گزارشی درباره بخشش خانواده اولیای دم در پی اعلام گذشت از قاتل در پرونده «داریوش مهرجویی و همسرش»
گذشت از «جان»
فعالان آزادی زندانیان میگویند حدود ۶۰، ۷۰ درصد از پروندهها با بخشش خانواده مقتول همراه است
روز گذشته پرونده قتل پرابهام داریوش مهرجویی، کارگردان سرشناس ایرانی و همسرش، وحیده محمدیفر مختومه اعلام شد و قاتل توسط اولیای دم بخشیده شد. سیام فروردین امسال هم در هرمزگان، اولیای دم قاتل فرزندشان را 30 ثانیه بعد از اجرای حکم بخشیدند و جان او را نجات دادند. اردیبهشتماه امسال هم اولیای دم پسر جوانی که ۱۵ سال قبل در جریان یک درگیری به قتل رسیده بود، وقتی شنیدند که خیرین و خانواده قاتل قصد دارند به نام مقتول، مدرسهای در روستا بسازند، حاضر به بخشش عاملان قتل شدند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
روز گذشته پرونده قتل پرابهام داریوش مهرجویی، کارگردان سرشناس ایرانی و همسرش، وحیده محمدیفر مختومه اعلام شد و قاتل توسط اولیای دم بخشیده شد. سیام فروردین امسال هم در هرمزگان، اولیای دم قاتل فرزندشان را 30 ثانیه بعد از اجرای حکم بخشیدند و جان او را نجات دادند. اردیبهشتماه امسال هم اولیای دم پسر جوانی که ۱۵ سال قبل در جریان یک درگیری به قتل رسیده بود، وقتی شنیدند که خیرین و خانواده قاتل قصد دارند به نام مقتول، مدرسهای در روستا بسازند، حاضر به بخشش عاملان قتل شدند. فعالان حوزه تأمین دیه برای محکومان به قصاص در گفتوگو با «شرق» تأکید میکنند که جامعه به سمت بخشش حرکت کرده و قدرت پذیرش این موضوع از سوی مردم افزایش داشته است. به گفته آنها ورطهای که خانواده بعد از قصاص مجرم در آن سقوط میکند وحشتناک است، به نحوی که اگر خانواده اقدام به قصاص کند، همان افرادی که آنها را تشویق به این کار کردهاند از آنها دوری میکنند. تلاش برای گرفتن رضایت اولیای دم فقط تلاشی برای نجات جان یک فرد نیست، بلکه برای نجات خانواده شاکی از همین ورطه است. هرچند در همین روزهایی که خانواده مهرجویی تصمیم به بخشش گرفتهاند، خانواده الهه حسیننژاد، دختر جوانی که چندی پیش ربوده شده بود و به قتل رسید، تقاضای اعدام داشتند و روز گذشته دادگاه حکم به اعدام در ملأعام داد. ناگفته نماند که براساس اعلام فعالان تأمین دیه، معمولا بخشش کامل و بدون دریافت دیه بهندرت اتفاق میافتد که علت این موضوع هم شرایط اقتصادی جامعه از یک سو و ورود بلاگرها به این حوزه از سوی دیگر است. آنها میگویند 60 تا 70 درصد پروندهها در حوزه جلب رضایت اولیای دم به نتیجه مطلوب میرسند البته در صورتی که زمان کافی برای پیگیری پرونده وجود داشته باشد.
حرکت جامعه به سوی بخشش
عبدالصمد خرمشاهی، حقوقدان، از منظر تأثیرگذاری مجازاتها موضوع را بررسی میکند و معتقد است مجازات زندان نه سخت است و نه اثربخش. او توضیح میدهد برخی جرمشناسان مخالف اعمال مجازات هستند؛ زیرا از نظر آنها مجرم باید از نظر روحی و ذهنی بازپروری شود تا بعد از خروج از زندان بتواند با جامعه تطبیق یابد؛ شرایطی که در زندانهای ما چندان پررنگ نیست و به بیاثرکردن مجازات زندان کمک میکند.
فرخنده جبارزادگان، از فعالان اجتماعی پرسابقهای است که در زمینه جلب رضایت از شاکیان در پروندههای محکومان به قصاص فعالیت میکند. او در گفتوگو با «شرق» تأکید میکند تغییر نگاه جامعه در چند سال اخیر بهوضوح قابل مشاهده است: «جامعه به سمت بخشش حرکت کرده اما این مسئله در برخی اقشار واضحتر است. وقتی خانوادههایی مانند خانواده مهرجویی دست به بخشش میزنند، اقدامی بسیار خوب و مؤثر است و رسانهها باید اینگونه اقدامات را پررنگ کنند». او به مسئله دیگری هم اشاره میکند: «تجربه نشان داده در برخی مناطق مانند مناطق روستایی یا شهرهای کوچک که مردم با یکدیگر ارتباط نزدیکتری دارند، همدردی با خانواده را در این میبینند که خانواده را تشویق کنند از خون عزیزانشان نگذرند و در اصطلاح خودشان نگذارند خون او پایمال شود. جالب آنکه اگر خانواده اقدام به قصاص کند، همان افرادی که آنها را تشویق به این کار کردهاند از آنها دوری میکنند. ما چنین مواردی را بارها مشاهده کردهایم. رسانهها باید این دیدگاهها را تغییر دهند، بهویژه صداوسیما و تلویزیون که اغلب مردم با این رسانه در ارتباط هستند. اما متأسفانه این رسانه اقدام چندانی برای تغییر رویکردها نسبت به قصاص و بخش انجام نداده است. البته تغییر نگاهها در همین حد هم به دلیل تلاش رسانهها و مطبوعات بوده است».
بخشش در ۶۰ تا ۷۰ درصد پروندهها
با همه اینها، براساس اعلام این فعال اجتماعی در حوزه زندانیان، بخشش از قصاص افزایش یافته اما معمولا بهندرت از گرفتن دیه اتفاق میافتد: «اغلب پروندهها بعد از گذشت سه، چهار سال به نتیجه مطلوب میرسند. باور داریم که بخشش باید با رضایت قلبی اتفاق بیفتد. متأسفانه اغلب فکر میکنند با یک بار پیگیری پرونده باید جواب بگیرند، در حالی که به این شکل نیست. وقتگذاشتن برای یک پرونده و نتیجهگرفتن منجر میشود تا فرد بخشنده هرگز پشیمان نشود. اغلب به ما میگویند چرا از قاتل طرفداری میکنید، در حالی که اینطور نیست. این تلاشها فقط برای نجات جان یک فرد نیست، بلکه برای نجات خانواده شاکی از ورطهای است که اگر در آن بیفتند، شرایط بدی برایشان ایجاد میشود و خودشان هم از این موضوع مطلع نیستند». جبارزادگان تأکید میکند حدود ۶۰، ۷۰ درصد از پروندههایی که زمان کافی برایشان گذاشتهاند به نتیجه مطلوب رسیده است: «تقریبا خیلی کم پیش میآید برای پروندهای اقدام کنیم و به نتیجه نرسیم، مگر اینکه وقتی نمانده باشد؛ زیرا در چنین پروندههایی نیاز به چندین بار ارتباط رودررو و مطرحشدن درد دلهاست. ما هم باید زمان کافی برای صحبتکردن و تأثیرگذاری صحبتها داشته باشیم تا خانواده به این نتیجه برسد که بهتر است فرد محکوم را ببخشد».
