب داستان‌های عاشقانه سروده شده، تحت تأثیر منظومه‌های عاشقانه پهلوی و ادبیات دوره ساسانی پدید آمده».

ایرانیان همچنین در تدوین دستور زبان عربی نقش عمده‌ای داشتند و سیبویه شیرازی در «الکتاب» دستور زبان عربی را تدوین کرده و دیگر ایرانیان همچون ابوعلی فارسی، سیرافی و ابن فارس قواعد آن را به کمال رسانده‌اند. نخستین فرهنگ‌های لغت عربی به دست امثال خلیل بن احمد فراهیدی، ازهری، ابن فارس، جوهری و صاحب بن عباد طالقانی تألیف شده است و ترجمه آثار پهلوی، یونانی و هندی به عربی که سبب آشنایی عرب‌ها با فرهنگ و تمدن دیگر اقوام و به‌ویژه ایرانیان شد، بیشتر توسط مترجمان ایرانی و به همت خاندان‌های کهن ایرانی انجام گرفته است. از این‌رو به دلیل مشابهت‌ها و تأثیر و تأثرات بسیار این دو فرهنگ بر یکدیگر، نویسنده در کتابِ «ایرانیان، فرهنگ و ادبیات عربی» می‌کوشد تا ضمن رعایت جوانب انصاف، با تحلیل و بررسی روابط کهن ایرانیان و اعراب، قبل و بعد از اسلام، تأثیر فرهنگ و تمدن ایران را در تحولات فرهنگی عرب‌ها بررسی کند. بخش‌های نخست کتاب نگاهی به قلمرو جغرافیایی دولت‌ ساسانی و روابط ایرانیان و اعراب پیش از اسلام انداخته و سپس با بررسی اوضاع اجتماعی و فرهنگی عصر جاهلی، تأثیر فرهنگ و تمدن و ادیان ایرانی در بینش و اعتقادات عرب‌ها و نیز ادبیات کهن عرب مورد مطالعه قرار گرفته است. پس از آن به تحولات ادبی و برخی جریان‌های فرهنگی-سیاسی در دوره‌های مختلف و نیز نقش ایرانیان در توسعه و شکوفایی زبان، فرهنگ و ادبیات عربی پرداخته شده و ضمن آن به تحلیل گوشه‌هایی از تاریخ ادبیات عربی تا دوره انحطاط می‌پردازد که چندان مورد توجه محققان عرب نبوده است.

کتاب «ایرانیان، فرهنگ و ادبیات عربی»، در دوازده فصل تدوین شده که مضامین آنها از این قرار است: «مناسبات ایرانیان و عرب‌ها مقارن ظهور اسلام» که به روابط تجاری ایرانیان و عرب‌ها می‌پردازد و زمینه‌ای برای ارتباط بیشتر آنان به شمار می‌رود. «اعتقادات دینی عرب‌ها در جاهلیت» به رواج ادیان ایرانی در میان عرب‌های جاهلی و رواج اندیشه تقدیرباوری در اشعار آنان اشاره دارد. در فصل «ایرانیان با بنی‌احرار در یمن» ایرانیان به‌عنوان نخستین مبلغان اسلام در یمن معرفی می‌شوند، «ایرانیان در بحرین، عمان و یمامه»، «انبار و حیره تختگاه لخمیان یا آل منذر» که به جایگاه علمی حیره و انبار و حیره خاستگاه شعر و ادب جاهلی و رواج موسیقی و معماری ایرانی می‌پردازد و ماجرای کشته‌شدن نعمان به دست خسروپرویز را تعریف می‌کند و نخستین رویارویی عرب‌ها و ایرانیان تا سقوط ساسانی را پیگیری می‌کند. در فصل «دوره جاهلی» نظام قبیله‌ای و اوضاع معیشتی و فرهنگی و جایگاه زنان در نظام قبیله‌ای مورد بررسی قرار می‌گیرد. فصل هفتم با عنوان «ادبیات عربی پیش از اسلام» ابتدا تاریخچه‌ای ارائه می‌دهد و بعد درباره ساختار شعر جاهلی و اوزان و مضامین و محتوای این شعر سخن می‌گوید و ضمن برشمردن شاعران مشهور این عصر درباره دانش و فرهنگ و هنر از دیدگاه عرب‌ها و ایرانیان آن دوره بحث می‌کند. در این فصل که یکی از بحث‌های مفصل کتاب نیز هست، همچنین تأثیر محیط و فرهنگ ایرانی در غنا‌بخشیدن به ادبیات جاهلی مورد توجه قرار گرفته و اندرزنامه‌ها و امثال و حکم فارسی در منابع عربی و موضوعی تحت عنوانِ عربی‌سازی نام‌های ایرانی بررسی شده است. «نفوذ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در میان عرب‌ها در صدر اسلام» فصل هشتم و «ادبیات عرب در سده نخست هجری: شعر» فصل نهم کتاب است که موضوعاتی هم‌چون شعر سیاسی در دوره اموی، شعر فتوحات، رواج موسیقی و غزل‌سرایی و نیز رواج موسیقی ایرانی در حجاز واکاوی شده است. در فصل دهم کتاب؛ «ادبیات عربی در اوایل دوره عباسی» (سده‌های 2 و 3 ق) به بررسی مضامین شعری، غزل مذکر و تأثیر فرهنگ و تمدن ایرانی در پیدایش و تحول مضامین شعری تعلق دارد و بازتاب سنت‌ها و جشن‌های ایرانی را در شعر عربی نشان می‌دهد. این فصل نیز از فصول مطول کتاب است که ضمن واکاوی نسبت فرهنگ عرب و ایران، تحولاتِ فرهنگی ایران را نیز پیگیری می‌کند. فصل یازدهم تحت عنوان «زبان و ادبیات عربی در ایران» به روند گسترش تاریخی زبان عربی در ایران مربوط می‌شود و آن را ذیل این عناوین بررسی می‌کند: هماوردی زبان فارسی و عربی، آشتی ایرانیان با زبان عربی، تعامل میان زبان عربی و فارسی. در بخش دیگر این فصل، نویسنده از روند گسترش ادبیات عربی در ایران تا اوایل سده چهارم ق می‌نویسد. سرانجام فصل آخر کتاب با نام «ادبیات عربی در سده‌های 4 تا 7 ق» از نقش بدیع‌الزمان همدانی به‌عنوان پایه‌گذار فن مقامه‌نویسی سخن می‌گوید و به ادبیات عربی در ایران بین سده‌های چهارم تا هفتم ق می‌پردازد. ادبیات در عصر انحطاط و نیز وضعیت زبان و ادبیات عربی در ایران پس از حمله مغول از دیگر موضوعات مورد پژوهش این فصل هستند.

عنایت‌الله فاتحی‌نژاد، مؤلف این کتاب، دانش‌آموخته زبان و ادبیات عرب و استاد دانشگاه است و مدیریت بخش ترجمه دایره‌المعارف بزرگ اسلامی را هم بر عهده داشته. از او در حدود شش کتاب تألیفی و دویست مقاله در زمینه ترجمه و ادبیات و فرهنگ عربی منتشر شده است که از آن میان می‌توان از «درآمدی بر مبانی ترجمه»، «آلسو ارسلانوا و دیگران»، «اطلس تاریخ اسلام» که (ترجمه مشترک با آذرتاش آذرنوش) و رمان «رادوبیس، دلداده فرعون» اثر نجیب محفوظ نام برد. 

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها