|

مدیریت بحران انرژی به کجا می‌رود؟

در صنعت برق بلک‌اوت (black out) به معنی خاموشی گسترده برق است که در نتیجه ازدست‌رفتن قسمت بزرگی از تولید یا اختلال در خطوط انتقال حاصل می‌شود. ناترازی‌های انرژی عمدتا باعث بروز بلک‌اوت می‌شوند. به جرئت می‌توان گفت‌ بدترین اتفاقی که برای شبکه برق ایران در این زمان می‌تواند روی دهد، همین موضوع بلک‌اوت است.

مدیریت بحران انرژی به کجا می‌رود؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

مهراد عباد -  عضو هیئت نمایندگان اتاق تهران

 

 

در صنعت برق بلک‌اوت (black out) به معنی خاموشی گسترده برق است که در نتیجه ازدست‌رفتن قسمت بزرگی از تولید یا اختلال در خطوط انتقال حاصل می‌شود. ناترازی‌های انرژی عمدتا باعث بروز بلک‌اوت می‌شوند. به جرئت می‌توان گفت‌ بدترین اتفاقی که برای شبکه برق ایران در این زمان می‌تواند روی دهد، همین موضوع بلک‌اوت است.

در تاریخ چندین بار این اتفاق روی داده که در برخی از موارد چندین روز یا هفته زمان لازم بود تا برق سراسری برقرار شود. در حال حاضر با توجه به مشکلات عدیده در تأمین و تولید تجهیزات صنعت برق به‌ واسطه تحریم‌های داخلی و خارجی، در صورت وقوع چنین حادثه‌ای مسلما خسارات جبران‌ناپذیر فراوانی را شاهد خواهیم بود. در تابستان گذشته‌ به علت کمبود تولید نسبت به مصرف امکان وقوع حادثه وجود داشت و تا نزدیکی مرز این بحران رفتیم، اما به هر روی از آن گذشتیم، ولی امکان وقوع آن در آینده‌ای نزدیک وجود دارد.

بحران حال حاضر انرژی نتیجه مستقیم مدیریت ناکارآمد و سیاست‌زده مدیران بخش انرژی کشور در سال‌های متمادی است و فقط با تغییر رویکرد می‌توان از آینده تاریک جلوگیری کرد.

شرایط امروز ما که حاصل کارنامه سیاه مدیران گذشته و حال حاضر صنایع مرتبط با انرژی است، به‌ واسطه عوامل مختلفی پیش آمده است. مدیریت عرضه و تولید در این سال‌ها کارآمد نبوده به ترتیبی که عمر بالای بسیاری از نیروگاه‌ها، پایین‌بودن راندمان آنها، برنامه‌ریزی ناکافی برای نوسازی و... باعث مشکلات بسیاری در قسمت عرضه شده است.

 کمبود سرمایه‌گذاری در ساخت نیروگاه جدید و تخصیص‌ندادن بودجه کافی برای آن، به ‌همراه بحران کمبود آب که باعث کاهش تولید برقابی شده نیز از عوامل تأثیرگذار بوده‌اند. اما شروع این ناکارآمدی مدیریت انرژی بعد از جنگ ایران و عراق بود؛ جایی که بیش از 70 درصد از سبد انرژی کشور بر پایه گاز طبیعی نهاده شد و جهاد لوله‌کشی گاز سراسری کشور بنا ‌و مقرر شد برخلاف رویه رایج و کارآمد انتقال انرژی به خانه‌ها در دنیا که بر مبنای برق‌رسانی به خانه‌ها بنا نهاده شده، علاوه بر برق‌رسانی که سال‌ها پیش صورت گرفته بود، به‌صورت موازی انرژی گاز نیز به خانه‌ها و صنایع انتقال پیدا کند.

حضور آینده‌نگری در اکثر ریل‌گذاری‌های اقتصادی چندده سال اخیر بسیار خالی بوده و در این موضوع نیز به‌ وضوح شاهد آن هستیم. کارشناسان واقعی در آن زمان باید این آینده‌نگری را می‌داشتند که انتقال انرژی به دو روش مسلما حداقل دو برابر هزینه بیشتر در تولید و انتقال و دو برابر هدررفت انرژی و دو برابر هزینه خدمات و نگهداری و... دارد.

آن زمان تصور می‌شد که منابع طبیعی فسیلی به‌خصوص گاز به میزان کافی وجود دارد و برداشت خواهد شد، اما تحریم‌های داخلی و خارجی و کمبود سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی و تنش‌های تجاری بین‌المللی و فرسوده و قدیمی‌شدن تجهیزات برداشت گاز طبیعی باعث شد با وجود داشتن منابع بسیار، میزان تولید از مصرف عقب بماند و بحران انرژی یا همان ناترازی انرژی حاصل شود.

