نگاهی به کتاب «جریانهای پنهان خانوادگی»
تلفنی که از تهران به صدا درآمد
«ماجرایی شخصی الهامبخش این کتاب بود». در یکی از روزهای اسفند 1365 از تهران به افسانه نجمآبادی، نویسنده کتاب «جریانهای پنهان خانوادگی» تلفن شد و مردی که آن طرف خط بود گفت شوهرِ خواهر اوست. افسانه تا آن لحظه نمیدانست خواهری به نام مینا دارد. او شوکه شد و به دلایلی آن ادعا را باور نکرد. حدود بیست سال بعد برای اولین بار مینا را دید. در ادامه این دیدار، کارآگاهبازی او گل کرد و وسواس سردرآوردن از زندگی دوم پدرش، یعنی همان خانوادهای که از آنها مخفی نگه داشته بود، گریبانگیرش شد. نویسنده در پیشگفتار از منصوره مادرِ مینا، عباس پدرش و مادرش فری نوشته است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
زری پورجعفریان: «ماجرایی شخصی الهامبخش این کتاب بود». در یکی از روزهای اسفند 1365 از تهران به افسانه نجمآبادی، نویسنده کتاب «جریانهای پنهان خانوادگی» تلفن شد و مردی که آن طرف خط بود گفت شوهرِ خواهر اوست. افسانه تا آن لحظه نمیدانست خواهری به نام مینا دارد. او شوکه شد و به دلایلی آن ادعا را باور نکرد. حدود بیست سال بعد برای اولین بار مینا را دید. در ادامه این دیدار، کارآگاهبازی او گل کرد و وسواس سردرآوردن از زندگی دوم پدرش، یعنی همان خانوادهای که از آنها مخفی نگه داشته بود، گریبانگیرش شد. نویسنده در پیشگفتار از منصوره مادرِ مینا، عباس پدرش و مادرش فری نوشته است. از آشنایی و علاقه میان عباس و منصوره و آشنایی فری و عباس و ازدواج و ماجرای زندگی هرکدام از آنها. او در کنار کارآگاهبازی درباره خانواده خودش، درگیر این شد که به درکی از «الگوی کلان دگرگونی در رویههای خانوادگی» برسد.
نویسنده در «بهجای مقدمه» از دو چالش عمدهای که در کارش با آن روبهرو بود، نوشته: «چگونگی مدنظر قراردادن اخلاق در روایتِ داستانهایی که افراد نمیخواستند بازگو شود و نحوه روایت داستان همزمان در قالب یکی از شخصیتها و در قامت مورخ» و این بخش پاسخی است برای این سؤالها. سؤالهای مهمی همچون: آیا او حق داشت داستان والدینش را تعریف کند، وقتی انتخاب خود آنها سکوت بود؟ و اینکه آیا نباید به مخفیکاری پدرش و خواست مادرش که نمیخواست خیلی در ماجرا کنکاش کند احترام میگذاشت؟ او کار خود را اینطور توجیه کرده: «کار من روشی است برای ایجاد امکانهایی برای التیام زخمها و بیحرمتیها و همینطور خجالت و شرمی که از انتخابهای آنان در زندگیشان میآمد».
در همین بخش در ارتباط با چالش دوم آمده: «شغل ما، بهعنوان مورخ، توضیح این نکته به مخاطبان همعصرمان است، که سوژههای تاریخی مورد مطالعهمان جهان را چگونه میدیدند، چه تجربهای از زمان و مکانشان داشتند و چگونه میتوانیم دلیل انتخابهای آنان را بفهمیم. ما تلاش میکنیم داستانهای تاریخیمان را به نحوی روایت کنیم که بهجای داوری و قضاوت، حس همدلی در خودمان و مخاطبانمان ایجاد کند». نویسنده در پایان این بخش به این پرشش اصلی پرداخته: «داستان سرگذشت یک خانواده تا چه حد به فهم وسیعتر زمان و مکان وقوع آن ربط دارد؟».
