|

گوشه‌هایی از زندگی ایرج اعتصام که بسیاری او را پدر شهرسازی نوین ایران می‌نامند

وداع با معمار شاهچراغ و پارک ملت

«دشت‌هایی چه فراخ، کوه‌هایی چه بلند»؛ هیچ بعید نیست ایرج اعتصام، معمار و شهرساز پیش‌کسوت ایرانی، هنگام مرگ این ابیات از دفتر شعر حجم سبز سهراب سپهری را مرور کرده باشد. دفتری که همواره همدمش بود و متعلق به شاعری بود که ایرج دوران جوانی‌اش را با او سپری کرده بود، با او رفته بود و با او آمده بود.

وداع با معمار شاهچراغ و پارک ملت

«دشت‌هایی چه فراخ، کوه‌هایی چه بلند»؛ هیچ بعید نیست ایرج اعتصام، معمار و شهرساز پیش‌کسوت ایرانی، هنگام مرگ این ابیات از دفتر شعر حجم سبز سهراب سپهری را مرور کرده باشد. دفتری که همواره همدمش بود و متعلق به شاعری بود که ایرج دوران جوانی‌اش را با او سپری کرده بود، با او رفته بود و با او آمده بود. ایرج اعتصام، زاده سال 1309 در گرگان، در سال 1401 در آمریکا درگذشت. رسانه‌ها علت مرگ او را کهولت سن عنوان کردند، از آثارش به طراحی بارگاه شاهچراغ اشاره کردند و در چند خط او را تحصیل‌کرده معماری در فلورانس و استاد دانشگاه برکلی و استادی ممتاز در دانشگاه تهران و بهشتی معرفی کردند. عمر فعالیت شصت‌و‌چندساله ایرج اعتصام اما تنها به همین چند خط محدود نمی‌شود. بخش‌هایی از مستند «اسرار شیدایی» که پرتره‌ای یک‌روزه از زندگی ایرج اعتصام است، او را طراح آثاری مثل پارک ملت تهران و پارک کوروش معرفی می‌کند. فرایند ساخت پارک ملت از اواسط دهه 40 آغاز شد. اعتصام برای ساخت و طراحی پارک ملت، باغ‌های انگلیسی را مد‌نظر قرار داد؛ باغ‌هایی که در زمین‌هایی پر از پستی و بلندی شکل گرفته بودند؛ بی‌هیچ قاعده و نظم خاصی. البته آن چیزهایی که به پارک اضافه شد، مثل سازه مستطیلی کنار رستوران جزیره یا نرده‌های اطراف دریاچه، مطلوب ایرج اعتصام نبود. اما آن چیزی که بیش از ساخته‌های ایرج اعتصام در اذهان معماران و شهرسازان بوده، فعالیت‌های او در محیط آکادمیک است.

 

پیروز حناچی، شهردار سابق تهران، در گفت‌وگو با «شرق» اعتصام را یکی از اشخاصی معرفی می‌کند که در راه‌اندازی دوره تکمیلی معماری و شهرسازی دانشگاه نقش داشته است: «دکتر اعتصام استاد‌تمام گروه شهرسازی پردیس هنرهای زیبا و فارغ‌التحصیل فلورانس ایتالیا بود. یکی از کسانی بود که هم در راه‌اندازی دوره تکمیلی معماری و شهرسازی و هم در تدوین برنامه و اجرای اولین دوره دکتری در دانشگاه نقش اساسی داشت». حناچی البته معتقد است اعتصام صرفا کار آکادمیک نکرده بود: «دکتر اعتصام تنها کار آکادمیک نمی‌کرد، اصطلاحا پایش روی زمین بود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب». شهردار سابق تهران به فعالیت‌های او اشاره می‌کند؛ همان فعالیت‌هایی که او در قالب مدیریت پروژه‌ها عهده‌دار بود. ویژگی‌های اخلاقی اعتصام اما در میان توصیفات حناچی از اعتصام بیش از سایر توضیحاتش پررنگ است: «از اوایل دهه 70 که ایشان را اولین بار دیدم، عصبانیت‌شان را یادم نمی‌آید. با اخلاق و طمأنینه بود، آدم تأثیرگذاری بود، خیرخواه و بااخلاق بود. خاطرم نیست پشت سر کسی صحبت کرده باشد».