او به پرونده قتل «امیرمحمد خالقی»، دانشجویی که توسط سارق زیر 18 سال به قتل رسید اشاره میکند: «میخواستند این فرد را بهسرعت اعدام کنند، اما عمادالدین باقی که فرد شناختهشده و فعال حقوق بشر است و همچنین گروه ما پیگیر پرونده شدیم. آقای باقی در این زمینه بیانیه نوشتند و حتی در دانشگاه تهران پروندهخوانی انجام شد که بازپرس پرونده و... هم حضور داشتند. پیگیری پرونده توسط ما دو دلیل داشت: اول اینکه قاتل زیر 18 سال داشت و از طرف دیگر براساس دادنامه صادره و اعترافات مطروحه، همکار دیگر قاتل اصرار کرده که او «محمدحسین» را بزند. به هر حال پیگیریها و تلاشهایی که انجام شده مؤثر بوده و از اعدام سریع او جلوگیری شده است». جبارزادگان میگوید فردی که مرتکب قتلی شده را نباید همیشه به چشم قاتل دید: «نکته این است که بخشش به معنای این نیست که چنین افرادی باید بلافاصله از زندان آزاد شوند. قانون درباره چنین افرادی باید متفاوتتر عمل کند. بهعنوان مثال معمولا افراد زیر 18 سال سه سال بعد از بخشیدهشدن از زندان آزاد میشوند اما به نظر من فردی که امیرمحمد را به قتل رساند، باید در زندان از نظر سلامت روان تحت پوشش قرار گیرد. در دو پرونده که قتلهای فجیعی هم رخ داده بود، مشاهده کردم که قاتلان بعد از بخشیدهشدن زندگیهای سالمی را در پیش گرفتهاند. به بیان دیگر قانون باید افرادی را که بخشیده شدهاند کنترل کند. مثلا نباید نگاه این باشد که چون فرد در زندان مناسبک مذهبی بجا میآورد، پس تغییر کرده، بلکه باید بهگونهای باشد که مددکار بتواند به جرئت بگوید که این فرد در صورت آزادشدن از زندان مرتکب هیچ رفتار خشونتباری نمیشود».
قبلا به ما ناسزا میگفتند
معصومه حسینی، مدیر گروه چتر نجات نفس است که نزدیک به یک دهه در حوزه جلب رضایت از اولیای دم و تأمین دیه محکومان فعالیت میکند. او در گفتوگو با «شرق» درباره رویکرد جامعه نسبت به بخشش و گذشت از قصاص تأکید میکند که قدرت پذیرش جامعه نسبت به بخشش و گذشت از قصاص نسبت به سالهای گذشته افزایش داشته است: «در گذشته در این حوزه با مقاومت مواجه بودیم. البته من صلاحیت این را ندارم که بگویم واقعا بخشش بهعنوان کار خوبی که حال فرد را خوب میکند انجام میشود یا دلایل دیگری دارد، اما به صورت کلی هرکس با توجه به روحیات، اعتقادات و شرایطش دراینباره تصمیمگیری میکند. برخی واقعا به دلیل اعتقادات مذهبی یا اخلاقی خود دست به بخشش میزنند». او به تأثیر وضعیت اقتصادی جامعه بر برخی از گذشتها هم اشاره میکند: «در مواردی متهم به دلایل اقتصادی بخشیده میشود و به نظر من این موضوع بسیار پررنگ است. در واقع همه بخششها کامل نیست؛ زیرا بخشش کامل بدون دریافت مابازا انجام میشود. اما از طرف دیگر همین که افراد حاضرند خشم و نفرت خود را کنار بگذارند و ببخشند هم بسیار خوب است. از سوی دیگر همین موضوع بخشش کامل از سوی شاکی خصوصی در ازای رضای خدا اگرچه در حال افزایش است اما در پروندههایی که ما پیگیرشان هستیم، همچنان نسبت تعداد پروندههای قتل به بخشش کامل از سوی اولیای دم، صد به یک است. دلیلش این است که عموما پروندههایی به دست ما میرسد که سالها از تشکیل آن گذشته و فرد محکوم و خانوادهاش توانایی مالی برای جلب رضایت شاکی را نداشتهاند و به همین دلیل هم برای دریافت کمک نزد ما آمدهاند. طبیعتا پروندههایی که شاکی بدون درخواست مالی رضایت داده در دست ما نیست و نمیتوان آمار دقیقی از پروندههای منجر به بخشش کامل ارائه داد». این فعال حوزه تأمین دیه محکومان به دورهای اشاره میکند که در دفتر صلح و سازش دادسرای جنایی فعالیت میکرده است: «آن زمان همه نوع پرونده زیر دستم میآمد. در مقایسه امروز با آن زمان احساس میکنم که در این زمینه روندها از همه طرف رو به بهبود است. در گذشته مردم به فردی که محکوم را بخشیده کمک نمیکردند، حتی نسبت به این موضوع زاویه داشتند، اما امروز هیچ سؤال و اعتراضی نمیشود و حتی مردم استقبال میکنند. در گذشته ما فعالان این حوزه در فضای مجازی هدف ناسزا و تهدید قرار میگرفتیم، اما امروز فضا فرق کرده و شرایط عالی است. فکر میکنم مردم، گذشت از فرد محکوم را پذیرفتهاند».
بلاگرها مبلغ دیه را بالا بردهاند
او نسبت به ورود بلاگرها به مسئله تأمین دیه و نحوه برخورد آنها به این موضوع انتقاد میکند: «یکی از مواردی که باعث تقارن بخشش با دریافت دیه شده، ورود بلاگرها به این ماجرا و فرهنگسازی از طریق آنهاست. نحوه ورود این گروه به شکلی است که توقع مردم را در حوزه دریافت دیه بالا میبرد. من در صفحه فضای مجازی گروه مبلغ درخواستی شاکی برای بخشش را اعلام نمیکنم، بلکه میزان کسری برای تأمین مبلغ مورد نظر را اعلام میکنم، اما متأسفانه بلاگرها برای جذب دنبالکننده و فالوور و مورد توجه قرارگرفتن رقمهای بسیار بزرگی را برای دیه قبول کرده و در صفحات خود اعلام میکنند. حتی در مواردی بلاگر از عهده جمعآوری مبلغ دیهای که قبول کرده برنیامده و به گروه ما مراجعه کرده تا در جمعآوری دیه به او کمک کنیم. پاسخ من این بوده که مبلغ را جمع کنید و برای جمعآوری مثلا 500 میلیون آخر به ما مراجعه کنید. در موارد بسیاری فرد مبالغ را از خیریههای متفاوت جمع میکند و نهایتا کار را به اسم خودش تمام میکند. درحالیکه باعث ترویج این تفکر میان شاکیان میشوند که هر مبلغی را که آنها بخواهند، مردم از طریق بلاگرها پرداخت میکنند». حسینی اضافه میکند: «گاهی دیه این نوع پروندهها در زمان مشخصشده جمعآوری نمیشود و به همین دلیل هم شاکی توانسته زیر تفاهمنامه منعقدشده میان جمعآوریکننده دیه و خودش بزند. در اینگونه موارد شاکی میبیند خانواده متهم نان شب نداشتهاند، اما ناگهان سه میلیارد تومان برایشان جمع شده است. بعد او به این نتیجه میرسید که میتواند تفاهمنامه را تغییر دهد و مبلغ بیشتری بخواهد و مطمئن باشد که بلاگر از طریق مردم آن را جمع میکند. این نوع فرهنگسازی شرایط نامناسبی را ایجاد میکند».
رویکرد دستگاه قضائی
او درباره خوب و بد رویکرد دستگاه قضائی کشور نسبت به بخشش و فعالان این حوزه هم توضیح میدهد: «دستگاه قضائی کشور سالهاست به دنبال کاهش جمعیت زندانهاست، این موضوع یکی از دلایلی است که تلاش این دستگاه را برای توسعه فرهنگ بخشش رقم زده است. آنچنان که به افرادی مانند من بهعنوان مصلح، دیوار به دیوار دفتر معاون دادستان، اتاقی اختصاص دادهاند. دستگاه قضائی به دنبال ایجاد بستری برای فعالیت افراد در این حوزه است. از طرف دیگر بهعنوان فردی که فعال این حوزه است گاهی احساس میکنم در مسیرم سنگاندازی میشود. در جهان برای خیرین فرش قرمز پهن میکنند اما افرادی مانند ما با موانع بسیاری مواجهایم. فکر میکنم سازمان زندانها، سازمان حمایت از زندانیان یا حتی اجرای احکام، اگر دست به دست هم دهند، اتفاقات بهتری رخ میداد. بنابراین فکر میکنم کمکاریها و نبود حمایت از سوی دستگاههای مربوطه زیاد است. مثلا ما چرا باید برای کاری که از طریق آن درآمدی نداریم مالیات پرداخت کنیم؟ چرا باید به زحمت بیفتم تا به قاضی اثبات کنم که در کارم ایرادی نیست؟ چرا وقتی مبلغ را تهیه و حساب محل واریز وجه را مسدود میکنیم، دستگاه مربوطه که من یا افرادی مانند من را میشناسد، قبول نمیکند مبلغ اضافی و باقیمانده را به ما بازگرداند تا در پرونده بعدی هزینه شود. معتقدم باید درباره همه این مسائل چارهاندیشی شود».
