شبِ آلبر کامو
شرق: «خطاب به عشق»، کتابی که چندی پیش با ترجمه زهرا خانلو در نشر نو منتشر شد، دفتر اول مجموعهای است از نامههای عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس. نامههایی که نه صرفا مکالمات خصوصی یک نویسنده و یک بازیگر، بلکه گوشههایی از یک دوران مهم تاریخ جهان را نیز در خود بازتاب میدهند. زهرا خانلو در بخشی از پیشگفتار ترجمه فارسی این نامهها درباره آنها نوشته است: «در این مکتوبات با زوایایی پنهانپیدا از جهان آلبر کامو و ماریا کاسارس آشنا میشویم. توالی نامهها فضایی رمانگونه پدید میآورد با دو راوی یا دو شخصیتِ پایاپای؛ نامههایی که میتوان آنها را مانند اوراقی از یک رمان مکاتبهای خواند. لابهلای سطرها میشود بارقههایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی سده بیستم فرانسه را ردگیری کرد و به نکات جذاب و مهمی رسید. نام بسیاری از نویسندگان و کارگردانان و بازیگران فرانسوی و غیرفرانسوی فراخور رویدادهای گوناگون در کتاب مطرح میشود، از بسیاری مکانها نام برده میشود و مخاطب به این واسطه با نوعی تاریخ غیررسمی رودررو میشود. کامو و کاسارس از کتابهایی هم نام میبرند و دربارهشان حرف میزنند. خواننده میتواند برداشت و موضع نویسنده
را درمورد این آثار بداند؛ موضعی که شاید هیچکدام هیچگاه در هیچ مصاحبهای مطرح نکرده باشند».
به مناسبت انتشار کتاب «خطاب به عشق» و نیز به مناسبت شصتمین سالمرگ کامو، چهارشنبه 25 دی مجله بخارا برنامهای از سلسلهنشستهای شبهای بخارا را به آلبر کامو و کتاب «خطاب به عشق» اختصاص داد. از جمله میهمانان این برنامه مینو مشیری، زهرا خانلو، مترجم کتاب «خطاب به عشق»، و فیلیپ تیبو، سفیر فرانسه در ایران بودند. فیلیپ تیبو در این مراسم درباره آلبر کامو گفت: «کامو روشنگریهایی کرد که گاهی بسیار محکم و تأثیرگذار است، در آثارش انسانیت موج میزند و بهصورت عمیق دریافت میشود، در رمان طاعون این جمله معروف است که در انسانها چیزهای زیادی وجود دارد که بهجای تحقیر، تحسین شود».
تیبو همچنین به ترجمه آثار کامو در ایران و از جمله ترجمه محمدعلی سپانلو از «افسانه سیزیف» او اشاره کرد و دراینباره گفت: «آثار کامو در سالهای اخیر با ترجمههای بهتری ارائه شدهاند. رد پای این آثار را میتوان در متفکران ایرانی دید که چگونه تأثیرگذار بوده است. بهعنوان نمونه شاهد ترجمه افسانه سیزیف توسط محمدعلی سپانلو بودیم».
آلبر کامو از نسل نویسندگانی بود که ادبیات و هنر را جزئی از کار روشنفکری میدانستند. او از نسلی بود که امید داشتند با هنر و ادبیات بتوان نقش مؤثری در جامعه و جهان داشت و جلوی جنگ و خشونت و اعمال ضد بشری را گرفت. کامو در این میان در موقعیتی ویژه بود، چراکه در بزنگاهی دغدغههای انسانیاش به سمتی رفت که حتی روشنفکرانی دیگر که آنها نیز به بهبود اوضاع جهان میاندیشیدند، مقابل او قرار گرفتند که اختلاف او با ژان پل سارتر نمودی از این مقابله است. درهرحال او از نسل نویسندگانی بود که خود را در برابر انسان و جهان مسئول میدیدند و احساس مسئولیت کامو البته از تعهد حزبی جدا بود. امروزه دیگر گویی نسل چنان نویسندگانی منقرض شده و نویسندگان گویا دیگر امیدی به تأثیرگذاری ندارند. این موضوعی بود که در «شب آلبر کامو» مینو مشیری از آن سخن گفت. مینو مشیری در این نشست از نقش هنرمند در جامعه اینگونه سخن گفت: «برای جامعه، زمانی سکوت مهم بود و زمانی حرفزدن کنش محسوب میشد و هنرمندان به معنای واقعی گرفتار بودند. امروز هنرمندان سوار کشتی زمانهاند و به تله افتادهاند، آنها در روزگاری که هنر به خطر افتاده است، بهسختی زندگی میکنند».
برای هرکس که دغدغه موقعیت هنرمند در زمانه امروز را دارد، شاید این پرسش پدید آید که چرا به قول مینو مشیری هنر در این زمانه اینگونه به خطر افتاده است. مشیری دراینباره گفت: «یکی از دلایل این روزگار سخت این است که ما بیشتر از نویسنده، روزنامهنگار داریم و نقاشهای غیرحرفهای بیشتر از پل سزان، نقاش فرانسوی قرن نوزدهم و دوره پستامپرسیونیسم، کار میکنند. میتوانیم دورههای ناامیدی را تجربه کنیم اما افسردگی چیزی را تغییر نمیدهد و زمان به ما میآموزد چگونه زندگی کنیم، در شرایط فعلی خلاقیت به معنای خلقکردن خطرناک است و هر چیز منتشر میشود از پیش سنجیده بوده و خطوط را رعایت کرده است».
مشیری همچنین به احساس بیهودگی در هنرمندان این روزگار اشاره کرد و دراینباره گفت: «هنرمندان امروز تردید دارند که به هنرشان یا حضور فیزیکیشان نیاز باشد. هنرمند باید بجنگد یا تسلیم شود. مسئله مرگ و زندگی در میان است، اما هنرمندان معاصر فکر میکنند که بیهوده حرف میزنند».
کتاب «خطاب به عشق» دیگر موضوعی بود که در «شب آلبر کامو» به آن پرداخته شد. این کتاب، چنانکه در آغاز اشاره شد، دفتر نخست نامههای عاشقانه کامو و کاسارس است و طبیعتا ما را با لایههایی از شخصیت و افکار کامو آشنا میکند که در آثار دیگر او اینسان مستقیم با آنها روبهرو نبودهایم. لایههای نامرئیای که در این نامهها از پرده برون افتادهاند. با خواندن این نامهها با بخشی از شخصیترین لایههای شخصیت آلبر کامو مواجه میشویم. در «شب آلبر کامو» زهرا خانلو پیش از آنکه از این نامهها و دلیل ترجمهشان سخن بگوید، درباره خود کامو سخن گفت. او به درک قدرتمند کامو از شرایط اشاره کرد و دراینباره گفت: «کامو از آن دست روشنفکرانی بود که بهخاطر نوع تفکرش، درک قدرتمندی از شرایط داشت، او دو روز بعد از هیروشیما مقالهای نوشت و این رویداد را تقبیح کرد.» خانلو همچنین درباره موضع کامو نسبت به مبارزه و مقاومت و نیز موضع ضد خشونت او گفت: «او در زمان اشغال فرانسه کنار مقاومت حاضر شد، اما بعد از پایان جنگ موافق اعدامها و تیربارانها نبود. کامو با خشونت مخالف بود اما مقابله و مبارزه را قبول داشت».
موضع کامو نسبت به شوروی و کمونیسم و نیز تعریف کامو از روشنفکر از دیگر موضوعات صحبتهای زهرا خانلو درباره آلبر کامو بود. خانلو دراینباره با اشاره به کتاب «طغیانگر» کامو گفت: «او همه نظریاتش درباره کمونیسم را در این کتاب بازگو کرده است، کامو بعد از برگشت از آمریکا مجموعه مقالاتی در تقابل با سلطه شوروی نوشت. او تعریفی از روشنفکر دارد و میگوید روشنفکر کسی است که میبیند و دیده میشود و کسی روشنفکر را خوار میدارد که نمیتواند تردید خود را تحمل کند».
زهرا خانلو در پیشگفتار کتاب «خطاب به عشق» سه دلیل برای ترجمه نامههای عاشقانه کامو و کاسارس آورده است. یکی از این دلایل نیاز کنونی جامعه ما به عشق و گفتن و شنیدن و خواندن از آن است. این مترجم در مراسم «شب آلبر کامو» ضمن خواندن بخشهایی از نامههای کامو و کاسارس گفت: «در زمان ترجمه این کتاب گاهی شک میکردم که آیا ما به زبان عاشقانه نیاز داریم و هر بار به خودم میگفتم که اکنون به زبان عاشقانه بیش از هر چیز دیگری محتاجیم. کارکرد این نامهها برای من این بود که به یادم بیاورد زبان فارسی ما همیشه اینهمه تلخ و تند و ایدئولوژیک نبوده است و باید بفهمیم که چگونه عشق اینطور روشنفکرانه از زبان ما بیرون خزید».
در بخشی دیگر از این نشست نسرین خطاط از روزهای تدریس کامو و سارتر در دانشگاههای فرانسه سخن گفت و به اختلافات میان آن دو پرداخت و جواد معرف آثاری را که از ژان ماتئی درباره کامو ترجمه کرده است، معرفی کرد.
شرق: «خطاب به عشق»، کتابی که چندی پیش با ترجمه زهرا خانلو در نشر نو منتشر شد، دفتر اول مجموعهای است از نامههای عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس. نامههایی که نه صرفا مکالمات خصوصی یک نویسنده و یک بازیگر، بلکه گوشههایی از یک دوران مهم تاریخ جهان را نیز در خود بازتاب میدهند. زهرا خانلو در بخشی از پیشگفتار ترجمه فارسی این نامهها درباره آنها نوشته است: «در این مکتوبات با زوایایی پنهانپیدا از جهان آلبر کامو و ماریا کاسارس آشنا میشویم. توالی نامهها فضایی رمانگونه پدید میآورد با دو راوی یا دو شخصیتِ پایاپای؛ نامههایی که میتوان آنها را مانند اوراقی از یک رمان مکاتبهای خواند. لابهلای سطرها میشود بارقههایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی سده بیستم فرانسه را ردگیری کرد و به نکات جذاب و مهمی رسید. نام بسیاری از نویسندگان و کارگردانان و بازیگران فرانسوی و غیرفرانسوی فراخور رویدادهای گوناگون در کتاب مطرح میشود، از بسیاری مکانها نام برده میشود و مخاطب به این واسطه با نوعی تاریخ غیررسمی رودررو میشود. کامو و کاسارس از کتابهایی هم نام میبرند و دربارهشان حرف میزنند. خواننده میتواند برداشت و موضع نویسنده
را درمورد این آثار بداند؛ موضعی که شاید هیچکدام هیچگاه در هیچ مصاحبهای مطرح نکرده باشند».
به مناسبت انتشار کتاب «خطاب به عشق» و نیز به مناسبت شصتمین سالمرگ کامو، چهارشنبه 25 دی مجله بخارا برنامهای از سلسلهنشستهای شبهای بخارا را به آلبر کامو و کتاب «خطاب به عشق» اختصاص داد. از جمله میهمانان این برنامه مینو مشیری، زهرا خانلو، مترجم کتاب «خطاب به عشق»، و فیلیپ تیبو، سفیر فرانسه در ایران بودند. فیلیپ تیبو در این مراسم درباره آلبر کامو گفت: «کامو روشنگریهایی کرد که گاهی بسیار محکم و تأثیرگذار است، در آثارش انسانیت موج میزند و بهصورت عمیق دریافت میشود، در رمان طاعون این جمله معروف است که در انسانها چیزهای زیادی وجود دارد که بهجای تحقیر، تحسین شود».
تیبو همچنین به ترجمه آثار کامو در ایران و از جمله ترجمه محمدعلی سپانلو از «افسانه سیزیف» او اشاره کرد و دراینباره گفت: «آثار کامو در سالهای اخیر با ترجمههای بهتری ارائه شدهاند. رد پای این آثار را میتوان در متفکران ایرانی دید که چگونه تأثیرگذار بوده است. بهعنوان نمونه شاهد ترجمه افسانه سیزیف توسط محمدعلی سپانلو بودیم».
آلبر کامو از نسل نویسندگانی بود که ادبیات و هنر را جزئی از کار روشنفکری میدانستند. او از نسلی بود که امید داشتند با هنر و ادبیات بتوان نقش مؤثری در جامعه و جهان داشت و جلوی جنگ و خشونت و اعمال ضد بشری را گرفت. کامو در این میان در موقعیتی ویژه بود، چراکه در بزنگاهی دغدغههای انسانیاش به سمتی رفت که حتی روشنفکرانی دیگر که آنها نیز به بهبود اوضاع جهان میاندیشیدند، مقابل او قرار گرفتند که اختلاف او با ژان پل سارتر نمودی از این مقابله است. درهرحال او از نسل نویسندگانی بود که خود را در برابر انسان و جهان مسئول میدیدند و احساس مسئولیت کامو البته از تعهد حزبی جدا بود. امروزه دیگر گویی نسل چنان نویسندگانی منقرض شده و نویسندگان گویا دیگر امیدی به تأثیرگذاری ندارند. این موضوعی بود که در «شب آلبر کامو» مینو مشیری از آن سخن گفت. مینو مشیری در این نشست از نقش هنرمند در جامعه اینگونه سخن گفت: «برای جامعه، زمانی سکوت مهم بود و زمانی حرفزدن کنش محسوب میشد و هنرمندان به معنای واقعی گرفتار بودند. امروز هنرمندان سوار کشتی زمانهاند و به تله افتادهاند، آنها در روزگاری که هنر به خطر افتاده است، بهسختی زندگی میکنند».
برای هرکس که دغدغه موقعیت هنرمند در زمانه امروز را دارد، شاید این پرسش پدید آید که چرا به قول مینو مشیری هنر در این زمانه اینگونه به خطر افتاده است. مشیری دراینباره گفت: «یکی از دلایل این روزگار سخت این است که ما بیشتر از نویسنده، روزنامهنگار داریم و نقاشهای غیرحرفهای بیشتر از پل سزان، نقاش فرانسوی قرن نوزدهم و دوره پستامپرسیونیسم، کار میکنند. میتوانیم دورههای ناامیدی را تجربه کنیم اما افسردگی چیزی را تغییر نمیدهد و زمان به ما میآموزد چگونه زندگی کنیم، در شرایط فعلی خلاقیت به معنای خلقکردن خطرناک است و هر چیز منتشر میشود از پیش سنجیده بوده و خطوط را رعایت کرده است».
مشیری همچنین به احساس بیهودگی در هنرمندان این روزگار اشاره کرد و دراینباره گفت: «هنرمندان امروز تردید دارند که به هنرشان یا حضور فیزیکیشان نیاز باشد. هنرمند باید بجنگد یا تسلیم شود. مسئله مرگ و زندگی در میان است، اما هنرمندان معاصر فکر میکنند که بیهوده حرف میزنند».
کتاب «خطاب به عشق» دیگر موضوعی بود که در «شب آلبر کامو» به آن پرداخته شد. این کتاب، چنانکه در آغاز اشاره شد، دفتر نخست نامههای عاشقانه کامو و کاسارس است و طبیعتا ما را با لایههایی از شخصیت و افکار کامو آشنا میکند که در آثار دیگر او اینسان مستقیم با آنها روبهرو نبودهایم. لایههای نامرئیای که در این نامهها از پرده برون افتادهاند. با خواندن این نامهها با بخشی از شخصیترین لایههای شخصیت آلبر کامو مواجه میشویم. در «شب آلبر کامو» زهرا خانلو پیش از آنکه از این نامهها و دلیل ترجمهشان سخن بگوید، درباره خود کامو سخن گفت. او به درک قدرتمند کامو از شرایط اشاره کرد و دراینباره گفت: «کامو از آن دست روشنفکرانی بود که بهخاطر نوع تفکرش، درک قدرتمندی از شرایط داشت، او دو روز بعد از هیروشیما مقالهای نوشت و این رویداد را تقبیح کرد.» خانلو همچنین درباره موضع کامو نسبت به مبارزه و مقاومت و نیز موضع ضد خشونت او گفت: «او در زمان اشغال فرانسه کنار مقاومت حاضر شد، اما بعد از پایان جنگ موافق اعدامها و تیربارانها نبود. کامو با خشونت مخالف بود اما مقابله و مبارزه را قبول داشت».
موضع کامو نسبت به شوروی و کمونیسم و نیز تعریف کامو از روشنفکر از دیگر موضوعات صحبتهای زهرا خانلو درباره آلبر کامو بود. خانلو دراینباره با اشاره به کتاب «طغیانگر» کامو گفت: «او همه نظریاتش درباره کمونیسم را در این کتاب بازگو کرده است، کامو بعد از برگشت از آمریکا مجموعه مقالاتی در تقابل با سلطه شوروی نوشت. او تعریفی از روشنفکر دارد و میگوید روشنفکر کسی است که میبیند و دیده میشود و کسی روشنفکر را خوار میدارد که نمیتواند تردید خود را تحمل کند».
زهرا خانلو در پیشگفتار کتاب «خطاب به عشق» سه دلیل برای ترجمه نامههای عاشقانه کامو و کاسارس آورده است. یکی از این دلایل نیاز کنونی جامعه ما به عشق و گفتن و شنیدن و خواندن از آن است. این مترجم در مراسم «شب آلبر کامو» ضمن خواندن بخشهایی از نامههای کامو و کاسارس گفت: «در زمان ترجمه این کتاب گاهی شک میکردم که آیا ما به زبان عاشقانه نیاز داریم و هر بار به خودم میگفتم که اکنون به زبان عاشقانه بیش از هر چیز دیگری محتاجیم. کارکرد این نامهها برای من این بود که به یادم بیاورد زبان فارسی ما همیشه اینهمه تلخ و تند و ایدئولوژیک نبوده است و باید بفهمیم که چگونه عشق اینطور روشنفکرانه از زبان ما بیرون خزید».
در بخشی دیگر از این نشست نسرین خطاط از روزهای تدریس کامو و سارتر در دانشگاههای فرانسه سخن گفت و به اختلافات میان آن دو پرداخت و جواد معرف آثاری را که از ژان ماتئی درباره کامو ترجمه کرده است، معرفی کرد.