عنوان فصل اول کتاب «ازدواج از سر عشق» است. این فصل با توضیح زندگی و ازدواج فری در سال 1320 و شرایط آن دوره شروع شده. دو تغییر مهمی که در این دوره ایجاد شده، عبارتاند از: «تغییر انگاره خانواده از ساختاری گسترده از منظر نسلی و در مواقعی چندهمسری به خانوادهای مبتنی بر روابط زناشوهری (در مقابل خانواده ارشدمحور) و آرمانیشدن ازدواج همتا و ترجیحا تکهمسری براساس انتخاب زن و شوهر». نویسنده در این فصل به این موضوع پرداخته که چگونه ادبیات متکثر اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در این فرایند نقش ایفا کرده است. او در این فصل رمانهای عاشقانه و داستانهای اخلاقی، طنز و نوشتههایی درباره زندگی در فرنگ را مورد بررسی قرار داده است. نجمآبادی با توضیح ازدواج فری و خواهرانش و تفاوت میان ازدواج آنها به تأکید مادرش بر اهمیت تحصیلات برای دختران اشاره کرده: «من قدردانم که پدرم آدم روشنی بود و همه ما را به مدرسه فرستاد»؛ تحصیلاتی که به آنها این امکان را میداد که کار کنند و به این ترتیب در رابطه زناشویی بد باقی نمانند و جدا شوند. در ادامه بحثی خواندنی در رابطه با نوستالژی و تاریخ آمده است.
فصل دوم به اشیا اختصاص دارد؛ نامهها، لباس عروسی و عکسها. نویسنده بر اهمیت «تغییرات کوچک در زندگی روزمره» توجه کرده و نوشته: «نیل به مدرنیته هرگز بدون پستی و بلندی و در مسیری هموار و بهشکلی همگن رخ نمیدهد. مدرنیته هرگز بهتمامی حاصل نمیشود». عکسها در دو بخش مورد بررسی قرار گرفتهاند: عکسهای استودیویی و عکسهای خانوادگی. عکسهای استودیویی که «زوجها را در لباس متمایزشان قاببندی میکردند نهتنها بازتابی از فرایند آرمانیسازی زوجهای زناشوهری بودند، بلکه مضاف بر این دائما بر قدرت این تصویر میافزودند. این عکسها گرفته میشدند و در جاهایی از خانه که توی چشم بود به نمایش گذاشته میشدند. این حضور بصری دائمی در ساخت این انگاره ایدهئال هنجارین از آنها نقش داشت». اشکال مختلفی از بازنمایی تصویر خانواده بحث مهم دیگر این فصل است. نجمآبادی در نهایت نشان میدهد که چطور در طول یک نسل، چندهمسری مردان از یک عمل آشکار و قابل قبول به تابویی که بهتر است مخفی نگه داشته شود، تبدیل شده است.
عنوان فصل سوم «معانی ازدواج» (تشکیل خانواده یا تدارک تمتع جنسی) است. نویسنده در این فصل به «دگردیسی صورتگرفته در هدف ازدواج» میپردازد؛ «از برداشت قدیمی تشکیل خانواده (تشکیل خانواده و زاد و ولد) تا خانواده زوجمحور در دوران مدرن». در نهایت، بحث «دگرگونیهای شهری» و بررسی اینکه چطور «رشد و گسترش شهرها داشتن دو خانواده در یک شهر را ممکن میکرد؛ خانوادههایی که یکی از وجود دیگری اطلاع نداشت. داشتن خانواده مخفی تابع گسستی بود که در شبکههای جریان اطلاعات و شایعات در محلههای کوچک ایجاد شد». خانه و خیابان بهعنوان «دوقلوهای شهری» سر برمیآورد و تحولات شهری بر پیوندهای عاطفی و شکل آن اثر میگذارد.
نجمآبادی به شکل بسیار خلاقانهای توانسته ماجرای خانوادگی و داستان شخصی زندگی خودش را به سفری پژوهشی تبدیل کند؛ سفری برای کشف جنبههایی از تاریخ اجتماعی ایران. داستانی که یکی از شخصیتهای آن در نقش مورخ، بخشهای مختلف آن را مورد پرسش قرار داده تا به فهم عمیقتری از زمان و مکان وقوع آنها برسد. داستانی که نویسنده آن را از منظری همدلانه با مادر و پدرش روایت کرده و انتخابهایشان را در چارچوب وضعیت عینی زمانی و مکانیشان توضیح داده است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.