|

نگاهی به فیلم مرجان‌*

مرگ خاموش زنان در سایه ناموس

فیلم مرجان به کارگردانی سید‌میلاد بنی‌طبا، تنها یک درام اجتماعی نیست؛ زخمی باز است بر پیکر جامعه‌ای که هنوز ناموس را سنگین‌تر از جان زن می‌داند. الهام‌گرفته از پرونده‌ تلخ رومینا اشرفی، اما فراتر از آن، این فیلم روایتی است از رنج هزاران دختری که نام آنها هیچ‌گاه به تیتر خبرها نمی‌رسد.

مرگ خاموش زنان در سایه ناموس

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

پرستو سرمدی

 

فیلم مرجان به کارگردانی سید‌میلاد بنی‌طبا، تنها یک درام اجتماعی نیست؛ زخمی باز است بر پیکر جامعه‌ای که هنوز ناموس را سنگین‌تر از جان زن می‌داند. الهام‌گرفته از پرونده‌ تلخ رومینا اشرفی، اما فراتر از آن، این فیلم روایتی است از رنج هزاران دختری که نام آنها هیچ‌گاه به تیتر خبرها نمی‌رسد.

اینجا داستان مرجان، داستان همه‌ زنانی است که حق انتخاب، حق نفس‌کشیدن و حتی حق زیستن‌شان در سایه‌ غیرت مردانه ربوده می‌شود. فیلم نشان می‌دهد که چگونه ‌«ناموس»، واژه‌ای که قرن‌هاست بر شانه‌های زنان سنگینی می‌کند، انسان‌بودن زن را به «ملک‌بودن» تقلیل می‌دهد.

غیرت در این فیلم نه نشانه‌ عشق، بلکه اهریمنی است تشنه‌ خون‌ که هم زنان را قربانی می‌کند و هم مردان را در زنجیر نگه می‌دارد. مردانی که از کودکی می‌آموزند تنها با کنترل بدن و زندگی خواهر، دختر یا همسرشان می‌توانند «مرد» باقی بمانند. این آموزه، عشق را می‌کشد، آزادی را می‌بلعد و زندگی را به سکوتی سنگین بدل می‌‌کند.

مرجان در دل این جهان مردسالار، به نماد «ناموس خانواده» تبدیل می‌شود. آینده‌اش نه بر‌اساس رؤیاها و خواسته‌های خودش، بلکه بر پایه‌ مصلحت، منافع و فشار اجتماعی رقم می‌خورد. بدن او سرمایه‌ای برای تحکیم پیوندها و حفظ آبرو است. پدرش، تجسم مردی است که غیرت را هم‌سنگ شرف می‌بیند و سرپیچی دختر را لکه‌ای بر مردانگی خود. در چنین معادله‌ای، خشونت نه استثنا، بلکه وظیفه می‌شود.

از نظر هنری، کارگردان با ظرافتی انسانی، تماشاگر را به هم‌نفس مرجان بدل می‌کند. دوربین وقتی بر چهره‌ او مکث می‌کند، ما تنها ترسش را نمی‌بینیم؛ رؤیاهای ناتمامش را می‌بینیم، بغض‌هایی را می‌شنویم که در گلوی هزاران زن حبس شده است. همین نگاه است که فیلم را از سطح یک روایت جنایی به مرتبه‌ای اجتماعی-عاطفی ارتقا می‌دهد.

اما تلخی اصلی فیلم در پایان آن است؛ جایی که مرجان خاموش می‌شود. این سکوت، تنها مرگ یک دختر نیست؛ مرگ بخشی از آزادی جمعی ماست. مرجان به ما هشدار می‌دهد که قتل ناموسی انحراف فردی نیست، بلکه محصول سیستمی است که مردسالاری را نهادینه کرده‌. و پیام نهایی فیلم، چیزی فراتر از یک روایت هنری است: دیگر نمی‌توان سکوت کرد. هر خبر کوتاه از قتل ناموسی، دنیایی از آرزوهای بر‌باد‌رفته را در خود پنهان دارد. پرسش فیلم این است: اگر امروز به خشونت پشت کنیم، فردا چه دختر دیگری باید قربانی شود؟ اگر همچنان قوانین مجازات بازدارنده‌ای برای این نوع قتل‌ها در نظر نگیرد و دست مردان خانواده را برای قتل زنان باز بگذارد، چند زن دیگر سرنوشتی مانند مرجان خواهند داشت؟

* خطر لو‌رفتن داستان فیلم وجود دارد

 

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.