«گذشت» در نیمی از پروندههای قتل
عبدالصمد خرمشاهی، حقوقدان و وکیل دادگستری، به «شرق» توضیح میدهد که هیچ آمار رسمیای درباره اینکه چه تعداد از پروندههای قتل منجر به بخشش و گذشت میشوند، وجود ندارد، اگر هم آمار رسمی در این زمینه منتشر شده، خبرش بیرون نیامده است: «براساس آمارهای غیررسمی و مواردی که خودم شاهد بودهام یا شنیدهام، میتوان گفت که حدود ۵۰ درصد پروندههای قتل با گذشت اولیایدم مواجه شده و تنها جنبه کیفری آنها اجرا میشود. البته در گذشته معمولا رضایت اولیایدم جنبه خیرخواهانه و انساندوستانه داشت و بحث مالی چندان مهم نبود. قصاص حق اولیایدم است، آنها میتوانند فرد را قصاص کنند یا دیه بگیرند و او را ببخشند یا اینکه بدون گرفتن دیه رضایت دهند. اما در سالهای اخیر با توجه به مشکلات اقتصادی کمتر شاهد بودهایم که اولیایدم بدون گرفتن دیه یا یا اعمال شرایطی، رضایت بدهند؛ یعنی اغلب رضایتنامههایی که از سوی اولیایدم داده میشود، در قبال دریافت مبلغی است، متأسفانه بعضیها مبالغی بالا پیشنهاد میکنند که تأمین آن برای خانواده فرد محکوم مشکل است». او اضافه میکند: «چهرهها و افراد شناختهشدهای که از قصاص میگذرند و بحث پول را مطرح نمیکنند، معمولا انگیزههای دیگری دارند و اغلب مخالف قصاص یا اعدام هستند. اما از منظر کیفری، قصاص یک مسئله شخصی و حقالناس است. جنبه کیفری اینگونه پروندهها اما به مجازات فرد محکوم به لحاظ عمومی میپردازد؛ زیرا فرد مرتکب قتل، امنیت جامعه را بر هم میزند و باعث جریشدن سایرین میشود. برای جلوگیری از این موضوع برای قاتلی که بخشیده میشود به لحاظ جنبه عمومی جرم مجازات حبس تعیین کردهاند. ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، مجازات محکومان به قصاصی را که مورد گذشت قرار میگیرند، سه تا 12 سال حبس در نظر گرفته است».
زندان دیگر اثربخش نیست
خرمشاهی این را هم میگوید که بعد از صدور حکم قصاص، معمولا در اجرای احکام جلسه صلح و سازش برقرار میشود. چه بسا که برای یک پرونده چندین بار چنین جلساتی برگزار شود. این نشان میدهد که معمولا رویکرد قوه قضائیه بر این است که اینگونه مسائل با صلح و سازش خاتمه پیدا کنند. در پرونده «آرمان عبدالهی» که دختری را به قتل رسانده بود، شاهد بودیم که چندین بار جلسه صلح و سازش برگزار شد. بنابراین رویکرد قوه قضائیه معمولا گرفتن رضایت است و اگر شاکی رضایت داد، نمیتواند بعدا از رضایت خود منصرف شود. این حقوقدان معتقد است مجازات زندان نه سخت است و نه اثربخش: «شاهد بودهایم که برخی مرتکب قتل شدهاند، اولیایدم رضایت دادهاند، اما همان فرد در زندان یا به محض خروج از زندان بار دیگر مرتکب قتل شده است؛ بنابراین فکر میکنم اساسا در اغلب زمینهها بهخصوص قتل، مجازات زندان چاره کار نیست و نباید به آن اکتفا کرد، بلکه باید مجازاتهای کارسازی هم اعمال شوند، ازجمله مجازاتهای تکمیلی مانند تبعید. حتی برخی از جرمشناسان مخالف اعمال مجازات هستند. آنها میگویند مجرم باید به لحاظ روحی و ذهنی بازپروری شود تا بعد از خروج از زندان بتواند با جامعه تطبیق یابد. اما به دلیل حجم بالای زندانیان و نبود امکانات لازم، ما چنین مبحثی نداریم، به همین دلیل مجازات زندان در کشور ما نهتنها اثربخش نیست، بلکه میتواند آثار سوئی هم داشته باشد».
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.