|

پژوهشی درباره اسطوره‌های ایران

مخبر در پیشگفتار اثر توضیح داده که نوشتن درباره اساطیر ایران به چند دلیل کار دشواری است. نخستین دلیل آن جغرافیا و به تبع آن تاریخ ایران است. ایران از نظر جغرافیایی، نوعی چهارراه گذر اقوام و ملت‌های مختلف بوده است: «آمد و رفت، جنگ و اشغال، مهاجرت، و دادوستد اقتصادی و فرهنگی گسترده در طول تاریخ، کلاف پیچیده‌ای از یک فرهنگ تلفیقی را شکل داده که گشودن آن و مشخص‌کردن سهم هر یک از آنها یا آورده‌های‌شان کار دشواری است».

پژوهشی درباره اسطوره‌های ایران

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: مخبر در پیشگفتار اثر توضیح داده که نوشتن درباره اساطیر ایران به چند دلیل کار دشواری است. نخستین دلیل آن جغرافیا و به تبع آن تاریخ ایران است. ایران از نظر جغرافیایی، نوعی چهارراه گذر اقوام و ملت‌های مختلف بوده است: «آمد و رفت، جنگ و اشغال، مهاجرت، و دادوستد اقتصادی و فرهنگی گسترده در طول تاریخ، کلاف پیچیده‌ای از یک فرهنگ تلفیقی را شکل داده که گشودن آن و مشخص‌کردن سهم هر یک از آنها یا آورده‌های‌شان کار دشواری است». مخبر می‌گوید در پهنه اسطوره‌های ایرانی مجموعه‌ای از شخصیت‌ها و دیدگاه‌های اسطوره‌ای مشترک هندواروپایی و مخصوصا هندوایرانی وجود دارد. اما هر دو شاخه‌ای که روانه هند و ایران می‌شوند، به مقصد که می‌رسند، تحولاتی را از سر می‌گذرانند. مسئله دیگر در زمینه اساطیر ایرانی، کمبود منابع دست اول در این زمینه است که کار پژوهشگر را دشوار می‌کند. اما مخبر در کتاب «اساطیر ایران» تلاش کرده مخاطبان و علاقه‌مندان را با اسطوره‌های ایرانی آشنا کند. او خود توضیح داده که در این کتاب هدف بلند‌پروازانه‌ای را دنبال نمی‌کند و نوشته که این کتاب «مانند دیگر کارهای من در این حوزه محصول درسگفتارهای اساطیر ایران در دوره‌های مختلف و به انجام رساندن کاری است که در پیشگفتار کتاب اساطیر خاورمیانه وعده کرده بودم. هدف، آشناکردن علاقه‌مندان به اسطوره‌های ایرانی با این گنجینه بی‌مانند خاطره ملی است، و سعی کرده‌ام روایت‌ها و شخصیت‌های اصلی و بینش اسطوره‌ای ایرانی را به ساده‌ترین زبانی که می‌توانم، شرح دهم. صرف‌نظر از این هدف کلی، دو پرسشی که در این سال‌ها ذهنم را به خود مشغول کرده، یکی اهریمن و جایگاه او در اسطوره‌های ایرانی، و دیگری جایگاه زروان و زروانی‌گری در سپهر اندیشه ایرانی و تأثیر آن بر ادبیات ایران است. کتاب حاضر با تأکید بر این دو مقوله تدوین شده است». کتاب در ده فصل و یک پیوست نوشته شده و عناوین فصل‌ها عبارت‌اند از: «هندوایرانی‌ها»، «مبانی دینی زردشت در گاهان»، «دین زردشت در گاهان»، «دین زردشتی در اوستای نو»، «اسطوره آفرینش زردشتی»، «اهوره‌مزدا (هرمزد)/ انگره مینو (اهریمن)»، «کیش مهر و میترائیسم»، «مانویت»، «زروان: خداوندگار چیره بر زمان»، «اسطوره‌های ایرانی در شاهنامه و بینش اسطوره‌ای شاهنامه». پیوست کتاب نیز با عنوان تقدیرگرایی در بینش بزرگان ادب فارسی به خیام، حافظ و سعدی مربوط است.

مخبر پیش ‌از این کتاب‌های دیگری هم درباره اساطیر یونان، هند و خاورمیانه منتشر کرده بود. او در درسگفتارهای «اساطیر هند» به سراغ افسانه‌ها و اسطوره‌های هند رفته و در چند فصل مختلف به اساطیر هندی پرداخته است. کتاب «اساطیر هند» شامل ده فصل است و از تمدن دوره سند آغاز می‌شود. این کتاب را می‌توان اثری مقدماتی برای آشنایی با وجوه گوناگون و مهم اساطیر هند به‌شمار آورد. هند سرزمین شگفتی‌ها‌ست، همراه با اقوام گوناگون و دین‌های بی‌شمار و زبان‌های متعدد. کتاب تأکید دارد که دنیای اساطیر هند، از یک‌ سو دنیایی رازآلود و آکنده از خواب و خیال است و از سوی دیگر دنیایی است با درون‌کاوی عمیق و نگرش فلسفی پیچیده به جهان: «در اساطیر هند جهان خلق می‌شود، برای مدتی برقرار می‌ماند و سپس ویران می‌شود تا بار دیگر پس از وقفه‌‌ای کوتاه آغاز شود. الهه‌های هندی بازیگوش‌اند و هدف‌شان از آفرینش صرفا سرگرمی، تفریح، لذت‌بردن، بازی و گریز از تنهایی است‌». مخبر در کتاب «اساطیر هند» به تحلیل این جهان و اسطور‌ه‌هایش پرداخته و تصویری کلی و چندوجهی از اسطوره‌های هند و زمینه‌های پیدایش آنها به دست داده است. او همچنین کتاب‌های مهم هند باستان را معرفی و تلاش کرده به سمت نگاهی تحلیلی پیش برود. عباس مخبر جهان اسطوره‌های هندی را جهانی با خصلت بازیگوشانه می‌نامد: «الهه‌های هند، بازیگوش‌اند و هدف‌شان از آفرینش صرفا سرگرمی، تفریح، لذت‌بردن، بازی و گریز از تنهایی است. آنها با دو رانه‌ ترس و میل به حرکت درمی‌آیند تا در جان همه موجودات منتشر شوند و به‌این‌ترتیب همه انسان‌ها و موجودات دیگر با ماهیتی متافیزیکی آفریده می‌شوند و سرانجام نیز مانند قطره‌ای در اقیانوس، با آن اصل غیرقابل تعریف و توصیف یگانه خواهند شد. نه‌تنها الهه‌ها که کل موجودات، قطره‌هایی از این اقیانوس بی‌کران و بلکه کل این اقیانوس‌‌اند».

