گفتوگوی «شرق» با دکتر بهرام امیراحمدیان، کارشناس مسائل قفقاز درباره تحولات اخیر در منطقه
کریدور زنگزور؛ تضاد منافع ایران و جمهوری آذربایجان
کریدور زنگزور در سالهای اخیر به مسئلهای تنشآفرین میان ایران و جمهوری آذربایجان تبدیل شده است. این کریدور که هنوز شکل نگرفته و جمهوری آذربایجان در فکر بازگشایی هرچه سریعتر آن است و ایالات متحده به فکر افتاده تا بهمحض بازگشایی آن را برای صد سال اجاره کند، راهی است که جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل خواهد کرد. برای باکو مهم است که بدون نیاز به ایران یا ارمنستان، خطی ارتباطی برای خود داشته باشد.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
کریدور زنگزور در سالهای اخیر به مسئلهای تنشآفرین میان ایران و جمهوری آذربایجان تبدیل شده است. این کریدور که هنوز شکل نگرفته و جمهوری آذربایجان در فکر بازگشایی هرچه سریعتر آن است و ایالات متحده به فکر افتاده تا بهمحض بازگشایی آن را برای صد سال اجاره کند، راهی است که جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل خواهد کرد. برای باکو مهم است که بدون نیاز به ایران یا ارمنستان، خطی ارتباطی برای خود داشته باشد. در عوض، ایران تشکیل کریدور زنگزور را به این دلیل که در وهله اول موجب تغییر مرزها بهواسطه واگذاری بخشی از خاک ارمنستان به جمهوری آذربایجان میشود، خلاف منافع منطقهای خود میداند. از سوی دیگر، برای تهران بازگشایی کریدور زنگزور، دغدغههایی همچون افزایش نفوذ آمریکا و اسرائیل در جنوب قفقاز را هم دارد؛ موضوعی که از نظر امنیتی میتواند تهران را وارد یک چالش کند. در «شرق» به گفتگو با دکتر بهرام امیراحمدیان، کارشناس مسائل قفقاز، درباره کریدور زنگزور و رویکرد ایران پرداختهایم.
نزدیک به یک ماه است تحرکات جمهوری آذربایجان و ارمنستان برای بازگشایی کریدور زنگزور افزایش پیدا کرده است. برخی معتقدند شاهد فصل تازهای از مناسبات در منطقه قفقاز خواهیم بود و گروهی دیگر بر این موضوع پافشاری دارند که حتی در شرایط فعلی، بازگشایی زنگزور با توجه به مخالفت ایران و روسیه کار راحتی نخواهد بود. نظر شما در این زمینه چیست؟
جمهوری آذربایجان کشوری دو تکه است که توسط خاک ارمنستان به دو قسمت تقسیم شده. بخش اصلی آن در شرق جمهوری ارمنستان و بخش کوچک آن به نام «جمهوری خودمختار نخجوان» در غرب ارمستان واقع شده است. قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، ارتباط بین خاک اصلی جمهوری آذربایجان با جمهوری خودمختار نخجوان با گذر از خاک جمهوری ارمنستان با جاده و ریلی که در امتداد رو ارس (مرز بین ایران، جمهوری آذربایجان و ارمنستان) کشیده شده بود، برقرار میشد.
در دوره حکومت شوروی، جمهوریها مانند واحدهای تقسیمات کشوری در داخل مرزهای سیاسی بودند؛ بنابراین، ارتباط بین نخجوان و بخش اصلی جمهوری آذربایجان، از راههایی که باکو با گذر از ارمنستان از آن عبور میکرد، برقرار میشد.
از سال ۱۹۸۸، در اثنای فروپاشی شوروی، بین دو جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان درگیریهایی بر سر منطقهای ارمنینشین به نام «استان خودمختار قرهباغ کوهستانی» آغاز شد. در این منطقه که در خاک جمهوری آذربایجان قرار داشت و اکثریت جمعیت آن (حدود ۸۰ درصد) ارمنی بودند، در آغاز بحرانها و تحولات سیاسی به دنبال سیاستهای گورباچف، ارامنه منطقه قرهباغ اعلام کردند خواستار استقلال یا پیوستن به ارمنستان هستند.
