|

علیرضا زمانی، پژوهشگر و تهران‌شناس، در گفت‌وگو با «شرق» از تاریخچه قبرستان‌های تخریب‌شده پایتخت می‌گوید

حکایت تلخ گورستان‌های بی‌نشان تهران

تهران پر از گورستان‌هایی بوده که امروز نشانی از آنها نیست. اما این قبرستان‌های بی‌گور هنوز زائرانی دارد که دلخوش هستند زیر آسفالت و خاک نشانی از عزیزان‌شان هست. خاطرم هست چند سال پیش در یکی از فرعی‌های خیابان نیاوران شهرداری قصد کرد که بازار میوه‌ای بسازد، درختان بوستانی محلی را از جا درآورد و آماده حفاری بود که اهالی صدای اعتراض‌شان بلند شد. آن زمین، گورستان قدیمی محله بود و بازماندگان در برابر حفاری عمیق شوریدند.

حکایت تلخ گورستان‌های بی‌نشان تهران
نورا حسینی خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 تهران پر از گورستان‌هایی بوده که امروز نشانی از آنها نیست. اما این قبرستان‌های بی‌گور هنوز زائرانی دارد که دلخوش هستند زیر آسفالت و خاک نشانی از عزیزان‌شان هست. خاطرم هست چند سال پیش در یکی از فرعی‌های خیابان نیاوران شهرداری قصد کرد که بازار میوه‌ای بسازد، درختان بوستانی محلی را از جا درآورد و آماده حفاری بود که اهالی صدای اعتراض‌شان بلند شد. آن زمین، گورستان قدیمی محله بود و بازماندگان در برابر حفاری عمیق شوریدند. این گورستان بی‌نشان یکی از گورستان‌های صاف‌شده تهران است. اما سرنوشت قبرستان‌های تهران، از عبدالعظیم تا حسن‌آباد و از طرشت تا نیاوران، حکایت تلخ تخریب‌ها و تغییر کاربری‌هایی است که از قاجار و پهلوی آغاز شد و تا امروز ادامه یافته؛ توسعه‌ای از بالا به پایین که بدون نظر مردم، حافظه تاریخی و مکان‌های آیینی شهر را یکی‌یکی از میان برده است. در گفت‌وگو با علیرضا زمانی، پژوهشگر و تهران‌‌شناس، داستان برخی از این گورستان‌ها را مرور کرده‌ایم.

   

 تهران گورستان‌های زیادی داشته که امروز نشانی از آنها نیست، نشانی از آنها باقی مانده است؟