مخبر در کتاب «اساطیر یونان» کوشیده تا ضمن معرفی این اساطیر، گامی دیگر هم بردارد و با نگاهی تحلیلی به تبارشناسی خدایان و الهه‌ها و بن‌مایه‌های فلسفی، تقدیرگرایانه و روان‌کاوانه مندرج در آنها بپردازد. یکی از ویژگی‌های درخور‌توجه این کتاب توجه به بخش‌های کمتر دیده‌شده اساطیر یونان و تأکید بر اهمیت و نقش الهه‌ها در جدال دیرپای میان نظام‌های مادرتبار و پدرسالار است. در کتاب «اساطیر یونان» به این نکته تأکید شده که اسطوره‌ها و افسانه‌های یونانی در زمره‌ غنی‌ترین و بارورترین مجموعه داستان‌های فرهنگ غرب به‌ شمار می‌آیند و با وجود تنوع‌شان، چشم‌انداز مشترکی از زندگی را به نمایش می‌گذارند. یونانیان در اسطوره‌های خود، زندگی، جوانی، شادمانی و شادخواری را ستایش می‌کنند و از مرگ‌اندیشی بیزارند. «اساطیر یونان» شامل 12 بخش با این عناوین است: «چشم‌انداز اسطوره‌های یونان»، «اسطوره‌های آفرینش»، «خدایان و الهگان المپ»، «دیگر الهگان مهم یونانی»، «تبارشناسی خدایان و الهه‌های یونانی»، «عاشقانه‌های یونانی»، «ایلیاد: اسطوره‌ پدرسالار جنگ»، «اودیسه: اثری با دیدگاه مادرتبار»، «قهرمانان اسطوره‌ای یونان»، «کیش‌های رازآمیز یونانی»، «انه‌اید» و «تراژدی». کتاب همچنین مؤخره‌ای با نام «ویژگی‌های بارز اساطیر یونان» هم دارد که در آن ازجمله به این نکته اشاره شده که اسطوره‌های یونان فاقد کتاب مقدس هستند و از سوی شاعران و نمایش‌نامه‌نویسان ثبت‌و‌ضبط شده است. مخبر می‌گوید ویژگی ثبت‌کردن از سوی شاعران و نمایش‌نامه‌نویسان این است که روایت‌های متعددی به وجود می‌آید و امکان تحول روایت‌ها در طول زمان نیز وجود دارد. در بخشی از کتاب «اساطیر یونان» درباره مرگ آمده: «در دیدگاه رسمی یونانی و برای مردم عادی، زندگی پس از مرگ قلمرویی کدر و مبهم است که پرداختن به آن چندان ضرورتی ندارد. هومر درباره توهمات مربوط به سرنوشت جسم، پس از رفتن جان از بدن، حرفی برای گفتن ندارد و مرگ را صرفا وضعیتی ملال‌آور و زندگی را خطرناک، هیجان‌انگیز و شکوهمند توصیف می‌کند. از دیدگاه خدایانی که بر کیهان فرمان می‌رانند، همه جنگ و جدال انسان‌ها، مرگ قهرمانان و سقوط شهرها، دل‌مشغولی گذرایی است که به‌زودی فراموش خواهد شد، و بازیگران دیگری در رویدادهای مشابهی جای آنها را خواهند گرفت. به گفته‌ آشیل حتی در خانه‌ نیرومند مرگ هم چیزی که بر جای می‌ماند، یک روح یا شبح است، نه نَفَس واقعی زندگی. قهرمانان هومر برای زندگی پس از مرگ هیچ‌گونه پاداشی را انتظار نمی‌کشند. آنچه برای ازدست‌رفتگان اتفاق می‌افتد، صرفا ویران‌شدن جسم و نوعی تاریکی نفرت‌انگیز، در پی خاموشی زندگی است. به‌ندرت با این عبارت روبه‌رو می‌شویم که زندگی، بدن را به سوی مقصدی دیگر ترک کرده است. در آن موارد هم مقصد بهشت نیست، بلکه خانه هادس، خدای سرزمین مردگان، است. مرگ پایان کار است و هومر هیچ دیدگاه تسلی‌بخشی از زندگی در فراسوی گور به دست نمی‌دهد».

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.