این منطقه که در خاک جمهوری آذربایجان قرار دارد، از طریق معبری به نام دالان لاچین به ارمنستان متصل میشد. اختلافها و درگیریها از همین نقطه آغاز شد. ارامنه منطقه خودمختاری داشتند و خواهان پیوستن به ارمنستان یا استقلال بودند.
دولت جمهوری آذربایجان مخالف خواستههای ارامنه قرهباغ بود. در پی این تحولات از هر دو سو اقدامات مرگباری روی داد که به نزاع مسلحانه بین دو طرف انجامید. ارامنه موفق شدند ضمن تصرف قرهباغ کوهستانی، بخشی از خاک جمهوری آذربایجان را که بین مرزهای ارمنستان و قرهباغ کوهستانی قرار داشت، به تصرف درآورند. در مجموع، ارامنه قرهباغ حدود ۲۰ درصد از خاک جمهوری آذربایجان را اشغال کردند. این جنگ و درگیری همچنان ادامه داشت و قطعنامههای شورای امنیت برای آتشبس به جایی نرسید و از هر دو طرف جابهجاییهای جمعیت روی داد. در دوره شوروی، در جمهوری آذربایجان تعداد درخور توجهی ارمنی و در خاک جمهوری ارمنستان تعداد پرشماری آذربایجانی زندگی میکردند.
در سال ۱۹۹2، شورای امنیت سازمان ملل مسئله قرهباغ را به «سازمان امنیت و همکاری در اروپا» محول کرد. این سازمان مسئولیت خود را به گروهی به نام «گروه مینسک» سپرد که متشکل از چند کشور به ریاست سه عضو دائم شورای امنیت (روسیه، فرانسه و آمریکا) بود تا این مسئله را مدیریت کنند؛ بنابراین هرگونه آتشبس و مذاکرات میان دو جمهوری باید از طریق این مکانیسم انجام میشد.
پس از دو دهه، این وضعیت نه جنگ و نه صلح همچنان پایدار بود و گاهی مبادله آتش در خطوط تماس صورت میگرفت. در نوامبر سال ۲۰۲۰، جمهوری آذربایجان با بهکارگیری نیروی نظامی به مناطق اشغالی حمله کرد و بخشهای زیادی از خاک قرهباغ و مناطق اطراف را بازپس گرفت. جنگ ۴۴روزهای در پاییز سال ۲۰۲۰ رخ داد که در نهایت منجر به شکست ارمنستان شد.
پس از آن، روسیه به تنهایی بهعنوان میانجی وارد عمل شد و با توافقی، آتشبسی بین دو طرف برقرار کرد که متن آن را خود پوتین تنظیم کرده بود. این توافقنامه مورد انتقاد برخی از مقامات منطقه قرار گرفت، اما پوتین در پاسخ اظهار کرد از محتوای آن کاملا آگاه بوده و با اشراف کامل آن را تدوین کرده است. این توافقنامه شامل ۹ ماده بود.
در بند ششم این توافقنامه، به وضعیت ارامنهای که بهصورت تاریخی، ذاتی و اجدادی ساکن منطقه قرهباغ کوهستانی بودند، پرداخته شده بود. این بند تصریح میکرد که این افراد با محاصره ارتش جمهوری آذربایجان و تنگناهای تغذیهای و دارویی باید امکان ارتباط با خاک ارمنستان را داشته باشند. به همین منظور، مقرر شد دالانی به نام «دالان لاچین» ایجاد شود که ارامنه بتوانند برای تهیه مایحتاج، دارو، غذا و سایر نیازهای ضروری خود، از طریق آن به ارمنستان رفتوآمد کنند. برای جلوگیری از هرگونه مانعتراشی توسط نیروهای نظامی یا شبهنظامی آذربایجان، مقرر شد این دالان عرضی معادل پنج کیلومتر داشته باشد تا امنیت رفتوآمد تضمین شود و ارامنه در مسیر با خطر تیراندازی یا ایجاد مزاحمت مواجه نشوند.
در بند 9 این موافقتنامه هم مابازای بند 6 موضوعی مهم مطرح شده بود. در این بند آمده است که ارمنستان امکان ایجاد ارتباط میان جمهوری آذربایجان و منطقه نخجوان را از طریق یک کریدور زمینی فراهم میکند. مقرر شده بود این کریدور، به طول ۴۳ کیلومتر، در امتداد مرز ایران و ارمنستان با عبور از قلمرو امکان عبور و مرور بین جمهوری آذربایجان و نخجوان را فراهم آورد. در عرف سیاسی و رسانهای، این مسیر بعدها به «دالان زنگزور» معروف شد.
خروج از مرزهای جمهوری آذربایجان و ورود به نخجوان از طریق خاک ارمنستان، نیازمند کنترل و مدیریت مرزها بود. در آن زمان، کنترل بخشی از مرزها و امنیت این کریدور در دست نیروهای مرزبانی روسیه بود. روسیه نیز برای تضمین امنیت و اجرای مفاد توافقنامه، حدود دو هزار نیروی حافظ صلح به منطقه اعزام کرد.
جنگ اوکراین تغییری در این نقشآفرینی روسها ایجاد کرد؟
با آغاز جنگ اوکراین، شرایط ژئوپلیتیک منطقه دگرگون شد و نقشآفرینی روسیه در قفقاز جنوبی نیز تحت تأثیر تحولات جدید قرار گرفت.
در سال ۲۰۲۲، روسیه به دلیل درگیری در جنگ اوکراین، بخشی از نیروهای حافظ صلح خود را از منطقه قرهباغ خارج کرد.
از نظر حقوقی، این توافقنامه میان سه کشور روسیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان به امضا رسیده بود و بدون امضای دو کشور دیگر ریاست گروه مینسک، یعنی ایالات متحده آمریکا و فرانسه که از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل نیز هستند، نمیتوان آن را بهعنوان یک سند عمومی شورای امنیت سازمان ملل تلقی کرد. در نتیجه، از منظر حقوق بینالملل، این توافقنامه فاقد پشتوانه رسمی شورای امنیت محسوب میشود.
یکی دیگر از نکات مهم، موضوع اجرای بند ششم توافقنامه بود. در این بند تصریح شده بود که ارامنه ساکن قرهباغ که بهصورت تاریخی در آنجا حضور داشتند، باید بتوانند از طریق دالان لاچین به خاک ارمنستان دسترسی داشته باشند. اما جمهوری آذربایجان نهتنها این مسیر را بهطور کامل اجرا نکرد، بلکه عملا این منطقه را محاصره کرد و ارامنه را تحت فشار قرار داد. در نتیجه، جمعیتی در حدود ۱۲۰ هزار نفر از ارامنه ساکن قرهباغ کوهستانی ناگزیر شدند خانه، زمین، باغ و املاک خود را ترک کرده و به سمت ارمنستان مهاجرت کنند. در پی این مهاجرت اجباری، منطقه قرهباغ خالی از سکنه شد.
در چنین شرایطی، وقتی بند 6 و تعهدات مرتبط با حقوق ارامنه اجرا نشد، اجرای بند 9 نیز که به جمهوری آذربایجان اجازه ایجاد کریدور زمینی به نخجوان را میداد، از لحاظ حقوقی محل تردید و اعتراض است. از آنجا که توافقنامه یک بسته کامل محسوب میشود، عدم اجرای یکی از بندها موجب سلب اعتبار اجرای بندهای دیگر میشود.
چرا جمهوری آذربایجان اصرار دارد کریدور زنگزور بازگشایی شود و حتی گاهی در مورد آن دست به تهدید علیه ایران میزند؟
تعریف حقوقی «کریدور» چنین است: بخشی از خاک یک کشور که اجازه داده میشود کشور دیگری از آن برای عبور به کشور سوم استفاده کند. بااینحال، در طول مسیر، حاکمیت، قوانین، مالکیت و کنترل مرزی همچنان متعلق به کشور صاحب کریدور است. به این معنا که هر فرد یا وسیلهای که بخواهد وارد این مسیر شود، باید تحت نظارت مرزبانی قرار گیرد. همچنین باید برای ورود، کنترل ویزا و برای خروج نیز ثبت و بررسی لازم انجام شود.
بااینحال، جمهوری آذربایجان ادعا میکند که بدون در نظر گرفتن اجرای بند 6، ارمنستان موظف به فراهمکردن این کریدور برای آن کشور است. جمهوری آذربایجان در برخی موارد به صراحت تهدید کرده که اگر این دسترسی فراهم نشود، ممکن است با توسل به زور، آن را عملی کند.
افزون بر این، در همان دوره (پس از توافقنامه ۲۰۲۰)، یک رسانه روسی به نام کامرسانت، نقشهای منتشر کرد که در آن، مسیری تحت عنوان «کریدور زنگزور» ترسیم شده بود. این مسیر، ترکیه را از طریق خاک ارمنستان (منطقه سیونیک) به جمهوری آذربایجان و از آنجا به دریای خزر و سپس آسیای مرکزی متصل میکرد. درحالیکه ترکیه در شرایط کنونی از مسیر گرجستان و جمهوری آذربایجان به آسیای مرکزی متصل است. ایران بر این باور است که ترکیه و جمهوری آذربایجان در حال حاضر راههای ارتباطی جادهای و ریلی با گذر از گرجستان را دارند و سالهاست از آن بهرهمند میشوند، چه لزومی دارد بخواهند این کریدور را گسترش دهند؟
موضوع دیگری که باید به تفصیل شرح داده شود، آن است که پس از درگیریهای آغازین بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در آستانه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ارتباط زمینی بین جمهوری آذربایجان و نخجوان از طریق ارمنستان قطع شد. در نتیجه، نخجوان برای دسترسی به خاک اصلی جمهوری آذربایجان از طریق مسیر جنوبی یعنی از خاک ایران استفاده میکرد. این مسیر از جنوب رود ارس آغاز شده، وارد ایران میشود و سپس از مرز ایران به خاک جمهوری آذربایجان میرسد، بدون آنکه نیازی به عبور از خاک ارمنستان داشته باشد.
این مسیر زمینی هماکنون نیز پابرجاست و نزدیک به 35 سال است مورد استفاده جمهوری آذربایجان و نخجوان قرار میگیرد. از حدود سال ۱۹۹۰ تا امروز که سال ۲۰۲۵ است، جمهوری اسلامی ایران اجازه داده کامیونها و اتوبوسهای جمهوری آذربایجان آزادانه از این مسیر عبور کنند و میان نخجوان و جمهوری آذربایجان تردد داشته باشند. در تمام این مدت، هیچ مشکل خاصی در این ارتباط پیش نیامده است.
متأسفانه با وجود این رفتار بشردوستانه و همکاری مستمر ایران، جمهوری آذربایجان هیچگاه قدردانی واقعی یا رسمی از ایران نکرده است. در واقع ایران این ارتباط را کاملا انسانی و صلحجویانه مدیریت کرده و نهتنها مانعی ایجاد نکرده، بلکه زیرساختهایی نیز فراهم آورده است. همچنین جمهوری اسلامی ایران و ارمنستان مشترکا پلی به نام «پل دوستی» روی رود ارس احداث کردهاند که نقش مهمی در تسهیل ارتباط ارمنستان با ایران ایفا کرده است.
جمهوری اسلامی ایران همچنین ارتباط زمینی ارمنستان با جهان خارج را نیز فراهم کرده است. ارمنستان، در سالهای ابتدایی پس از فروپاشی، عملا در محاصره کامل جمهوری آذربایجان بود و هیچگونه دسترسی زمینی نداشت. ایران با گشودن مسیر زمینی از طریق خاک خود، این کشور را از انزوا نجات داد. بنابراین، ایران نهتنها برای جمهوری آذربایجان بلکه برای ارمنستان نیز بستر ارتباطی و تنفسی ایجاد کرد. با وجود این، جمهوری آذربایجان بهطور مکرر از ایران خواسته بود روابط خود را با ارمنستان قطع کند، صرفا به دلیل اشغال منطقه قرهباغ که آن را متعلق به خود میدانست. اما ایران هیچگاه به تحریکات جانبدارانه پاسخ نداد و همواره تلاش کرد نقش متعادل و صلحطلبانهای ایفا کند.
اکنون اما شرایط به نقطهای رسیده است که جمهوری آذربایجان، ترکیه را نیز وارد معادله کرده است. جمهوری آذربایجان به ترکیه اعلام کرده از طریق ایجاد کریدوری به نام زنگزور، میتوان مسیر مستقیم زمینی میان ترکیه و جمهوری آذربایجان ایجاد کرد. از این طریق، ترکیه میتواند بهاصطلاح «جهان تُرک» را به هم متصل کرده و دسترسی مستقیمی از ترکیه به دریای خزر، باکو و در نهایت آسیای مرکزی داشته باشد.
این کریدور که جمهوری آذربایجان و ترکیه آن را «زنگزور» مینامند، اصلا وجود خارجی ندارد و تازه اگر ارمنستان موافقت کند، میخواهند آن را بسازند.
هدف اصلی، ایجاد مسیری از ترکیه است که به سمت جنوب بیاید، مسیری شمال غربی-جنوبی-شمال شرقی را طی کند، وارد نخجوان شود، سپس از خاک ارمنستان عبور کند و نهایتا به باکو متصل شود. این در حالی است که هماکنون ترکیه از مسیر گرجستان و جمهوری آذربایجان به باکو در ساحل غربی دریای خزر و از آنجا با طیکردن عرض دریای خزر توسط کشتیهای رو-رو به آسیای مرکزی متصل است و نیازی به مسیر جدید ندارد. اما با مطرحکردن این بهانه، هدف ژئوپلیتیکی بزرگتری دنبال میشود و میخواهند ناامنی در منطقه ایجاد کنند. ما حساسیت نشان نمیدهیم اما موضوع این است که ایران موافق نیست دولتهای دیگر، ناتو و اسرائیل به مرزهای ما بیایند. این مرزهای مشترک ماست که باید از آنها محافظت کنیم. جمهوری آذربایجان و ترکیه زیادهخواهی میکنند.
از آن طرف از زمانی که روسیه در درگیریهای اوکراین مشغول است، موقعیتش در منطقه قفقاز تحتتأثیر قرار گرفته و تضعیف شده و بنابراین برخی اوقات با ایجاد کریدور زنگزور موافق بوده است. اما وقتی حساسیت ایران را دیده و استدلالهایش را شنیده، میگوید باید این موضوع طور دیگری حل شود.
از سوی دیگر اخیرا ترامپ از آن سوی دنیا سهمخواهی میکند و میگوید ما این کریدور را مانند هنگکنگ که ۹۹ساله به بریتانیا اجاره داده شد، اجاره کرده و آن را با استفاده از شرکتهای پیمانکار آمریکایی اداره میکنیم. دولت ارمنستان به عنوان دولت صاحباختیار که حاکمیت کریدور را در اختیار دارد، موافقان و مخالفانی دارد. یعنی پاشینیان موضوع چهارراه صلح را پیشنهاد میکند که میگوید هر نوع کریدور که میخواهند در کشور ما ایجاد کنند.
علت مخالفت ایران با ایجاد کریدوری که باکو بر آن اصرار دارد و در این مسیر ترکیه را هم تا حدودی با خود همراه کرده چیست؟
نکتهای که وجود دارد این است که خیلی از افرادی که راجعبه این موضوع حرف میزنند به مسئله آگاه نیستند و میگویند اگر کریدور زنگزور ایجاد شود، ارتباط ایران با جهان بیرون قطع خواهد شد. این چه استدلالی است؟ برخی هم در مورد خفگی استراتژیک ایران حرف میزنند بدون اینکه به مرز ایران با جمهوری آذربایجان اشاره کنند یا بگویند از طریق دریای خزر، ایران با روسیه و در نهایت با اروپا در ارتباط است و از طریق آسیای مرکزی به چین مرتبط میشود.
حساسیت جمهوری اسلامی ایران نسبت به موضوع کریدور زنگزور نه از جنبه مسیری یا ارتباطی، بلکه به خاطر مداخلات بازیگران خارج از منطقه است. ایران نمیپذیرد که اسرائیل یا ناتو، در قالب چنین کریدورهایی به مرزهای شمال غربی کشور نزدیک شوند و امنیت ملی ایران را به خطر بیندازند. ایران خواستار صلح، ثبات و آرامش در منطقه است. ایران در خلیج فارس و دریای عمان بیش از دو هزار کیلومتر خط ساحلی دارد و با جهان ارتباط دارد. کسانی که از «خفگی ژئوپلیتیک» میگویند شناخت درستی از موقعیت ایران ندارند.