قدیمی‌ترین قبرستان شناخته‌شده تهران مربوط به کشف سنگ قبری در بازار این شهر است که قدمت آن به نیمه‌های قرن ششم هجری قمری بازمی‌گردد. این سنگ قبر متعلق به فردی با نام «مولانا فخرالدین بن مولانا حیدر طهرانی» است و هم‌اکنون در صحن امامزاده زید نگهداری می‌شود. وجود این سنگ نشان می‌دهد که در آن دوره، تهرانی‌ها افرادی با پسوند «مولانا» داشته‌اند و حیات اجتماعی در این منطقه شکل گرفته بوده، هرچند اطلاعات دقیقی از آن زمان در دست نیست، اما همین نشانه‌ها حضور مردمانی با هویت مشخص را در حدود هزار سال پیش در محدوده تهران فعلی تأیید می‌کند. سابقه قبرستان‌های تهران از همین نقطه آغاز می‌شود. یکی دیگر از مناطق قدیمی، اطراف حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهرری است. اگرچه امروز نشانه‌ای از قبرستان‌های آن دوره باقی نمانده، اما از نظر تاریخی به‌عنوان یکی از نخستین مراکز دفن در محدوده تهران و پیرامون آن شناخته می‌شود. با این حال، بررسی جامع قبرستان‌های تاریخی تهران نیازمند پژوهشی مفصل‌تر است. به‌ طور خلاصه می‌توان گفت پس از تبدیل‌شدن تهران به پایتخت، روند شکل‌گیری و گسترش قبرستان‌ها وارد مرحله‌ای تازه شد. در دوره‌ای که شمیرانات جزء قصبات اطراف تهران محسوب می‌شدند، هنوز بسیاری از روستاهای پیرامونی ساختار اولیه خود را داشتند و دفن اموات عمدتا در کنار امامزاده‌ها انجام می‌گرفت. بخش عمده‌ای از قبور شهروندان تهرانی در اطراف امامزاده‌ها قرار داشتند. با پایتخت‌شدن تهران، مسیر شکل‌گیری قبرستان‌ها تغییر یافت. برای مثال، امامزاده زید، امامزاده یحیی و دیگر امامزاده‌های مشابه در مناطق مرکزی، به کانون‌های اصلی دفن اموات بدل شدند. در آن زمان، ساکنان به ‌طور طبیعی در اطراف این مکان‌ها زندگی می‌کردند و قبرستان‌ها نیز همان‌جا گسترش می‌یافتند. در جنوب تهران، قبرستانی به نام «چهارده معصوم» در محدوده محله طهماسبی وجود داشت که با توسعه شهر، بخشی از آن به فضای شهری بدل شد. به‌عنوان نمونه، یکی از مسیرهای تاریخی دفن در تهران مربوط به «سر قبر آقا» و «بازارچه امین‌السلطان» بود که بعدها ساخت‌وسازهایی روی این اراضی صورت گرفت و شهر کم‌کم به سمت جنوب، یعنی محدوده شوش امروزی، گسترش یافت. با ادامه توسعه، بخش‌های بیشتری از قبرستان‌های قدیمی یا از بین رفتند یا زیر ساخت‌وسازهای جدید مدفون شدند.