از سوی دیگر، سیاست‌های مربوط به فرهنگ مصرف بهینه و همچنین قیمت‌گذاری دستوری به‌ همراه ارائه یارانه‌های هنگفت ناکارآمد نیز باعث شد در مصرف انرژی صنایع و مصارف خانگی با الگوهای فرهنگی صحیح مواجه نباشیم و یارانه‌های ناکارآمد باعث حیف‌و‌میل بودجه کشور که بیشتر آن حاصل درآمدهای نفتی است، بشود.

آمارهای ضد‌و‌نقیض مسئولان به‌ همراه ارائه اطلاعات ناصحیح و وعده‌های عمل‌نشده، در کنار گلایه مداوم مسئولان به‌جای ارائه راهکار برون‌رفت از بحران‌های انرژی نیز یکی از دلایل شرایط موجود است. در چندده سال اخیر از وزرای مختلف نیرو و صمت افتتاح پروژه‌های نیمه‌کاره بسیاری دیده‌ایم یا اعلام موفقیت در انجام پروژه‌ای که در‌واقع هیچ‌گاه صورت نگرفته است.

در سال‌های اخیر تقریبا تمامی وزرای نیرو از شرایط خشک‌سالی کشور گله داشته‌اند، اما هیچ‌کدام برنامه‌ای را جاری و ساری نکرده‌اند تا کمی از تاریکی کارنامه سیاه‌شان کاسته شود. در سال‌های اخیر وزرا و مسئولان دولتی خود منتقد دولت شده‌اند و مدام از مشکلات موجود می‌گویند، در صورتی که آنها مسئولیت قبول کرده‌اند تا ما را از این بحران عبور دهند.

ادامه وضع موجود‌ موجب کاهش عرضه انرژی و افزایش بهای آن خواهد شد و بحران‌های اقتصادی موجود دوچندان می‌شوند. تعطیلی کسب‌وکارها، کاهش تولید ملی و فرار سرمایه تنها گوشه‌ای از مشکلات بحران انرژی است؛ علاوه بر آن بحران‌های اجتماعی و محیط‌زیستی و حتی تهدیدهای امنیتی می‌تواند در این کارنامه سیاه درج شود.

با رویکرد فعلی در حوزه انرژی درخصوص انتخاب مدیران رده‌بالای این حوزه که بیشتر از تخصص‌‌‌گرایی تابع ملاحظات سیاسی و کوتاه‌مدت است، مسلما تغییری در آینده شاهد نخواهیم بود. رویکرد فعلی حاصل نگاه مدیرانی بوده که به اقتصاد دستوری اعتقاد داشته‌اند یا عملکرد آنها در جهت افزایش استفاده از انرژی فسیلی به‌جای انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر بوده است. آنها نگاه بلندمدت و آینده‌گرا نداشتند. برای گذار از این بحران نیازمند‌ تغییر رویکرد و نگرش حاکمیت و مدیران انرژی اقتصادی کشور خواهیم بود. عبور از این بحزان نیاز به یک برنامه جامع انرژی در سطح ملی دارد که توسط یک مجموعه متخصص هماهنگی‌های مرکزی صورت گیرد تا هماهنگی‌های بین ‌دستگاهی که یکی از نقاط ضعف فعلی است، انجام شود. در حال حاضر سازمان بهینه‌سازی و مدیریت راهبردی انرژی ایجاد شده که در همان ابتدای کار انتقادهای بسیاری درخصوص ریاست آن مطرح بوده است. فارغ از قضاوت در این زمینه، وجود این مرکز یکی از نیازهای اساسی گذار از بحران انرژی است. امید است این مرکز با کمک‌گرفتن از تمامی متخصصان توانا، فارغ از اندیشه آنها که در داخل و خارج از کشور حضور دارند و حتی کارشناسان خارجی زبده‌ بتواند نقشه راه مناسبی برای این گذار طراحی کند. در این سازمان نیاز است متخصصان مختلف حوزه‌های برق، آب، تجدیدپذیر، گاز، نفت، سایر مشتقات نفتی، محیط زیست، اجتماعی و اقتصاد چرخشی و... حضور داشته بانشد.

وفاق ملی زمانی صورت می‌گیرد که تمام کسانی که می‌توانند به ایران‌مان کمک کنند پای کار توسعه ایران بیایند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.