|

چالش‌های ساختاری و مدیریتی در ایران

ایران سرزمینی است که ظرفیت‌های طبیعی، انسانی و اقتصادی آن می‌تواند موتور توسعه‌ای پایدار باشد؛ اما سال‌هاست میان این ظرفیت‌ها و واقعیت زندگی مردم فاصله‌ای عمیق شکل گرفته است. ریشه این فاصله نه در نبود منابع، بلکه در شیوه اداره کشور و سازوکاری است که به مرور زمان، پیچیده‌تر و سنگین‌تر شده است. در بسیاری از کشورها، دولت نقش تسهیلگر و تصمیم‌ساز دارد؛

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شیدا آریایی‌پور‌-پژوهشگر حقوقی: ایران سرزمینی است که ظرفیت‌های طبیعی، انسانی و اقتصادی آن می‌تواند موتور توسعه‌ای پایدار باشد؛ اما سال‌هاست میان این ظرفیت‌ها و واقعیت زندگی مردم فاصله‌ای عمیق شکل گرفته است. ریشه این فاصله نه در نبود منابع، بلکه در شیوه اداره کشور و سازوکاری است که به مرور زمان، پیچیده‌تر و سنگین‌تر شده است. در بسیاری از کشورها، دولت نقش تسهیلگر و تصمیم‌ساز دارد؛ اما در ایران، دولت به مجموعه‌ای از نهادها، شوراها و سازمان‌هایی تبدیل شده که هرکدام مسیر خود را می‌روند. این پراکندگی باعث شده تصمیم‌گیری به کندترین شکل ممکن انجام شود و طرح‌هایی که باید در خدمت زندگی مردم باشد، ماه‌ها در مسیرهای اداری سرگردان بماند. وقتی روندها طولانی و نامشخص می‌شوند، نه‌تنها انگیزه‌ها تحلیل می‌شود، بلکه فرصت‌های توسعه نیز از دست می‌رود. مشکل فقط حجم بزرگ دولت نیست؛‌ نبود هماهنگی و شفافیت است. وقتی معلوم نیست چه نهادی مسئول کدام بخش است، نظارت واقعی ممکن نمی‌شود و پاسخ‌گویی هم رنگ می‌بازد. نتیجه آن، بحران‌هایی است که هر سال تکرار می‌شود، پروژه‌هایی که نیمه‌تمام می‌مانند، سیاست‌هایی که ثبات ندارند، برنامه‌هایی که در مرحله تدوین متوقف می‌شوند‌ و مردمی که اعتمادشان را به کارآمدی سیستم از دست می‌دهند. در چنین وضعیتی، نقش مدیران بسیار تعیین‌کننده است. اداره کشور نیازمند افرادی است که تجربه، تخصص و شناخت دقیق از مسائل داشته باشند. مدیریت بدون دانش و بدون کارنامه اجرائی، هرچند پر‌سر‌و‌صدا باشد، به بهبود امور منجر نمی‌شود. کشور را نمی‌توان با جلسات متعدد یا گزارش‌های زیبا اداره کرد؛ توسعه نیازمند تصمیم‌های دقیق، پیگیری مداوم و مسئولیت‌پذیری واقعی است. سال‌های زیادی است که صاحب‌نظران و اندیشمندان درباره این روند هشدار داده‌اند. بسیاری از کارشناسان در مقاطع مختلف تلاش کرده‌اند توجه‌ها را متوجه مشکلات ساختاری کنند؛ اما این هشدارها گاهی جدی گرفته نشده است. اکنون فقط می‌خواهیم ثبت شود که این سخنان از سر بی‌تفاوتی نبود؛ از سر علاقه و نگرانی برای آینده ایران بود. اگر اصلاحات بنیادین در ساختار اداری و مدیریتی کشور آغاز نشود، فشار بحران‌های آینده بیش از امروز خواهد بود. کوچک‌سازی هوشمندانه دولت، افزایش شفافیت، اصلاح فرایندهای تصمیم‌گیری و استفاده از مدیران متخصص، راه‌هایی هستند که می‌توانند کشور را از چرخه تکرار بحران‌ها خارج کنند.


 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.