«شرق» در گفتوگو با رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید در مجلس دهم بررسی کرد
اختلافات مجلس و دولت تاکتیکی یا راهبردی؟
در هفتههای اخیر شاهد بروز اختلافات بین مجلس یازدهم و دولت سیزدهم هستیم که روز به روز بر دامنه آن افزوده میشود. اگرچه از منظر برخی کارشناسان وجود برخی اختلافات بین قوه مجریه و مقننه امری طبیعی است، اما به نظر میرسد شدت و حجم این اختلافات و حملات برخی نمایندگان علیه دولت سیزدهم، آن هم در شرایطی که کمتر از یک سال از حیات دولت میگذرد نشان از تغییر معنادار در جریان یکدستشده قدرت دارد.
در هفتههای اخیر شاهد بروز اختلافات بین مجلس یازدهم و دولت سیزدهم هستیم که روز به روز بر دامنه آن افزوده میشود. اگرچه از منظر برخی کارشناسان وجود برخی اختلافات بین قوه مجریه و مقننه امری طبیعی است، اما به نظر میرسد شدت و حجم این اختلافات و حملات برخی نمایندگان علیه دولت سیزدهم، آن هم در شرایطی که کمتر از یک سال از حیات دولت میگذرد نشان از تغییر معنادار در جریان یکدستشده قدرت دارد. از این منظر «شرق» در گفتوگویی با جلال میرزایی، نماینده سابق و رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید در مجلس دهم به بررسی دقیقتر دلایل این اختلافات مجلس و دولت پرداخته است که در ادامه از نظر میگذرانید:
طی هفتههای اخیر شاهد افزایش اختلافات بین دولت سیزدهم و مجلس یازدهم در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، معیشتی، دیپلماتیک و... هستیم. از نگاه شما به عنوان نماینده سابق مجلس این اختلافات بیشتر راهبردی است یا تاکتیکی؟ آیا نمایندگان مجلس به دنبال عبور از رئیسی هستند؟
ابتدا به ساکن من پروژه عبور از رئیسی را توسط نمایندگان مجلس چندان جدی نمیدانم.
به چه دلیل؟
چون قطعا حمایتهای گسترده جریانهای سیاسی به خصوص مجلس یازدهم در بحبوحه رقابتهای انتخاباتی از شخص رئیسی نوعی تعهد و مسئولیت را برای نمایندگان ایجاد کرده است که برای حمایتهای خود از این دولت به افکار عمومی پاسخگو باشند. از این منظر مجلس یازدهم، حداقل در کوتاهمدت که کمتر از یک سال از عمر دولت سیزدهم گذشته است نه نمیخواهد و نه میتواند پروژه عبور از رئیسی را کلید بزند.
پس به باور شما دلیل و دلایل بروز این اختلافات چیست؟
واقعیت امر آن است که بعد از انتخابات ریاستجمهوری در سال ۹۶ برخی افراد و جریانهای سیاسی به دلیل شکست و سرخوردگی در انتخابات به تدریج فضای سیاسی کشور را به سمت یک تغییر معنادار پیش بردند. به بیان روشنتر یک جریانی از دل اصولگرایان پدید آمد که به تدریج بیشتر نیروهای باسابقه و اصیل طیف راست را کنار گذاشت و به حاشیه برد و در ادامه تمام ابزارهای قدرت را به دست گرفت و عملا قبضه قدرت طیف راست به دست این جریان افتاد.
منظور شخص شما جبهه پایداری است؟
خیر به نظر من جریان مذکور فراتر از جبهه پایداری است.
ولی مرکز ثقل تحرکات و کانون شکلگیری اختلافات مجلس علیه دولت از دل نمایندگان وابسته و منتسب به جبهه پایداری شکل گرفته است؟
اتفاقا نکته اینجاست که این جریان با یک هوشمندی خاص سعی دارد از برچسب جبهه پایداری برای پیشبرد اهداف و منافع خود در ساختار سیاسی استفاده کند؛ به بیان دیگر جریان مذکور با تحریک برخی نمایندگان وابسته به جبهه پایداری سعی در ایجاد برخی موجهای سیاسی و هجمهها حتی علیه دولت رئیسی برای تأمین منافع خود دارد. چون اگر به چگونگی شکلگیری این جریان بنگریم همانطور که پیشتر هم گفتم جریان مذکور بعد از انتخابات ۹۶ به تدریج با یک پوستاندازی و تغییر و تحول در ساختار سیاسی اصولگرایان و کنارزدن چهرههای اصیل و معتدل آن، رفته رفته شرایطی را رقم زد که در سال ۹۸، مجلس یازدهم و در سال گذشته توانست دولت سیزدهم را در اختیار بگیرد.
با این حال سؤالی که ذهن را درگیر میکند این است که اگر این جریان در انتخابات ۱۴۰۰، دولت را در اختیار گرفته به چه دلیل به آن حمله میکند؟
اینجا دو نکته کلیدی مطرح است. اول تفکیک بین شخص رئیسی و دولت سیزدهم و دوم مانورهای برخی افراد. در خصوص نکته اول باید گفت که از نگاه این جریان بین شخص رئیسی به عنوان رئیسجمهور و بدنه دولت و اعضای کابینه باید تفاوت قائل شد. در این راستا اکنون برخی چهرهها در بیرون از دولت هم اختلافات جدی با شخص رئیسجمهور دارند، در صورتی که همین افراد در زمان تبلیغات ریاستجمهوری جزء چهرههای اصلی حامی وی بودند. از طرف دیگر همانگونه که گفتم در سال ۹۸ این جریان کنترل کل مجلس را در اختیار گرفت و در سال ۱۴۰۰ به نام رئیسی سعی کرد با ورود و تحمیل برخی از چهرههای خاص و مهرههای خود به بدنه کابینه دولت سیزدهم و حتی شهرداریها و استانداران کادرسازی خود را در قوه مجریه داشته باشد. پس اختلافات کنونی بین دولت سیزدهم و مجلس یازدهم را چندان بنیادی و راهبردی قلمداد نمیکنم. یعنی در برنامهریزی کلی و تعیین راهبرد کلان در حوزه سیاست خارجی، اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، سیاسی و... اختلافی جدی وجود ندارد. اختلافات فعلی از جنس مبنایی نیست.
اگر اختلافات فعلی از جنس مبنایی نیست مشخصا از چه جنسی است؟
اختلافات کنونی بیشتر اختلاف بین نمایندگان با وزرا بر سر تعیین معاونین وزرا و برخی مدیرکلها، استانداران، فرمانداران و نظایر آنهاست. به هر حال نمایندگان مجلس با تلاشهای خود به دنبال آن هستند که نظر خود را به وزرا گوشزد کنند تا در سایه انتصاب شخصیتها و چهرههای نزدیک به خود از رانتها و فرصتهای ایجادشده نهایت استفاده را ببرند. لذا این اختلافات برخی دلخوریها و چالشهایی را بین مجلس و دولت ایجاد میکند.
پس به نظر میرسد اختلافات فعلی و حملات نمایندگان به برخی وزرای دولت از فاطمیامین گرفته تا عبدالملکی، فارغ از اینکه این همجهها تا چه اندازه متأثر از عملکرد اشتباه این افراد باشد، ناشی از سهمخواهی قدرت بعد از انتخابات است که با گذشت ۲۹۷ روز از برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری کماکان ادامه دارد؟
واقعیت امر آن است که زمانی که نمایندگان مجلس به پارلمان ورود میکنند مردم حوزه انتخابیه با مراجعه با نماینده به دنبال استفاده از توان وی برای رسیدن به برخی جایگاهها و مناصب هستند. نمایندگان هم با هدف حفظ و تقویت پایگاه اجتماعی خود ناچارند علیرغم حساسیتهای موجود برخی پیگیریهای لازم را برای استخدام آنان داشته باشند. اما زمانی که نمایندگان میبینند کل بدنه وزارتخانه با نزدیکان و منسوبان وزیر و افراد دستچندم که عملا آشنایی و اشرافی به حوزه مأموریتی آن وزارتخانه ندارند پر شده است و از افراد توانمندی که به نمایندگان برای استخدام مراجعه میکنند استفاده نمیکنند باعث آغاز اختلافات بین نمایندگان و وزرا میشود. در ادامه طبیعی است که تداوم و تشدید این اختلافات به حمله، هجمه، توهین، طرح سؤال و حتی استیضاح کشیده میشود. البته این توضیحات من به معنای تطهیر عملکرد برخی وزرای دولت رئیسی که شما به آنها اشاره کردید نیست. من صرفا برای تبیین موضوع در خصوص چرایی و دلایل اصلی اختلافات جاری و برخی هجمههای نمایندگان علیه برخی وزرا که از آن نام بردید این مسئله را مطرح کردم.