فرایند تخریب قبرستان‌ها از دوره قاجار و پهلوی آغاز شد. در دوره پهلوی اول، ساخت فضاهای عمومی مانند باغ فردوس و دیگر تأسیسات شهری، موجب تخریب بسیاری از قبرستان‌های تاریخی تهران شد. در همان زمان، روند تبدیل قبرستان‌ها به کاربری‌های دیگر شدت گرفت، بدون آنکه مشارکت مردمی لحاظ شود. مردم نقشی در این تصمیمات نداشتند و رضایتی هم از آن دیده نمی‌شد. از‌جمله نمونه‌های شاخص، قبرستانی در شمال‌ شرقی میدان حسن‌آباد امروزی است که تخریب شد تا ساختمان اداره آتش‌نشانی در محل آن ساخته شود. یا در تجریش، قبرستان بزرگی که متعلق به اهالی قدیمی منطقه بود، تخریب شد و به جای آن باغ شهرداری و بیمارستان شهدای تجریش بنا شد. در همین بازه، بخشی از قدیمی‌ترین قبرستان‌های تهران در محوطه امامزاده زید نیز تخریب و دبیرستان حافظ در همان محل احداث شد. در جریان ساخت این دبیرستان، بسیاری از سنگ قبرهای قدیمی از بین رفت؛ از‌جمله، سنگ قبر «مولانا فخرالدین» که پیش‌تر ذکر شد، در همین زمان یافت و منتقل شد، اما محل دفن اصلی او از میان رفت. نمونه‌ای دیگر، قبر نمادین لطفعلی‌خان است که امروز وجود دارد، اما محل دفن اصلی او نیز در جریان همین ساخت‌وسازها تخریب شد.

  در دوره پهلوی دوم نیز روند تخریب قبرستان‌ها با هدف توسعه شهری ادامه یافت. آیا انگیزه‌های سیاسی هم در این میان نقش داشتند؟

خیر، انگیزه‌ها صرفا توسعه‌ای بودند، توسعه‌ای از جنس همان سیاست‌های رضاخانی. خیابان‌سازی‌ها و طرح‌های شهری در دوره پهلوی بدون نظر مردم اجرا می‌شد. مردم مجبور بودند خانه‌های خود را تخلیه کنند، بدون توجه به رضایت یا مخالفت‌شان. قبرستان‌ها نیز همین وضعیت را داشتند، به‌ویژه قبرستان‌های قدیمی که کمتر مورد استفاده قرار می‌گرفتند. قبرستان‌های امامزاده زید، شمال میدان حسن‌آباد، چهارده معصوم و محدوده مولوی همگی جزء این طرح‌ها بودند و تخریب شدند. در بسیاری موارد، مهلت زمانی کوتاهی برای تخریب منازل یا محوطه‌های قدیمی تعیین می‌شد، بدون فرصت واکنش برای بازماندگان اهل قبور. همین نگاه آمرانه باعث شد بسیاری از قبرستان‌های تاریخی تهران در مسیر توسعه شهری نابود شوند. حتی قبرستان‌هایی که دیگر به‌ندرت استفاده می‌شدند، نیز مشمول تخریب شدند. نمونه آن، شمال میدان حسن‌آباد یا محدوده خیابان مولوی است که قبرستان‌های آنجا جای خود را به بناهایی مانند باغ فردوس و دیگر تأسیسات شهری دادند. این تحولات بخشی از روند کلی تغییر کاربری آرامستان‌ها در تهران بود که از دوره پهلوی آغاز شد و در سال‌های بعد ادامه یافت. در همین دوره، بسیاری از خانواده‌ها، به‌ویژه طبقه متوسط و مرفه یا حتی شهروندان عادی، وصیت می‌کردند که پس از مرگ در قبرستان‌هایی مانند ابن‌بابویه، امامزاده عبدالله، حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و دیگر اماکن مذهبی دفن شوند. به همین دلیل، قبرستان‌های اطراف این اماکن همچنان فعال و محل دفن بودند و حتی «قبرستان‌های خانوادگی» در این فضاها شکل گرفت.

