بازخوانی یک گفتوگو و نشانهشناسی تفکر «سلطنتمآبی» در نگاه حامیان جلیلی
از عهد قدسی تا مشروعیت الهی
بهتازگی گفتوگویی در کانال یوتیوبی خیابان جمهوری منتشر شده که در آن یکی از روزنامهنگاران نزدیک به تفکر جلیلی به تحلیل مسئله «سرمایه اجتماعی» پرداخته است. آنچه اهمیت این برنامه را برجسته میکند، نه شخص گوینده، بلکه تفکری است که میهمان برنامه نمایندگی و تلاش میکند آن را بیپرده عریان کند؛ تفکری که بنمایههای «پادشاهی» و «سلطنتطلبی» آن کاملا عریان است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
بهتازگی گفتوگویی در کانال یوتیوبی خیابان جمهوری منتشر شده که در آن یکی از روزنامهنگاران نزدیک به تفکر جلیلی به تحلیل مسئله «سرمایه اجتماعی» پرداخته است. آنچه اهمیت این برنامه را برجسته میکند، نه شخص گوینده، بلکه تفکری است که میهمان برنامه نمایندگی و تلاش میکند آن را بیپرده عریان کند؛ تفکری که بنمایههای «پادشاهی» و «سلطنتطلبی» آن کاملا عریان است. اهمیت ماجرا اینجاست که این گفتوگو را در واقع میتوان زبان گویای تفکر جلیلی دانست و با فهم درست آن متوجه شد چرا برای تفکر جلیلی سرمایه اجتماعی، کاهش مشارکت مردم در انتخابات اهمیتی ندارد.
از همینجا میتوان فهمید چرا آنها در حساسترین شرایط کشور، بدون توجه به خواست و رضایت عمومی، مطالبه قانون حجاب یا مسدودکردن فضای مجازی را دارند. این گفتوگو به ما نشان میدهد نگاه این جریان به مردم در واقع در چارچوبهای پادشاهی تعریف و تفسیر میشود.
محور اصلی این گفتوگو، «سرمایه اجتماعی» است؛ مفهومی که نحوه مواجهه جریان موسوم به «سوپرانقلابیها» یا بهطور خاص حامیان سعید جلیلی با آن، زاویهای آشکار دارد. زاویهای که فاصله آنها را با مفاهیمی مانند دولت-ملت و جامعه مدنی روشن میکند. در این گفتوگو، نگاهی به جامعه ارائه میشود که نه بر پایه نظریههای مدرن دولت-ملت، بلکه براساس بازتولید نوعی از نظامهای کهن پادشاهی یا قرائت مبتنی بر سلطنت بهجای دموکراسی است که در آن بهطور علنی و بدون پردهپوشی بیان میشود.
صرفنظر از برخی لغزشهای زبانی، آنچه اهمیت دارد تحلیل بنیاد این نگاه و نسبت آن با مفاهیم کلیدیای همچون «سرمایه اجتماعی» و «عهد» یا «بیعت» است.
میهمان برنامه، سیدعلی سیدان، روزنامهنگار اصولگرایی است که در نشریه سوره فعالیت میکند. او تصریح میکند اساسا مفهوم «سرمایه اجتماعی» برگرفته از گفتمان لیبرالهاست و در ساختار حکمرانی جمهوری اسلامی جایگاهی ندارد. از نظر او، جامعه نه بر پایه روابط اجتماعی و اعتماد عمومی، بلکه بر پایه عهدی بنا شده که میان مردم و نظام (یا به تعبیری پادشاه) شکل گرفته است.
سیدان به عهد ازلی انسان با خداوند اشاره کرده میگوید: «ما یک عهد قدسی، یک عهد فطرتی و یک عهد ازلی داشتیم در پگاه تاریخ و پیش از حتی تاریخ. ما معتقدیم که در پیش از این دنیا هم عهدی داشتیم. آن آیه معروف که حالا مربوط به عهد ازلی و انحطاطی است که وارد میشود، یک عصر جاهلیت... و حالا دوباره داریم بازمیگردیم». اما نکته این است که این عهد ازلی با خداوند را به حاکمان هم تعمیم میدهد.
او در همین باره میگوید: «ایران هویتش همواره هویت تاریخ و توحیدی بوده است. این توحید هم صرفا یک حس باطنی و رابطه قلبی و فردی با خدا نبود؛ بهشدت سیاسی بوده. حتی من عرض کنم مفهوم شاه یک مفهوم توحیدی بوده. در لایه فرهنگی و عمومیاش یعنی شاه به واسطه فره ایزدی که داشته، به واسطه عدالتگستری که باید میداشت، به واسطه آیینی که به آن متعهد بوده، تبعیتپذیر میشود».
به بیان سادهتر شاه یا حاکم، مشروعیت خود و برتری خود را برای اینکه مردم از او پیروی کنند از خداوند و به واسطه فره ایزدی دریافت میکند.
اما از کجا بفهمیم این نگاه پادشاهیمحور و سلطنتمآبی به شرایط امروز جامعه هم تعمیم داده میشود؟ گوینده در بخش دیگری از این گفتوگو آنها را کاملا به یکدیگر پیوند داده و میگوید: «بعضی از مقاطع این دولت توحیدی مقدس اتصال خودش به خدا را از دست میداد. اما همواره ایران یک خیزشی برای تحقق امر مقدس در ساحت سیاست بوده است. البته در جمهوری اسلامی این پیوند بسیار وسیعی پیدا میکند با مفهوم امامت و امام. همچنین با مفهوم امام و ولایت فقیه که انگار این دو اینهمانی دارند». گوینده در نهایت تأکید میکند: «در تداوم فرهنگ معرفت ایرانی، امام همان ادامه شاهی است که فره ایزدی را دارد».