حسین شیخ‌زین‌الدین، معمار و شهرساز پیش‌کسوت نیز وجهه آکادمیک اعتصام را پررنگ‌تر از سایر ابعاد او می‌داند و خاطرات متفاوتی از دوران تحصیلش در دانشگاه نقل می‌کند: «من تقریبا فارغ‌التحصیل شده بودم ولی گاهی به دانشگاه سر می‌زدم و هنوز ارتباطات کاملی با دانشگاه و سیستم آموزشی داشتم. آن زمان چیزهایی که الان خیلی عادی و پیش‌پا‌افتاده به نظر می‌رسد، شروعش بود. آن موقع آمدن آقای دکتر اعتصام، دکتر میرفندرسکی و دکتر کوثر به دانشگاه تهران با رفتن آقای مهندس سیحون مصادف شد. خود همین آمدن دکتر اعتصام، مهندس سیحون و دکتر میرفندرسکی بیانگر یک واقعه بسیار مهم است». شیخ‌زین‌الدین ادامه می‌دهد: «در کار مهندسی سابقه‌ای از لفظ دکتری نداشتیم و مهندسی یک کار پیچیده پیدا‌کردن راه‌حل و خلاقیت هنری بود، به‌خصوص در معماری که به کار مهندسی اضافه شده بود؛ چون معماری ملغمه‌ای از کار هنری و کوشش بزرگ و پیچیده‌ای از حل مسائل فنی و علمی بود که این دو به هم جوش می‌خورد و دانشجو را تربیت می‌کرد و موضوعی به نام دکتر در نظام ایجاد ساختمان معنا نداشت و «دکتری» را بیشتر برای کسانی می‌دانستیم که تحقیق تاریخی می‌کردند و درباره مسائل فلسفی بحث می‌کردند و اصولا به مهندسی نمی‌پرداختند یا اگر مقدمه‌ای برای حرفه مهندسی داشتند، این مقدمه فقط در یک سیستم تئوریک بود».

شیخ‌زین‌الدین می‌گوید اعتصام یک تغییر ماهوی در دانشگاه ایجاد کرد؛ تغییری که منجر به این شد که عده‌ای اعتصام را پدر شهرسازی ایران بدانند؛ لفظی که خود اعتصام به دلیل آشفتگی‌های شهرسازی در عصر حاضر موافق آن نبود: «رشته جدیدی به نام شهرسازی در دانشگاه ایجاد شد و آقای دکتر اعتصام نقش خیلی مهمی در این امر داشتند. این رشته به مسائل اجتماعی و بینش‌های تئوریک و حتی با اینکه در آن زمان هم مشکل بود به مسائل سیاسی توجه بیشتری داشت تا مسائل مهندسی و حل معضلات به طریق علمی و یک دوگانگی به وجود آمد؛ یعنی فرهنگی داشت به فرهنگ دیگری تبدیل می‌شد و مفاهیم جدیدی در مقابل مفاهیم قدیم عرضه شد. هرگاه می‌خواهیم در مراحل اولیه تغییری دهیم، اصلا متوجه فرق تغییر فرهنگی و تغییر سیاسی نیستیم و ما در آن موقع پختگی لازم را نداشتیم که تغییر فرهنگی را بفهمیم و تغییر را به‌عنوان عوض‌شدن ریشه‌ای می‌فهمیدیم؛ بنابراین دو دسته شدند و عده‌ای می‌گفتند ارزش‌های زیباشناسی و مهندسی روکش قضیه است و اصل قضیه مفاهیم اجتماعی، سیاسی و فلسفی است و عده‌ای می‌گفتند مسائل سیاسی و فلسفی بهانه‌ای است برای کسانی که مهارت لازم و خلاقیت و توانایی حل مسائل علمی را ندارند». شیخ‌زین‌الدین در ادامه می‌گوید در میان همین دودستگی‌ها دانشجویان از حضور اعتصام حظ وافی می‌بردند: «دکتر اعتصام در آن زمان آمدند. از بینش و نقطه‌نظر مفاهیم اجتماعی، فلسفی، تاریخی و حتی سیاسی بهره بردیم. البته می‌توانستیم بخشی از آن را بفهمیم و بخشی را نمی‌فهمیدیم. این اتفاق مهم، بزرگ‌ترین اتفاقی بود که الان کسی به آن توجه ندارد که چگونه مفاهیم تدریس معماری و تربیت معمار و شهرساز تغییر کرد؛ یعنی در آموزش در‌حال‌حاضر افرادی داریم که مهارت فنی‌شان، خلاقیت‌شان و قدرت مهندسی‌شان خیلی کم است، اما انبار تئوری بزرگی هستند که به حال کشور مفید نیست. این دو وجه مکمل یکدیگرند؛ یعنی باید به تمام کسانی که معماری می‌خوانند، دو وجه را با قدرت تمام تعلیم داد تا در آینده در شکل‌دهی بنیان اجتماعی ما، یعنی انجام کارهای مفیدی که به خوشبختی جامعه منجر می‌شود؛ از‌جمله شهر، مسکن، ترافیک و... کمک کند. اینها مسائلی است که یک جنبه ندارد و اگر کسی یک جنبه فلسفی یا سیاسی‌اش را ببیند، مانند یک شاگرد نوآموز است. باید پیچیدگی‌های مهندسی و مسائل علمی‌اش را هم دید».

