روانشناسی عامه یعنی چه؟
درک روزمره یا «عامه» از حالتهای ذهنی دیگران به وسیله یک نظریه ذهن
در زندگی روزمره نیاز داریم تا با دیگران ارتباط داشته باشیم. برای اینکه این ارتباط شکل بگیرد لازم است تا بتوانیم آنها را درک کنیم.
نوید فرهنگوصالی-دانشجوی دکتری فلسفه علم: در زندگی روزمره نیاز داریم تا با دیگران ارتباط داشته باشیم. برای اینکه این ارتباط شکل بگیرد لازم است تا بتوانیم آنها را درک کنیم. به عبارت دیگر باید قادر باشیم که بفهمیم چرا رفتاری را از خود نشان دادهاند یا به عبارت دیگر رفتارشان را توضیح دهیم. از طرف دیگر باید بتوانیم حدس بزنیم چه رفتاری ممکن است از آنها سر بزند. پس در کنار توضیح رفتار مشاهدهشده از افراد باید توانایی پیشبینی رفتار آنها را هم داشته باشیم.
بسیاری از فلاسفه و دانشمندان علوم شناختی ادعا میکنند که برای رسیدن به این درک از رفتار دیگران لازم است تا به حالات ذهنی آنها پی ببریم. این دانشمندان و فلاسفه همچنین ادعا میکنند که درک روزمره یا «عامه» از حالتهای ذهنی دیگران به وسیله یک نظریه ذهن، که تلویحا آن را در زندگی روزمره به کار میبریم، انجام میشود. این نظریه تلویحی «روانشناسی عامه» نام دارد.
عبارت «روانشناسی عامه» ترکیبی از دو واژه «روانشناسی» و «عامه» است. بخش اول به این اشاره دارد که با نوعی روانشناسی روبهرو هستیم. بنابراین با حالتهای ذهنی و مجموعهای از مفاهیم روانشناسی سروکار داریم. بخش دوم مشخص میکند که این نوع روانشناسی با روانشناسی علمی متفاوت است و از آنچه نظریات علمی درباره ذهن و رفتار به ما میگویند، مستقل است.
روانشناسی عامه به عنوان نظریه غالب در روابط اجتماعی و بین فردی پذیرفته شده است. این نظریه تواناییهایی را برای انسان به عنوان هسته اصلی روابط بین فردی در نظر میگیرد. تواناییهایی مانند توانایی تبیین یا توضیح و پیشبینی رفتار دیگران.
همانطور که گفتیم برای درک سایر انسانها رفتار آنها را تبیین یا پیشبینی میکنیم. حال ببینیم با توجه به روانشناسی عامه چگونه این کار را انجام میدهیم. مطابق نظریه روانشناسی عامه برای درک، تبیین یا پیشبینی رفتار و اعمال دیگران ابتدا به آنها حالتهای ذهنی نسبت میدهیم تا به توصیفی از حالتهای ذهنی آنها دست پیدا کنیم.
برای انجام این کار فرض میکنیم که دیگران دارای حالتهای ذهنی هستند. یعنی فرض میکنیم افراد دارای حالتهای ذهنی مثل باور، خواست، ترس، درد و... هستند. این حالات ذهنی از یک سو با یکدیگر و از سوی دیگر با رفتار بروز دادهشده مرتبط هستند و این ارتباط یک ارتباط علّی است. باید توجه داشت که این رابطه به این صورت نیست که یک حالت ذهنی علّت یک رفتار بهخصوص باشد، بلکه حالات ذهنی در یک شبکه پیچیده با هم در ارتباط هستند و در واقع برایند آنها علّت بروز رفتاری میشود. عمل نسبتدادن حالات ذهنی به دیگران نشان میدهد که ما دارای این توانایی هستیم که حالتهای ذهنی را به دیگران نسبت دهیم. آنچه ما را قادر به انجام این کار میکند چیزی نیست جز یک نظریه ذهن که بهطور تلویحی از آن برخورداریم، یعنی روانشناسی عامه.
باور، خواست و سایر حالات ذهنی مفروض در روانشناسی عامه را گرایشهای گزارهای مینامند، به این معنا که آنها حالات یا گرایشهایی هستند درباره گزارهها و به این شکل بیان میشوند «نوید باور دارد که امروز باران میبارد»، «احمد میخواهد که برای مهاجرت اقدام کند»، «شهاب میترسد که سرما بخورد».
طرفداران نظریه روانشناسی عامه عقیده دارند که این نظریه قدرت تبیین و پیشبینی بسیار بالایی دارد. آنها ادعا میکنند اگر مجموعه معینی از باورها و خواستها را در اختیار داشته باشیم، میتوانیم با اطمینان بالایی سایر باورها و امیال را بهطور قابل اعتمادی از آنها بهدست آوریم. همچنین با توجه به اینکه این حالتهای ذهنی علّت رفتار هستند بنابراین میتوانیم رفتار دیگران را هم از آنها نتیجه بگیریم.
بهطور مثال فرض کنید که میخواهیم بدانیم چرا احمد در کلاس زبان اسمنویسی کرده است. برای توضیح این کار احمد میگوییم احمد میخواهد به کانادا مهاجرت کند و برای مهاجرت به کانادا باید در آزمون آیلتس نمره 7 بیاورد. با توجه به اینکه احمد میداند که زبانش خیلی خوب نیست در کلاس زبان نامنویسی کرده است.
پیروان نظریه روانشناسی عامه ادعا میکنند که این نظریه حضوری فراگیر در زندگی اجتماعی ما دارد. همچنین ادعا میکنند که روانشناسی عامه زیربنای تمام روابط اجتماعی ماست. به واقع تمام تعاملهای اجتماعی خود را میتوانیم با روانشناسی عامه تبیین کنیم.
برای روشنترشدن مفهوم روانشناسی عامه مطلب را با مثالی از «فودور» تمام میکنیم:
کسی که نمیشناسم احتمالا از آریزونا با دفتر من در نیویورک تماس میگیرد. وی به من میگوید «آیا میخواهید سهشنبه آینده اینجا سخنرانی داشته باشید؟». آنچه من در پاسخ وی میگویم عبارت است از: «بله، رأس ساعت سه بعدازظهر در فرودگاه آریزونا خواهم بود». این کل چیزی است که اتفاق میافتد، اما این بیش از حد کفایت است، باقی پیشبینی رفتار به وسیله نظریه انجام میشود، آن نظریه که ما این قدرت پیشبینی فراتر از حد معمول را از آن داریم، همان روانشناسی عامه است.