این روزنامهنگار انقلابی چنین تبیین میکند که این عهد، در لحظاتی که «پادشاه» یا نظام در معرض تهدید قرار میگیرد، فعال میشود و مردم، براساس این عهد، به دفاع از حاکمیت برمیخیزند. سیدان حتی حمایت مردم از ایران را در چارچوب «توبه» و «بازگشت مردم» تحلیل میکند و میگوید: «در همین جنگ شاهد توبه بودیم. یعنی آن جامعه بازگشتی به قدسی خودش داشت. در سحرهای فکری و اجتماعی توبه به رهبری جامعه کرد».
به نظر میرسد روشنترین بخش اظهارات او همان جایی است که چارچوب نظری تفکر و نگرش آنها را به حکومت که برآمده از فرهنگ «شاهی» و «سلطنتمآبی» است، عریان میکند. جایی که در دیالوگ با مجری میگوید: این تصادفی نیست که شما در همین جنگ میبینید چهرههایی که به لحاظ ظاهری ما آنها را فارغ از عهد توحیدی میبینیم یا آنها را غیرحزباللهی میبینیم، وقتی امام مورد تهدید قرار میگیرد، ببینید آن تیپهای که اتفاقا اصلا انتظار از آنها نداریم، وقتی امامجامعه مورد تهدید قرار میگیرد، وقتی آن «شاه» (به معنای اصیل کلمه)... مجری: «شهریار...». سیدان: ...بله شهریار، مورد تهدید قرار میگیرد، ناگهان احساس میکنند که تمام وجودشان و استقلالشان و هویتشان مورد تهدید قرار گرفته است.
این تحلیل را باید در پرتو سه مفهوم کلیدی بررسی کرد:
1. تفکر جلیلیمحور: منظور از این عنوان صرفا شخص سعید جلیلی نیست، بلکه مجموعهای از اصولگرایان است که در انتخابات اخیر حتی با قالیباف هم زاویه داشتند و حول محور سعید جلیلی گرد آمدند. نگاه آنها در اغلب این موارد به یکدیگر کاملا شباهت دارد؛ از مسئله حجاب گرفته تا فضای مجازی.
2. سرمایه اجتماعی: در ادبیات علوم سیاسی و جامعهشناسی سیاسی، سرمایه اجتماعی به میزان اعتماد، مشارکت و حمایت تودههای مردم از نهادهای حاکم و سیاستهای عمومی اشاره دارد. در گفتمان مدرن، این سرمایه یکی از ارکان پایداری و مشروعیت سیاسی تلقی میشود.
3. عهد یا بیعت: آنگونه که در گفتوگو آمده، منظور از این عهد، تعهدی یکسویه از سوی مردم برای وفاداری و اطاعت از حاکمان است؛ الگویی که ریشه در گفتمان پادشاهی دارد و نه در مفهوم «حاکمیت مردمی» یا «قرارداد اجتماعی» مدرن.
بنابراین میتوان گفت که ما با دو دیدگاه مشخص در این خصوص روبهرو هستیم:
• دیدگاه نخست، مردم را «ولینعمت» و «مالک ملک مشاع ایران» میداند؛ براساس این نگاه، رضایت مردم شرط حکومت است و حمایت عمومی، معنای سرمایه اجتماعی مییابد.
• دیدگاه دوم اما بر نوعی مشروعیت ازلی و الهی برای حاکم تأکید دارد. در این نگرش، حاکم نیازی به جلب رضایت عمومی ندارد و فقط از موضع فره ایزدی، رحمتهایی به رعیت ارزانی میدارد. مردم نیز اگر در مواردی نارضایتی دارند، به دلیل «ندانستن»، «فریبخوردن» یا «کمدانشی» است و چنانچه چشمانشان باز شود و بفهمند، توبه میکنند و بازمیگردند.
دیدگاه دوم در واقع دیدگاه جریان جلیلی است که نهتنها با اندیشههای
دولت-ملت در تضاد است، بلکه بهصراحت با اصولی همچون «حق تعیین سرنوشت مردم» که در قانون اساسی نیز بر آن تصریح شده نیز در تعارض است.
اهمیت این گفتوگو در این است که بدون پردهپوشی نشان میدهد جریان حامی جلیلی و همفکران او اساسا در تضاد با مفهوم دولت-ملت قرار دارند.
درک نگاه آنها به ما نشان میدهد راحتتر بفهمیم چرا آنها اساسا به چیزی بهعنوان «سرمایه اجتماعی» اعتقادی ندارند. به ما نشان میدهد تا راحتتر درک کنیم چرا آنها در بحبوحه درگیری با اسرائیل، معتقد بودند باید قانون حجاب را ابلاغ و اجرا کنند. از نگاه آنها جامعه تشکیل شده از مردمی که «تکالیفی» دارند، نه «حقوق».
یک نگاه معتقد است حکومت برای پیشبرد اهدافش ناچار است به رضایت عمومی بپردازد. در این نگاه است که کاهش مشارکت در انتخابات یک زنگ خطر به حساب میآید و مردم سرمایههای اصلی کشور محسوب میشوند. اما نگاه «سلطنتمآب» معتقد است برای حکومت فقط مشروعیت الهی نیاز است. از نگاه آنها رضایتمندی مردم و مباحثی مانند سرمایه اجتماعی، برگرفته از مفاهیم دنیای مدرن و دنیای لیبرال است. حال آنکه باید رجعت کرد و به ساحت پریروز توحیدی خود بازگشت. اینها احتمالا خود بهخوبی میدانند که تفکرشان برگرفته از تفکر رجعت احمد فردید است که برایش نه امروز مهم بود و نه فردا، بلکه آنچه اهمیت داشت «پریروز بود که در پسفردا» باید به آن رسید.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.