بااین‌حال، شیخ‌زین‌الدین بیشتر اعتصام را شهرساز می‌داند تا سازنده و طراح ساختمان: «من بیشتر اهمیت دکتر اعتصام را در بخش شهرسازی می‌بینم و در جاهایی که مفاهیم را وارد کردند و عده زیادی را تربیت کردند. این مفاهیم خیلی بزرگ‌تر است برای ارزیابی این یا آن ساختمان؛ یعنی تأثیرگذاری که در حوزه تدریس و آموزش داشتند، آن‌قدر اثرگذار بوده که بهتر است».

علی اعطا، معمار و عضو کمیسیون معماری و شهرسازی شورای پنجم شهر تهران، از تجربه مواجهه شخصی خودش با اعتصام برای بیان گوشه‌هایی از زندگی اعتصام کمک می‌گیرد: «من در مقطع دکترای معماری دانشجوی دکتر اعتصام شدم و در دروس حوزه معماری و‌ شهرسازی معاصر ایران و جهان در کلاس‌های درس ایشان با اشتیاق شرکت می‌کردم. شاید طول دوران آشنایی نزدیک چندان زیاد نبود، اما در همین دوران، این آشنایی عمق زیادی پیدا کرد تا جایی که ایشان راهنمایی رساله دکتری‌ام را پذیرفتند».

اعطا اعتصام را معلمی برجسته و کم‌نظیر معرفی می‌کند: «دکتر اعتصام به گمان من معلم برجسته‌ و کم‌نظیری بود و با شناخت جامع و عمیق نسبت به معماری معاصر و تجربه طولانی تدریس، در جایگاه بلندی در زمینه تدریس معماری و شهرسازی معاصر قرار گرفته بود. از دیگر سو، حسن خلق و نرم‌خویی ایشان در مواجهه با دانشجویان، نزدیکی و علاقه خاصی بین او و دانشجویان ایجاد می‌کرد. من در دوره‌ای که مشغول نوشتن رساله دکتری زیر نظر ایشان بودم، بارها به خانه ایشان می‌رفتم و نکته جالب اینکه خانه ایشان در برج آ‌اس‌پ، در عمل کتابخانه‌ای بود که دانشجویان می‌توانستند آنجا بروند و از کتاب‌ها و گزارش‌ها و منابعی که بود، استفاده کنند. این امکان کم‌نظیر و شاید بی‌نظیر را ایشان فراهم کرده‌ بود. من واقعا ایشان را استادی برجسته، دانشمند و خوش‌خو دیدم و مجموعه ویژگی‌هایی که در ایشان جمع شده بود، شاید کمتر در استادان دانشگاه قابل مشاهده باشد».

اعطا، اعتصام را گنجینه مهمی از دانش معماری می‌داند: «دکتر اعتصام با توجه به سابقه طولانی تدریس حتی در دوران بازنشستگی، گنجینه مهمی از دانش مربوط به مکاتب و شیوه‌های آموزش معماری بود که یکی از موضوعات مهمی که معمولا پژوهشگران تاریخ معماری به آن علاقه دارند، تاریخ آموزش معماری است. آموزش رشته معماری به‌عنوان تلفیقی از دانش، مهارت فنی و هنر همیشه مسئله‌ای تأمل‌برانگیز برای پژوهشگران بوده و دکتر اعتصام از معدود بازماندگانی بود که به دلیل تجربه تدریس معماری از دهه 40 تا به امروز و ارتباط مستمر با مجامع علمی و دانشگاهی جهان، دانش وسیعی در زمینه مکاتب و شیوه‌های آموزش معماری داشت و اتفاقا درسی با همین عنوان را نیز در مقطع دکترای معماری تدریس می‌کرد».

«هر کسی هر ایده‌ای داشته در این شهر پیاده کرده است»؛ این دیالوگ در بخشی از مستند اسرار شیدایی شنیده می‌شود. ایرج اعتصام معتقد است آشفتگی‌های پایتخت در سال‌های اخیر از همین موضوع نشئت گرفته است: «بعضی وقت‌ها می‌شنوم که به من می‌گویند پدر علم شهرسازی. دوست ندارم این را بگویند، مردم فکر می‌کنند مقصر این شهر من هستم». اما ای‌کاش اعتصام لحظه مرگ نه به این حرف‌ها بلکه تنها به دشت‌ها و کوه‌های فراخ تهران فکر کرده باشد و شعر سپهری را خوانده باشد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها