|

تلویزیون در برابر تلویزیون

نقش پُررنگ شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان ماهواره‌ای، در تشدید و تداوم ناآرامی‌های اخیر، مقامات کشور را حساس کرده است. یک مقام قضائی از امکان افزودن این شبکه‌ها و عوامل‌شان به لیست تروریستی سخن گفت و یک مقام نظامی، عربستان سعودی را تهدید کرد که اگر تلویزیون ایران‌اینترنشنال را کنترل نکند، دود آن به چشم خودش خواهد رفت.

نقش پُررنگ شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان ماهواره‌ای، در تشدید و تداوم ناآرامی‌های اخیر، مقامات کشور را حساس کرده است. یک مقام قضائی از امکان افزودن این شبکه‌ها و عوامل‌شان به لیست تروریستی سخن گفت و یک مقام نظامی، عربستان سعودی را تهدید کرد که اگر تلویزیون ایران‌اینترنشنال را کنترل نکند، دود آن به چشم خودش خواهد رفت. باوجود همه اینها، در غیاب نقش‌آفرینی درست رسانه ملی، این شبکه‌های خبری یکه‌تاز میدان اطلاع‌رسانی هستند و شوربختانه چنین اقدامات غیراصولی و ایذایی، توجه افکار عمومی را بیشتر از قبل به آنها جلب می‌کند.

از نگاه کارشناسی، آن شبکه‌های خارجی، از یک خلأ بزرگ ارتباطی میان مردم ایران و رسانه‌های داخلی بهره می‌جویند. نیاز خبری مردم باید برآورده شود. فرض کنید من در خیابان ازدحامی را می‌بینم که در آن مردم حرف‌هایی می‌زنند. سایت‌های خبری را می‌گردم، ببینم چه خبر است؛ چیزی پیدا نمی‌کنم. روزنامه‌ها را مرور می‌کنم؛ می‌بینم جسته‌وگریخته و مبهم و کوتاه نوشته‌اند ولی نیاز خبری‌ام را ارضا نمی‌کنند. بخش‌های خبری رسانه ملی را می‌بینم؛ انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است. شبکه خبری فارسی‌زبان ماهواره را باز می‌کنم و آنچه را نیاز دارم، در آن می‌یابم.

مسئله این است که چرا رسانه‌های خودمان اجازه نمی‌یابند، پوشش حرفه‌ای و در چارچوب مقررات داخلی از رویدادها داشته باشند؟ چرا نهادهایی برای پوشش خبری و فعالیت حرفه‌ای خبرنگاران، محدودیت‌های مختلف وضع می‌کنند و بعد شاکی می‌شوند که چرا بی‌بی‌سی و ایران‌اینترنشنال، مردم را به اغتشاش تحریک می‌کنند. رسانه با مخاطب تعریف می‌شود. لابد فکر می‌کنند مثل قدیم مردم باید فقط از رسانه داخلی استفاده کنند. مگر کسی توان مقابله با امواج آزاد رسانه‌ها را دارد؟ نیاز خبری مردم باید پاسخ داده شود؛ اگر رسانه‌های داخلی این نیاز را پاسخ دهند، مطمئن باشید که بازار رسانه‌های خارجی کساد خواهد شد. ما سال‌هاست هزینه هنگفتی برای تولید و پخش برنامه رادیویی و تلویزیونی به زبان‌های عربی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیولی و نظایر آن خرج می‌کنیم. شبکه‌های العالم، الکوثر، سحر، الوقت و المنار، سال‌هاست برای مردم خاورمیانه برنامه پخش می‌کنند. آنها چندان اثرگذار نیستند؛ چراکه فعالیت حرفه‌ای منطبق با نیاز خبری مخاطب ندارند. شبکه الجزیره توسط قطر راه‌اندازی شد و توانست سهم عمده مخاطبان عرب‌زبان در دنیا را به خود جلب کند.

