لزوم بازتعریف جایگاه دانشگاه در جامعه
سید مقداد ضیاتبار
یکی از مهمترین رسالتهای دانشگاه در هر جامعهای، فارغ از سطح توسعهیافتگی آن جامعه، پیوند آن با اجتماع است. پیوند از یک سو اشاره به رفع نیازها و پاسخ به سؤالات جامعه و بهویژه صنعت از سوی دانشگاه دارد و از سوی دیگر وجود این تصور است که فضای دانشگاه و محیط آن باید بهعنوان بخشی از فضای عمومی و شهری قابل دسترس برای آحاد جامعه باشد. هدف از نگارش متن پیشرو، تأکید بر جنبه دوم است که ذکر آن رفت؛ چراکه در رابطه با مورد اول، مطالب زیادی خوانده و شنیدهایم. ابتدا باید اشاره شود که نگارنده بهمنظور گذراندن یک دوره پژوهشی هماکنون در دانشگاه ملی تایوان مشغول به کار است. بهعنوان دانشجوی ایرانی که حتی برای ورود به دانشگاهی که حدودا 10 سال مشغول به تحصیل در آن بوده و هر بار بهمنظور ورود به آن ملزم به ارائه کارت دانشجویی است، دیدن فضای باز و آزاد دانشگاه ملی تایوان (و البته سایر دانشگاهها) درخور توجه بود. مفهوم دانشگاه اندکی متفاوت از چیزی است که در ایران شاهد آن هستیم. دانشگاه تکهای جداافتاده از جامعه نیست. دانشگاه محیط دربسته و ایزولهشدهای نیست که برای ورود به آن نیاز به ارائه کارت دانشجویی باشد. دانشگاه مفهومی مبهم و تعریفنشده در ذهن آحاد جامعه نیست؛ در عوض، در تمامی روزهای هفته و با شدت بیشتری در روزهای پایانی هفته، افراد با سنین مختلف، دانشگاه و استفاده از فضای سبز و امکانات ورزشی و کتابخانهای آن را یکی از اولویتهای خود میدانند. فضای سبز دانشگاه در دو روز پایانی هفته گویی تبدیل به پارک سیاحتیای میشود که خانوادهها برای گذراندن ساعاتی خوش پا به آن میگذارند و در عین حال مسئولان دانشگاه نگران تخریب فضای سبز و اموال دانشگاه و همچنین ریختن زباله از سوی مردم عادی نیستند. برای استفاده از زمینهای ورزشی دانشگاه ملاکهایی نظیر سن، جنسیت، موقعیت اجتماعی و حتی ملیت مهم نیست. در روزگاری که مسئول دانشگاه نگران دوچرخهسواری دختر ایرانی در فضای دانشگاه است و آن را خطری برای جامعه تلقی میکند، در این جزیره واقع در شرق چین (و البته که در بسیاری از نقاط دنیا) افراد که امکانات دانشگاه را بخشی از خدمات عمومی در دسترس تلقی میکنند، از آنها بهره برده و در عین حال خود را مسئول حفظ و نگهداری از آن میدانند. این در حالی است که امکانات عموم دانشگاهها در ایران نهتنها در دسترس افراد خارج از دانشگاه قرار نمیگیرد، بلکه حتی از نظر مکانیابی نیز بسیاری از آنها در خارج از بدنه شهری ساخته شده یا دور آنها دیوارهایی کشیده شده که مبادا کسی وارد دانشگاه شود و خطری دانشگاه را تهدید کند.
به نظر میرسد جدا از لزوم بازتعریف نقش دانشگاه در جامعه و رسالت دانشگاه در ارتباط با پاسخگویی به نیازهای جامعه و صنعت، باید از منظری که تأکید متن حاضر بوده نیز به آن نگریسته شود. دانشگاه باید بخشی از فضای در دسترس افرادی باشد که تمایل دارند از فضای دانشگاه و امکانات آن استفاده کنند و در عین حال باید تلاش شود تا فرهنگ صحیح استفاده از امکانات دانشگاه نیز تقویت شود. در برخی از ایام هفته، کودکان مدارس ابتدایی بهمنظور بازدید از فضای دانشگاه (فضای سبز، برکه، کتابخانه و...) به دانشگاه آورده میشوند. این رویداد از یک سو منجر به شکلگیری و تعریف مفهوم دانشگاه در ذهن کودکان شده و از سوی دیگر در جهت فرهنگسازی درخصوص استفاده از امکانات دانشگاه کمکرسان خواهد بود. شاید خالی از لطف نباشد که فرهنگسازی را از کودکان خود آغاز کنیم و درهای دانشگاهها را به روی آنها که در آینده نهچندان دور برای ساختن زندگی خود پا به عرصه آن خواهند گذاشت، باز کنیم. میتوانیم امیدوار باشیم و تلاش کنیم تا دانشگاه همان کارکرد و رسالتی را بر عهده بگیرد که از آن انتظار میرود. لازمه آن نیز نگاه دقیقتر به پیرامون و آموختن از آنهایی است که این مسیر را طی کردهاند.
یکی از مهمترین رسالتهای دانشگاه در هر جامعهای، فارغ از سطح توسعهیافتگی آن جامعه، پیوند آن با اجتماع است. پیوند از یک سو اشاره به رفع نیازها و پاسخ به سؤالات جامعه و بهویژه صنعت از سوی دانشگاه دارد و از سوی دیگر وجود این تصور است که فضای دانشگاه و محیط آن باید بهعنوان بخشی از فضای عمومی و شهری قابل دسترس برای آحاد جامعه باشد. هدف از نگارش متن پیشرو، تأکید بر جنبه دوم است که ذکر آن رفت؛ چراکه در رابطه با مورد اول، مطالب زیادی خوانده و شنیدهایم. ابتدا باید اشاره شود که نگارنده بهمنظور گذراندن یک دوره پژوهشی هماکنون در دانشگاه ملی تایوان مشغول به کار است. بهعنوان دانشجوی ایرانی که حتی برای ورود به دانشگاهی که حدودا 10 سال مشغول به تحصیل در آن بوده و هر بار بهمنظور ورود به آن ملزم به ارائه کارت دانشجویی است، دیدن فضای باز و آزاد دانشگاه ملی تایوان (و البته سایر دانشگاهها) درخور توجه بود. مفهوم دانشگاه اندکی متفاوت از چیزی است که در ایران شاهد آن هستیم. دانشگاه تکهای جداافتاده از جامعه نیست. دانشگاه محیط دربسته و ایزولهشدهای نیست که برای ورود به آن نیاز به ارائه کارت دانشجویی باشد. دانشگاه مفهومی مبهم و تعریفنشده در ذهن آحاد جامعه نیست؛ در عوض، در تمامی روزهای هفته و با شدت بیشتری در روزهای پایانی هفته، افراد با سنین مختلف، دانشگاه و استفاده از فضای سبز و امکانات ورزشی و کتابخانهای آن را یکی از اولویتهای خود میدانند. فضای سبز دانشگاه در دو روز پایانی هفته گویی تبدیل به پارک سیاحتیای میشود که خانوادهها برای گذراندن ساعاتی خوش پا به آن میگذارند و در عین حال مسئولان دانشگاه نگران تخریب فضای سبز و اموال دانشگاه و همچنین ریختن زباله از سوی مردم عادی نیستند. برای استفاده از زمینهای ورزشی دانشگاه ملاکهایی نظیر سن، جنسیت، موقعیت اجتماعی و حتی ملیت مهم نیست. در روزگاری که مسئول دانشگاه نگران دوچرخهسواری دختر ایرانی در فضای دانشگاه است و آن را خطری برای جامعه تلقی میکند، در این جزیره واقع در شرق چین (و البته که در بسیاری از نقاط دنیا) افراد که امکانات دانشگاه را بخشی از خدمات عمومی در دسترس تلقی میکنند، از آنها بهره برده و در عین حال خود را مسئول حفظ و نگهداری از آن میدانند. این در حالی است که امکانات عموم دانشگاهها در ایران نهتنها در دسترس افراد خارج از دانشگاه قرار نمیگیرد، بلکه حتی از نظر مکانیابی نیز بسیاری از آنها در خارج از بدنه شهری ساخته شده یا دور آنها دیوارهایی کشیده شده که مبادا کسی وارد دانشگاه شود و خطری دانشگاه را تهدید کند.
به نظر میرسد جدا از لزوم بازتعریف نقش دانشگاه در جامعه و رسالت دانشگاه در ارتباط با پاسخگویی به نیازهای جامعه و صنعت، باید از منظری که تأکید متن حاضر بوده نیز به آن نگریسته شود. دانشگاه باید بخشی از فضای در دسترس افرادی باشد که تمایل دارند از فضای دانشگاه و امکانات آن استفاده کنند و در عین حال باید تلاش شود تا فرهنگ صحیح استفاده از امکانات دانشگاه نیز تقویت شود. در برخی از ایام هفته، کودکان مدارس ابتدایی بهمنظور بازدید از فضای دانشگاه (فضای سبز، برکه، کتابخانه و...) به دانشگاه آورده میشوند. این رویداد از یک سو منجر به شکلگیری و تعریف مفهوم دانشگاه در ذهن کودکان شده و از سوی دیگر در جهت فرهنگسازی درخصوص استفاده از امکانات دانشگاه کمکرسان خواهد بود. شاید خالی از لطف نباشد که فرهنگسازی را از کودکان خود آغاز کنیم و درهای دانشگاهها را به روی آنها که در آینده نهچندان دور برای ساختن زندگی خود پا به عرصه آن خواهند گذاشت، باز کنیم. میتوانیم امیدوار باشیم و تلاش کنیم تا دانشگاه همان کارکرد و رسالتی را بر عهده بگیرد که از آن انتظار میرود. لازمه آن نیز نگاه دقیقتر به پیرامون و آموختن از آنهایی است که این مسیر را طی کردهاند.