 قبرستان حسن‌آباد و محل آتش‌نشانی در چه دوره‌ای تغییر کاربری یافت؟

در دوره پهلوی اول. پیش‌تر اداره آتش‌نشانی (اطفائیه) نخستین‌بار در یک گاراژ در خیابان چراغ‌برق (امیرکبیر فعلی) تأسیس شده بود. سپس ساختمان مستقلی روی یکی از قبرستان‌های قدیمی ساخته شد. برخی منابع می‌گویند حتی مادر رضاشاه در همان قبرستان دفن شده بود یا سر میرزا کوچک‌خان مدتی در آنجا نگهداری شده بود. اما آنچه قطعی است دفن «میرزا رضای کلهر»، شخصیت فرهنگی و اجتماعی محله سنگلج، در همان محل بود. تا حدود ۱۵ سال پیش، سنگ قبری نمادین از او روی دیوار ایستگاه آتش‌نشانی نصب بود، اما در سال‌های اخیر برداشته شد. پس از فوت او، پیکرش در همان محل دفن شد. تا حدود ۱۵ سال پیش، سنگ قبری نمادین از وی بر دیوار بیرونی ایستگاه شمالی آتش‌نشانی، در کنار همان ساختمان تاریخی نصب بود، اما متأسفانه این سنگ نیز در هفت تا 10 سال گذشته برداشته شد و امروز دیگر اثری از آن باقی نیست. قبرستان یادشده در آن دوران، محل دفن بسیاری از اهالی محله سنگلج و همچنین ساکنان مناطق شمالی تهران بود. با گسترش تدریجی محدوده شهری، این منطقه نیز به تهران ملحق شد. به‌ مرور زمان، ساخت‌وسازها، تأسیسات شهری و ایستگاه‌های مختلف روی این فضا شکل گرفت و در نهایت، قبرستان به ‌طور کامل از میان رفت. در کنار چنین نمونه‌هایی‌ باید به قبرستان‌های محلی تهران نیز اشاره کرد. گذشته تهران سرشار از روستاهایی بود که هرکدام قبرستان مستقل خود را داشتند. اگرچه بسیاری از این روستاها در آن زمان به‌ طور رسمی به محدوده شهر نپیوسته بودند، اما در عمل با تهران پیوند اجتماعی و اقتصادی داشتند. به‌عنوان نمونه، روستای «کن» یکی از بزرگ‌‌ترین روستاهای پیرامونی تهران به ‌شمار می‌رفت. روستای «طرشت» و همچنین روستای «دولاب» نیز از‌جمله نقاط مهم بودند که هر یک‌ قبرستانی ویژه خود داشتند. در شمال تهران، منطقه شمیران قرار داشت؛ مجموعه‌ای متشکل از حدود ۳۳ پارچه‌ آبادی که امروز هر‌کدام به ‌صورت محله‌های شهری در مناطق ۱، ۲، ۴ و ۵ تهران شناخته می‌شوند. در گذشته اما این آبادی‌ها از محدوده تهران جدا بودند و مردم آنها اموات خود را در همان قبرستان‌های محلی دفن می‌کردند. برای مثال، روستای طرشت دارای دو قبرستان بسیار قدیمی بود؛ یکی در اطراف بقعه سیدعبدالله طرشتی‌ که امروز همچنان شناخته می‌شود‌ و دیگری در حوالی خیابان آزادی کنونی، نزدیک میدان آزادی.‌ قبرستان دوم در گذشته از بین رفت و پس از انقلاب، «مرکز تلفن شهید فرد اسدی» بر روی آن ساخته شد. از‌جمله شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای که در قبرستان عبدالله طرشتی دفن شده‌ است، می‌توان به «شاه‌قاسم» اشاره کرد که امروزه نیز یک کوچه در همان حوالی به نام او ثبت شده است. همچنین بسیاری از خاندان‌های صوفی و مرتبط با سلسله‌های عرفان صوفیه در این قبرستان آرمیده بودند، اما بخش زیادی از قبور آنان تخریب شد. قبرستان دولاب نیز سرنوشتی مشابه داشت و بسیاری از قبور تاریخی آن در گذر زمان از بین رفت. در دهه ۲۰ خورشیدی، موضوع ایجاد قبرستانی عمومی در تهران به‌ طور جدی مطرح شد. دلیل اصلی این تصمیم، پر‌شدن و از‌دست‌رفتن ظرفیت قبرستان‌های قدیمی، از‌جمله قبرستان چهارده ‌معصوم‌ بود. این آرامستان‌ها دیگر پاسخ‌گوی نیاز روزافزون شهر نبودند. ازاین‌رو، در اوایل همان دهه‌ تصمیم به ساخت «قبرستان مسگرآباد» گرفته شد. بعدها چند نفر از چهره‌های شاخص فداییان اسلام که در آنجا دفن شده بودند، به مکان‌های دیگر منتقل شدند. خود مسگرآباد نیز پس از مدتی تغییر کاربری یافت و به پارک عمومی تبدیل شد. در میانه دهه ۴۰ خورشیدی، توسعه گسترده‌تری در زمینه آرامستان‌های عمومی شکل گرفت. بخش بزرگی از زمین‌های جنوبی تهران برای ایجاد گورستان‌های جدید اختصاص داده شد. همین اراضی به یکی از بزرگ‌ترین گورستان‌های فعال تهران تبدیل شدند؛ مجموعه‌ای که تا امروز نیز کارکرد خود را حفظ کرده و همچنان محل اصلی دفن شهروندان پایتخت است.

 از چه زمانی دفن در این گورستان‌های قدیمی کم‌رنگ شد؟

از زمانی که روند شهرنشینی در تهران به‌ویژه از دهه ۳۰ خورشیدی به ‌طور جدی آغاز شد و در دهه ۴۰ شدت گرفت، دفن اموات در قبرستان‌های قدیمی به‌تدریج ممنوع شد. در آن دوره، بسیاری از قبرستان‌ها به مرور در بافت محله‌های شهری ادغام شدند. از آن پس، کارکرد تدفینی آنها کاهش یافت و در موارد زیادی نیز به‌کلی از میان رفت. در این روند، توجه چندانی به ارزش تاریخی و فرهنگی قبرستان‌ها نشد و بسیاری از آنها هویت و کارکرد میراثی خود را از دست دادند. تقریبا همه روستاهای اطراف تهران در گذشته دارای امامزاده‌هایی بودند. در جوار این اماکن مقدس -چه به دلیل انتساب به اهل‌بیت و پیامبر‌ (ص) و چه به سبب اعتبار اجتماعی و دینی آنها- قبرستان‌هایی شکل می‌گرفت که محل دفن اهالی همان روستاها و مناطق بود. به‌عنوان نمونه، در شمال تهران، اهالی منطقه درکه که از نسل سید‌محمد والی به ‌شمار می‌رفتند، از دیرباز اموات خود را در کنار امامزاده همان محل دفن می‌کردند. در لویزان و شیان نیز دو روستای منطقه شمیران، امامزاده‌ای با عنوان «پنج‌تن» بر فراز تپه‌ای مرتفع قرار داشت. اهالی این دو روستا همچنان اجازه دفن در این مکان را دارند، البته مشروط به پرداخت هزینه و ارائه مدارکی دال بر وابستگی محلی. در جنوب تهران نیز امامزاده حسن و اطراف این مکان‌ از دیرباز محل دفن مردم بود و در پشت آن قبرستانی وسیع وجود داشت. این قبرستان درختان کهن‌سالی مانند چنار و نارون داشت و پیرامون آن نرده‌کشی شده بود. نرده‌ها نشان‌دهنده وجود حصاری مشخص بودند و در کنار آن، مرده‌شورخانه‌ای مستقل و محدوده‌ای مجزا برای تدفین وجود داشت. در سوهانک نیز قبرستانی قدیمی وجود دارد که همچنان به‌ صورت جداگانه حفظ شده است. برخی بخش‌های آن به‌عنوان «شهدای سوهانک» شناخته می‌شوند. از ویژگی‌های خاص این محل، وجود دو درخت سرو بسیار قدیمی است که به اعتقاد برخی، قدمت آنها به دوره‌های پیش از اسلام و حتی دوران ساسانیان بازمی‌گردد. در همین محل، قبر «احمدخان ملک‌ساسانی»، نویسنده و چهره فرهنگی دوره قاجار نیز وجود دارد و حالت قدیمی خود را حفظ کرده است. از‌جمله قبرستان‌هایی که به‌کلی از بین رفت، می‌توان به قبرستان جماران اشاره کرد. در منطقه ازگل نیز ساختمانی در محوطه‌ای ساخته شد که مردم آن را قبرستان خانوادگی می‌نامیدند. اهالی برای مدتی اعتراض کردند تا از تبدیل این قبرستان به فضای دیگر جلوگیری شود، اما توجه چندانی به اعتراض‌ها نشد و در نهایت‌ این محدوده نیز به پارک یا فضای شهری تغییر کاربری یافت. این روند که در دو سال گذشته تکرار شده، بخشی از تاریخ فراموش‌شده تهران را در ارتباط با حافظه عمومی، تدفین و مکان‌های آیینی مردم این شهر نشان می‌دهد. یکی از نمونه‌های مهم آن، قبرستان قدیمی اهالی اختیاریه است که اکنون به بوستان اختیاریه تبدیل شده است. با‌این‌حال، مقبره‌ای از شخصیت مذهبی «آخوند رستم‌آبادی» همچنان در این محل حفظ شده و دلیل ماندگاری آن، پیگیری‌های آقای ولایتی، از ساکنان و اهالی همان روستا بوده است. این مقبره به‌نوعی تنها بازمانده قبرستان قدیمی است. در میان این تخریب‌ها، قبر شخصیت مذهبی و محبوب «سید‌علی دربندی» به‌ طور کامل تخریب نشد. گفته می‌شود پیکر وی سالم باقی ماند و سنگ قبر قدیمی او هنوز در گوشه‌ای از چهارراه شمال‌شرقی محله، میان آسفالت خیابان، پابرجاست. وضعیت این سنگ‌ قبر نامناسب است، اما اهالی محل همچنان به آن ارادت دارند و آن را زیارت می‌کنند. در گذشته، مراسم‌های مذهبی مهم مانند نخل‌گردانی عاشورا از همین محل آغاز می‌شد و مردم شمیران‌ تکیه‌ها و نخل‌های خود را تا قبر «سید‌‌علی دربندی» می‌بردند و پس از آن‌ بازمی‌گشتند. این محل برای اهالی، جایگاهی ویژه داشت و نقش مهمی در مناسک و هویت محلی آنها ایفا می‌کرد. در مناطق کاشانک و دارآباد نیز قبرستان‌هایی قدیمی وجود داشتند که امروزه تنها بخش‌هایی محدود از آنها باقی مانده است.

 محله‌های دیگر تهران هم از این گورستان‌های تخریب‌شده دارد؟

از دیگر قبرستان‌های خاص و کمتر شناخته‌شده تهران، می‌توان به قبرستان کودکان در محدوده دولت‌آباد اشاره کرد. دولت‌آباد در گذشته روستایی در میانه مسیر تهران بود و مالک اولیه آن عباس‌میرزا بود. در این منطقه، قلعه‌ای وجود داشت که روبه‌روی آن دو قبرستان کوچک ساخته شد؛ یکی از آنها امروز به بوستان «مهران» و دیگری به بوستان «مریم فرهانیه» تبدیل شده است. بوستان مهران برای دفن بزرگ‌سالان و بوستان فرهانیه برای دفن کودکان اختصاص داشت.

 می‌توان گفت در دوره‌ای تخریب گورستان‌ها با انگیزه توسعه بود و بعد به انگیزه تجاری تبدیل شد؟

زمان پهلوی اول، بسیاری از قبرستان‌ها به دلیل طرح‌های توسعه‌ای مانند مدارس، پارک‌ها و بوستان‌ها تخریب شدند. بعد از انقلاب، برخلاف تصور برخی، انگیزه‌های تجاری عامل اصلی تخریب نبودند؛ تنها در موارد معدودی مانند امامزاده حسن و جماران، جنبه‌های تجاری دخیل بود، اما بخش عمده قبرستان‌ها به پارک، خانه‌های مسکونی یا مراکز اداری تبدیل شدند. در مجموع، روندی که از پهلوی اول آغاز شد و تاکنون ادامه یافته، حذف تدریجی حافظه تاریخی و اماکن مذهبی و قبرستان‌ها را بدون توجه به خواست و مشارکت مردم محلی رقم زده است.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.