دلیل موفقیت شبکه‌های خبری فارسی‌زبان خارجی، به‌جز ناکارآمدی شبکه‌های داخلی، استفاده از روزنامه‌نگاران باتجربه و حرفه‌ای است. اواخر دهه 70 روزنامه‌های بسیاری در کشور منتشر می‌شدند و فضای شادابی در افکار عمومی ایجاد کرده بودند.  بعد از تعطیلی مطبوعات، فکری برای خیل روزنامه‌نگاران بی‌کارشده آن روزنامه‌ها نشد. بخشی خانه‌نشین و منزوی و بخش دیگری مجبور به مهاجرت شدند. تعداد زیادی از روزنامه‌نگاران استخدام‌شده در رادیو فردا، بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا، من‌وتو، دویچه‌وله، ایندیپندنت فارسی، یورونیوز فارسی و همین شبکه ایران‌اینترنشنال، از همین نیروها بودند. آنها در طول این دو دهه، توانستند بدون اینکه حتی یک خبرنگار در ایران داشته باشند، با استفاده از شهروندخبرنگاران و نیز بازتنظیم اخبار رسانه‌های داخلی، مخاطبان بسیاری جذب کنند و اثرگذار باشند. اگر آن روزنامه‌ها تعطیل نمی‌شدند و امکان فعالیت حرفه‌ای در داخل کشور و در چارچوب قوانین و مقررات داخلی را می‌یافتند، شاید چنین سلطه خبری ناگزیری را شاهد نبودیم، ضمن اینکه فعالیت مطبوعات، امکان شکل‌گیری فسادهای بزرگ را به جهت دیده‌بانی رسانه‌ای بسیار کاهش می‌داد؛ اما شوربختانه در غیاب رسانه‌های آزاد و مسئول، فساد برخی مدیران اعتبار مدیریت را به کلی تحت تأثیر قرار داد و مسئولان را شرمنده کرد. به‌عنوان کارشناس رسانه، سیاست در پیش گرفته‌شده در ارتباط با رسانه‌های بیرونی را کاملا بی‌نتیجه و منفعلانه ارزیابی می‌کنم. چنین اقداماتی باعث جلب بیشتر مخاطبان به آنها و احساس موفقیت و پیروزی در آنها می‌شود. آیا ما می‌پذیریم اروپا از ما بخواهد پرس‌تی‌وی را کنترل کنیم؟ اگر روزی رسانه‌های آنها عرضه ارضای نیاز خبری مخاطبانشان را نداشتند، یقینا پرس‌تی‌وی میدان‌دار خواهد شد. شبکه الجزیره، در خلأ ناشی از رسانه‌های بی‌خاصیت کشورهای عربی، گل کرد و رسانه اول جهان عرب شد.

ترس و واهمه از فعالیت آزاد رسانه‌ها، زاییده ذهن آن مدیرانی است که عادت به پنهان‌کاری دارند. اگر مدیر درست کار کند و از سلامت کار خود مطمئن باشد، قاعدتا از فعالیت آزاد رسانه باکی ندارد. تلخی زبان روزنامه‌نگار، نوش‌دارویی است که فساد را ریشه‌کن و فاسدان و مدیران نالایق را رسوا می‌کند. امروز فرمان رسانه‌های بزرگ در دست مدیرانی قرار گرفته که مخاطب‌مدار نیستند و مخاطب را فراری می‌دهند. اختیار این رسانه‌ها را به افراد مورداعتماد اما کاربلد و حرفه‌ای بدهید و این‌طور بازارگرمی بی‌بی‌سی و ایران‌اینترنشنال را برهم زنید.

از مسئولان می‌خواهم از یک مرکز پژوهشی دانشگاهی بخواهند همه اخبار و گزارش‌ها و تحلیل‌های شش هفته اخیر درباره ناآرامی‌ها را در خبرگزاری‌ها، شبکه‌های خبری صداوسیما و شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی مطالعه و تحلیل محتوا کنند و نتایجش را ارائه دهند. آنجا مشخص خواهد شد که چرا مخاطب ایرانی گریزپا شده است. این تحقیق معلوم خواهد کرد که عنان رسانه‌های بزرگ خود را به دست چه کسانی داده‌ایم. خواهیم فهمید چرا رسانه‌های بیرونی توانستند سلطه خبری را بر مخاطب ما پیدا کنند. دنیای رسانه، دنیای تملق و تزویر و چاپلوسی نیست. دنیای واقعیت و روراستی با مخاطب است، دنیای نقد بی‌رحمانه قدرت است. بیایید دست رسانه‌های مستقل داخل را برای فعالیت حرفه‌ای باز بگذارید و اثرات آن را ببینید. فرمان رسانه‌های بزرگ را به اهل آن بسپرید و از نقادی آنها عصبانی نشوید، تا مخاطب رمیده را بازگردانید. زمان برای تغییر تنگ است؛ اصلاح کنید، قبل از آنکه دیگر کار از کار بگذرد.

*پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات و رسانه

 

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها