درباره کتاب «آینده در گذشته ایران: نظامالملک در آینه تاریخ» نگین یاوری1
نظامالملک آینده ایران نیست
کتابی قابل تحسین درباره تداوم اندیشه سیاسی در ایران و اسلام
خواجه نظامالملک که از مشورت با زنان حذر میکرد کاش میدانست که فعل باژگونه روزگار موجب میشود که در ادوار آینده، زنی ایرانی زندگینامه تحلیلی و مفصلی از او خواهد نوشت. این کتاب از چند جنبه قابل بررسی است: الف-صوری: فصلهای آن بسیار مطول و تطبیقی است. در هر یک مسائل بسیار مهمی طرح شده و نشان میدهد که مؤلف برای اثبات ادعای خود به متون و منابع متعدد مراجعه کرده است. بدون مبالغه هر بند آن با سخنی نو درباره موضوع کتاب یا فصل مربوط به آن آغاز میشود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
حسن سیدعرب:
1. معرفی
خواجه نظامالملک که از مشورت با زنان حذر میکرد کاش میدانست که فعل باژگونه روزگار موجب میشود که در ادوار آینده، زنی ایرانی زندگینامه تحلیلی و مفصلی از او خواهد نوشت. این کتاب از چند جنبه قابل بررسی است: الف-صوری: فصلهای آن بسیار مطول و تطبیقی است. در هر یک مسائل بسیار مهمی طرح شده و نشان میدهد که مؤلف برای اثبات ادعای خود به متون و منابع متعدد مراجعه کرده است. بدون مبالغه هر بند آن با سخنی نو درباره موضوع کتاب یا فصل مربوط به آن آغاز میشود. این رویکرد موجب توجه بیشتر مخاطب به محتوای کتاب میشود. ب- محتوایی: هنوز تاریخ جامعی از عهد سلجوقیان نوشته نشده و این کتاب در میان منابع لاتین و فارسی از اهمیت ویژه برخوردار است زیرا کاملاً پژوهشی و دارای منابع متعدد و رویکرد کاملاً تحلیلی است. ج-ترجمه: ترجمه کتاب بسیار روان است و گویی مؤلف، متن را به فارسی نگاشته است. از اینرو مترجم حضور خود را از میان برده و این غیبت، هنر ترجمه وی را نشان میدهد. زندگی نظامالملک، منشأ تکنگاری درباره سلجوقیان است. او در فقه، شافعی و در کلام، اشعری است. بیستساله بود که سلجوقیان توانستند غزنویان را شکست دهند. منابع عهد سلجوقی طرح خامی از زندگی او به دست میدهد. بعدها تصدی پست وزارت موجب شد چند تن از پسران او کشته شوند. او در حیات سیاسی خود نسبت ویژه با دو حکومت بزرگ در عهد اسلامی داشت. ابتدا به عباسیان نظر کرد. وی با اتکا به آنان، ترکان را مهار کرد. بهعلاوه عباسیان را سپر بلا ساخت تا راه سلجوقیان را برای رسیدن به حکومت مستقل سد کند. دومین حکومتی که بخش عمدهای از زندگی نظامالملک را به خود اختصاص داد، سلجوقیان بودند. پیوند او با سلجوقیان بیسابقه است.
شیوه وزارت او از چند جهت قابل تأمل است. تلاش وی ابتدا معطوف به پرهیز از خشونت گردید زیرا هشدار میدهد که پرهیز از سلاح عقیده، یعنی اجتناب از عمل سیاسی مبتنی بر ایدئولوژی. بخش دیگری از نقش سیاسی او به روابط اجتماعی و خانوادگی بازمیگردد. او از راه ازدواج سیاسی حکومت را تحکیم میبخشید. بهعلاوه زبان فارسی برای وی اهمیت فراوان داشت زیرا افکارش را به فارسی مینوشت و در عین حال مدافع سرسخت اسلام بود. اینکه در آن عهد نیز زبان فارسی زبان اسلام بوده تا اندازهای مسبوق به تلاش او است. نسب وزارت او با سلطان، منشأ رویدادهای فراوان شد. به لحاظ سیاسی حکومت سلطان، استوار بر وزیر است. سلطان در ظاهر، سلطنت میکرد ولی مملکت در دست وزیر بود. معهذا با گذشت زمان، عظمت روزافزون نظامالملک سلطان را به سایه برد.
نظامیهها بخش مهمی از فعالیت سیاسی، اجتماعی و علمی نظامالملک بود. این مدارس در موصل، هرات، نیشابور، بلخ، بصره، مرو و اصفهان، نمونه کاملی از اصلاحات فرهنگی و سیاسی است. نظامیه، بخشی از حضور نظامالملک است زیرا با مرگ او از میان رفت. نظامیه در سیاست دخالت نداشت ولی بیش از هر چیز نمایشگر اقتدار نظامالملک بود. نفوذ آنان بازتاب قدرت بانی آن بود و با سقوط او و دستپروردگانش رو به افول نهاد. وی بهرغم اینکه با سلجوقیان بود با عباسیان نیز اتحاد داشت و دولتمردی تمامعیار بود. نظامالملک با شیوخ صوفیه نیز همنشینی میکرد زیرا آنان دین و دولت را به هم گره میزنند. حرمت فراوانی که نظامالملک برای دین، بهعنوان ابزار مهم قدرت و عدالت قائل بود، نقصی را که در ذات قدرت دنیوی است، کاهش میدهد. وی بین شیعه دوازدهامامی و اسماعیلی تفاوت قائل است.
2. نقد و بررسی
این کتاب رویکرد بسیار مهمی را به سیاست در اندیشه ایرانی- اسلامی طرح میکند. قلمرو تحقیق و تحلیل در آن موجب تعمیق مطالب آن است. البته در فصلهای پایانی یعنی بخشی که مربوط به ایران عصر پهلوی است کمتر روش تحلیلی دارد و بهراحتی از آن میگذرد. تشبیه آدمیت از نظامالملک با امیرکبیر و سنت وزیرکشی از مهمترین قسمت این بخش است. اینکه به نقل از علیاکبر ولایتی مینویسد: «نظامالملک معمار جهانبینی اسلامیِ ایرانمحور است»، سخن چندان موجهی نیست زیرا پیش از نظامالملک بسیاری از متفکران مسلمان عهدهدار چنین رویکردی بودهاند. کاش آنقدر که در این کتاب درباره «غربزدگیِ» آلاحمد نوشته شده، کمی درباره «زوال اندیشه سیاسی در ایرانِ» طباطبایی نوشته میشد. دیدگاه سیاسی غالب بر این کتاب معتقد است که مسیر تاریخ ایران با نظامالملک مشخص میشود. البته این سخن مهم است اما نمیتوان تمام این مسیر را در عهد وی متمرکز ساخت. دیدگاه این کتاب برخلاف «زوال اندیشه سیاسی در ایران» است. در منابع معاصر، نظامالملک را وزیر اصلاحطلب و قائل به حکومت مطلقه میدانند، در حالی که در اغلب منابع از نظامالملک بهعنوان وزیر اجرایی و نماینده جریان اصلاحات نزد سلجوقیان یاد میکنند. دچار فقر تأملات نظری در تحلیل تاریخ هستیم. بدون دیدگاه ویژه در فلسفه تاریخ نمیتوان نظامالملک را آینده تاریخ ایران دانست. پرتاب او به آینده تاریخ اندیشه سیاسی در ایران نیازمند تحلیل نظریِ تاریخ است که در این کتاب به آن توجه نشده است. وقتی تاریخ تکرار نمیشود، چرا باید نظامالملک را آینده ایران دانست؟ وی پایان است و آغازی نخواهد داشت. برای امروز که در ایران سخن از حکومت مطلقه است، نظامالملک نقشی ندارد. اندیشه سیاسی در ایران و اسلام، وزیرمحور نیست زیرا فرّه ایزدی در ایران و معنای ولایت در اسلامِ شیعی از آنِ شاه یا سلطان است. در سنت سیاسی که وزیرکشی وجود دارد، نظامالملک آینده ایران نیست.
1. نگین یاوری در رشته تاریخ در دانشگاههای جورج تاون و کلمبیا در آمریکا تحصیل کرده و پایاننامه دکتری خود با موضوع «تاریخ اسلام در سدههای میانه» را در دانشگاه کلمبیا ارائه داده و از این دانشگاه فارغالتحصیل شده است. او سپس بهعنوان استادیار تاریخ و علوم انسانی در دانشگاه نیو اسکول نیویورک به تدریس پرداخت و در حال حاضر عضو انستیتو تحقیقات عالی دانشگاه لایپزیک است. پیشتر کتاب «اندرز به سلطان: نصیحت و سیاست در اسلام قرون میانه» او با ترجمه محمد دهقانی در ایران منتشر شده و به چاپهای متعدد رسید.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.