راهکار شما برای معضل آب چیست؟
یکی از رسانهها گفته «روز صفر آب نزدیک» است و اگر در همین چند هفته دست به کار نشویم، امنیت غذایی همه به خطر میافتد. سپس با یکی از کارشناسان مطرح محیط زیست گفتوگو کرده و نظر او را در مورد گامهای مؤثر در کنترل و اصلاح مصرف آب جویا شده است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
یکی از رسانهها گفته «روز صفر آب نزدیک» است و اگر در همین چند هفته دست به کار نشویم، امنیت غذایی همه به خطر میافتد. سپس با یکی از کارشناسان مطرح محیط زیست گفتوگو کرده و نظر او را در مورد گامهای مؤثر در کنترل و اصلاح مصرف آب جویا شده است. این کارشناس برجسته نیز خواستار تغییر مدیریت حاکم بر آب شده و اینکه نباید همه راهها در کشاورزی به حراج آب ختم شود.
در ادامه طیفی از راهکارها ارائه شده است. از «چالش مشترکان پرمصرف و تجهیزات مستهلک» و «تفکیک کنتورهای آب» گرفته تا «توقف کاشت چمن و گیاهان زینتی» و «ضرورت بازچرخانی و جداسازی آب» و قضیه صادرات میوه و چندین موضوع دیگر قابل ذکر است.
هیچ تردیدی نیست که هم آن روزنامه و هم آن کارشناس محترم دغدغه آب را دارند. هر انسان شریف و شهروند مسئول در تمامی نقاط کشور نیز دلمشغول وضعیت آب کشور است؛ چراکه خواهناخواه قضیه کمآبی دامن همه مردم را حتی در پرآبترین نقاط کشور خواهد گرفت. پس چرا با این همه کارشناس و متخصص و بوروکرات و سازمان و وزارتخانه و دم و دستگاه، هنوز معضلی تا این اندازه مهم حتی به راهحلهای مناسب ختم نشده است؟
به نظر میرسد مشکل در همین «راهکار» است. معمولا در میزگردهای تلویزیونی یا مصاحبههای رسانهای از کارشناسان یک سؤال مهم پرسیده میشود؛ بدین صورت که «راهکار شما چیست؟».
مثلا در قضیهای مانند طلاق، انتظار میرود کارشناس مزبور راهکارهای خود را برای کاهش طلاق ارائه دهد. استنکاف کارشناسان از ارائه راهکار بلافاصله مصداق زیر سؤال رفتن توان علمی اوست. لذا بسیاری از این دسته کارشناسان ابایی ندارند که راهکار هم ارائه دهند. این الزاما به معنای نقصان توان علمی یا تحلیلی آنها نیست ولی قضیه از منظر علوم اجتماعی کاملا متفاوت است. از آنجا که موضوعی مانند آب را باید حتما در زمره موضوعات و مسائل اجتماعی طبقهبندی کرد، لذا به نظر میرسد «راهکار» در اینجا مصداق داشته باشد.
جامعهشناسان معتقدند پرسش «راهکار» از جنس تقلیل امور است و شناخت قضیه را به تعلیق میکشد.
در همین قضیه اخیر، ابتدا رسانه توصیف دهشتناکی از وضعیت امر ارائه میدهد و خطر عنقریب گرسنگی را فراروی مخاطبان خود ترسیم میکند.
لذا موضع روزنامه از جنس نقد وضعیت موجود آب است. وقتی ما با معضل کمآبی و بیآبی مواجه هستیم، پرسش از «راهکار» بیشتر از آنکه حاصل تلاش برای پاسخ به پرسش «چه باید کرد» باشد، نوعا بیانگر ایدههای انتقادی در فهم وضعیت موجود است.
راهکارهایی که ارائه میشود نیز عمدتا از جنس مسئلهزدایی است.
چگونه ممکن است که وقتی به قول رسانه فقط چند هفته مهلت برای رسیدن به وضع صفر وقت داریم، بتوان کنتورها را تفکیک کرد؟ یا صادرات میوه را متوقف کرد؟ این میتواند مصداقی از حاشیهبردن کلیت فهم موضوع باشد. مثلا آن باغداری که صادرات غیرنفتی (یعنی صادرات میوه) دارد یا کسانی که در حوزه صنعت گل و گیاه فعالیت دارند، در کجای این منطومه «راهکارپردازی» قرار میگیرند؟
شناخت یک موضوع کلان همچون کمآبی-بیآبی باید بدین صورت باشد که آن ساختاری که کلیت حکمرانی را به صورت انتقادی مسئلهمند میکند، به پرسش بگیرد. در همین قضیه چیزی حدود کمتر از 10 درصد آب کشور در بخش خانگی مصرف میشود؛ حال آنکه بیشترین فشار بر مصرفکنندگان همین بخش است. راهکارهایی که کارشناس محترم ذکر کرده همگی از جنس عملگرایی است ولی آنچه مغفول داشته، همانا شناخت مسئله است. هر راهکار در نسبت با شناخت دقیق از مسئله به دست میآید. هنوز نظام حکمرانی آب به دنبال «فرهنگسازی» و «آگاهسازی» است و اصرار بر همین است که کار را به اینجا کشانده است. نمونه اخیر آن تشکیل کمپین مسخره «کولرهای آبی؛ قاتل آب» است.
چگونه بحرانی چندوجهی با این درجه از تأثیر را باید به نقشهای فردی و شخصی فروکاست؟ به عنوان نمونه فرض کنید چیزی حدود 80 درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود. در این صورت مدیریت یا حکمرانی آب طی کدام شناخت از مسئله به یکباره این بخش را بیخیال شده و سراغ بخشی میرود که یکدهم این مصرف را دارد؟
اینجا باز هم مجدد کشاورز بینوا در معرض اتهام است که چرا الگوی کشتوکار غرقابی دارد. باز هم کلیت مسئلهمندی به محاق میرود و همه چیز به راهکارها فرومیکاهد. در همین بخش شهری موضوعی همچون هدررفت در سیستمهای توزیع میتواند در قابل یک مسئله مهم خود را نمود دهد. در اینجا معمولا حکمرانان آب (وزارت نیرو) تمایلی ندارند از سطح گزارههای بیمغز فراتر بروند چراکه در غیر این صورت باید پاسخگوی بودجهها، اقتصاد سیاسی، هزینههای اداری و سازمانی، مدیریت علمی منابع، اقتصاد فراوانی و خیلی مسائل دیگر باشند. اینجا در واقع حکمرانان آب بیشتر مایل هستند از جنس همین راهکارهای معمولی ارائه شود چراکه در این صورت عملا امور به سطح فردی و جزئیگرایانه کشیده شده و همان «راهکارها» بدون تدقیق در شناخت مسئله به مخاطب تحمیل شود. بدین ترتیب مشکل اصلی از جانب حکمران واقعی نخواهد بود و بلکه عوامل دیگری را میتوان به عنوان مؤلفههای پدیدآورنده معرفی کرد. اینجاست که حکمران از مقام پرسششونده خلع میشود.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.