اگرچه شما تأکید داشتید در برنامهریزی کلی و تعیین راهبرد کلان در حوزه سیاست خارجی، اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، سیاسی و... اختلافی جدی بین دولت سیزدهم و مجلس یازدهم وجود ندارد، اما به نظر میرسد اقدامات برخی نمایندگان مجلس مشخصا در حوزه سیاست خارجی و یا مسائل اقتصادی و معیشتی با محوریت حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نشان میدهد که پروژه عبور از رئیسی توسط همان جریانی که شما به آن اشاره کردید کلید خورده است. یعنی اختلافات فعلی بیش از آنکه تاکتیکی باشد راهبردی است؟
خیر به نظر میرسد اگرچه مجلس با مانور روی مسئله سیاست خارجی و معیشت سعی دارد عملا توپ ناتوانی و برخی تصمیمات غلط را به زمین دولت و شخص رئیسی بیندازد، اما این مسئله به معنای عبور از رئیسی نیست. ببینید در حوزه تئوری و نظری همان جریانی که قبلتر به آن اشاره کردم زمانی که در مدیریت شرایط کشور و برونرفت از بحرانهای فعلی جامعه و اداره امور مملکت ناتوان عمل کند خود به خود به بروز اختلافات با دولت منجر میشود، حتی اگر آن دولت از جنس خود مجلس باشد. به هر حال برخی از شخصیتهای کلیدی این جریان که بخشی از بدنه دولت سیزدهم و کل مجلس یازدهم را در اختیار گرفته است نمیخواهند مسئولیت ناکامیها را به شکل مستقیم متوجه خود کنند تا در ادامه پاسخگوی انتقادات و اعتراضات افکار عمومی باشند.
چرا؟
چون نهایتا این مسئله باعث افول شدید پایگاه اجتماعی آنها در جامعه خواهد شد. لذا اگر بخواهیم این اختلافات را از زاویه متفاوت مورد ارزیابی قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که ناکامی دولت در حل مشکلات طی ۱۰ ماه اخیر و همچنین ناتوانی مجلس یازدهم در طول دو سال گذشته در تحقق اهداف و شعارهای خود عملا سبب شده است که به صورت اتوماتیک اختلافاتی بین دولت و مجلس بروز کند. چون تا قبل از سال ۱۴۰۰ و روی کار آمدن رئیسی، مجلس یازدهم به راحتی میتوانست توپ مشکلات، بحرانها و چالشهای کنونی مردم و کشور و در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، معیشتی، فرهنگی و حتی دیپلماتیک را به زمین دولت بیندازد و روحانی، ظریف و دیگر اعضای دولت دوازدهم را مقصر اول و آخر مشکلات بدانند. لذا نمایندگان از تریبون پارلمان سعی دارند که برخی مشکلات و مسئولیت را متوجه دولت سیزدهم هم بکنند تا خود را پاسخگوی مردم ندانند؛ روندی که امکان دارد طی روزها، هفتهها و ماههای آتی به واکنش شدیدتر دولت و برخی وزرا منجر شود. چون به نظر نمیرسد که این سکوت دولت رئیسی تا ابد ادامه پیدا کند.
اما جناب میرزایی مشخصا در مسئله مذاکرات شاهد حمله شدید برخی چهرهها مانند علی خضریان و محمد نبویان به جریان مذاکرات و تیم مذاکرهکننده هستهای دولت رئیسی هستیم. این رفتار را چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید من واکنشها و مواضع برخی نمایندگان مانند خضریان و نبویان را متأثر از یک تصمیم تشکیلاتی و حزبی در درون مجلس نمیبینم. این بیشتر یک واکنش و تصمیم فردی است. البته در این بین احتمال دارد یک رفتار تشکیلاتی متأثر از خود حزب جبهه پایداری هم در بروز چنین رفتارهایی از سوی نبویان، خضریان و امثال آنها مؤثر باشد.
اگر به باور شما این رفتار رفتاری فردی و یا در نهایت متأثر از تصمیمات تشکیلاتی و حزبی مانند جبهه پایداری در مجلس باشد، نه رفتار کلی و جمعی نمایندگان مجلس یازدهم پس چرا سهشنبه گذشته ما شاهد ارسال نامه بیش از ۱۹۰ نماینده مجلس به دولت بر سر مذاکرات هستیم و در عین حال دیروز یکشنبه نیز سیدمحسن دهنوی، عضو هیئت رئیسه مجلس نامه بیش از 250 نماینده مجلس خطاب به رئیسجمهور پیرامون موضوع مذاکرات پیشرو را قرائت کرد؛ نامهنگاریهایی که به نظر میرسد با لحن انتقادی و با هدف تعیین شروط برای دولت رئیسی مطرح شده باشند؟
من نامهنگاریهای دستهجمعی نمایندگان مجلس یازدهم را یک نوع تقسیم کار بین دولت و مجلس برای موازنهسازی در برابر رفتار کنگره، چه مجلس نمایندگان و چه سنای آمریکا در تقابل با دولت بایدن برای تقابل با مذاکرات و حصول توافق میدانم. یعنی مخاطب این نامهنگاریهای دستهجمعی نمایندگان مجلس بیش از آنکه دولت رئیسی و یا جامعه سیاسی داخل باشد به ایالات متحده بازمیگردد. لذا همان گونه که کنگره آمریکا برای دولت بایدن درخصوص مذاکرات وین شروطی را مطرح میکند، مجلس یازدهم برای موازنهسازی با کنگره سعی دارد در نامهنگاری و بیانیهنویسی دستهجمعی در قبال حرکتی نمادین، شروطی را برای دولت رئیسی در مذاکرات مطرح کند.