اگر جمهوری ارمنستان، به عنوان کشوری مستقل، تمایل داشته باشد خاک خود را برای عبور کریدورهایی در اختیار دیگر کشورها قرار دهد و از آن حق ترانزیت دریافت کند، این موضوع در چارچوب حاکمیت ملی آن کشور تعریف میشود ولی نباید برای ایران مزاحمت ایجاد کند. اما شرط ایران این است که این کریدورها نباید بهانهای برای حضور نیروهای نظامی بیگانه، اعم از ناتو یا رژیم صهیونیستی، در منطقه شوند. این مسیرها صرفا باید برای مبادلات منطقهای، مستقیم، مستقل و در ابعاد محدود مورد استفاده قرار گیرند.
ایران یک کشور ترانزیتی است. هماکنون مسیرهای زمینی و ریلی متعددی دارد که از شرق کشور به نخجوان و از آنجا به سمت ترکیه و اروپا کشیده شدهاند. پروژه بزرگ «کریدور شمال - جنوب» نیز در حال تکمیل است. راهآهن چابهار هم قرار است به خط آهن سراسری ایران متصل شود.
کریدور شمال - جنوب را داریم که از روسیه آغاز شده، از طریق دریای خزر به ایران میرسد، از آنجا به بندرعباس منتقل میشود و از بندرعباس نیز با آبهای آزاد و اقیانوس هند ارتباط دارد. ایران با این موقعیت ژئوپلیتیکی، عملا چهارراه ترانزیتی منطقه است؛ بنابراین کسانی که تهدید میکنند کریدور بهاصطلاح زنگزور ایران را از مسیرهای ارتباطی قطع خواهد کرد، باید بدانند که در عمل، خودشان منزوی خواهند شد، نه ایران.
در همین چارچوب، جمهوری اسلامی ایران تأکید دارد که صلح و ثبات سیاسی، پیشنیاز شکوفایی اقتصادی و همکاریهای منطقهای است. ایران انتظار دارد جمهوری آذربایجان نیز این واقعیت را در نظر بگیرد. تهدیداتی که گاه از سوی برخی مقامات جمهوری آذربایجان مطرح میشود مبنی بر بستن مرز ایران و ارمنستان، فاقد وجاهت حقوقی بوده و قابل قبول نیست. این مرز، از منظر حقوق بینالملل، مرز شناختهشده و رسمی میان دو کشور مستقل است. موضع جمهوری اسلامی ایران مخالفت با هرنوع تغییر جغرافیای سیاسی و هرگونه تنش ژئوپلیتیکی در منطقه است.
آقای دکتر امیراحمدیان، روابط میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان همواره فراز و فرودهایی داشته است. آیا در این میان، ماجرای دالان زنگزور میتواند به تشدید تنشها میان تهران و باکو منجر شود؟
ما روابط نزدیکی با جمهوری آذربایجان داریم. رابطه با جمهوری آذربایجان ریشههای عمیق تاریخی، فرهنگی و مذهبی دارد. اما در این کشور برخی نیروها مخالف این موضوع هستند. ایران علاقهمند به تقویت حسنه روابط دوجانبه است و همواره تلاش کرده از تنش با همسایگان پرهیز کند.
بهتازگی برنامه توسعه خط آهن رشت - آستارا را در دست مطالعه دارد. از آن طریق بخش ریلی از کریدور شمال - جنوب که از غرب دریای خزر عبور کرده، شکل خواهد گرفت. پیشتر در سال ۱۳۹۳، مسیر ریلی شرق دریای خزر این کریدور نیز از روسیه، قزاقستان و ترکمنستان به ایران وصل شده و به شبکه ریلی کشور پیوسته بود. گاهی احساس میشود جمهوری آذربایجان، ممکن است در آینده بخواهد از اتصال خط آهن رشت - آستارا استفاده کرده و با اهداف خاص خود، آن را به ابزاری برای فشار یا توسعهطلبی تبدیل کند. یعنی باکو بخواهد از آن به عنوان یک عامل فشار علیه ایران استفاده کند و هروقت که بخواهد، میتواند این ارتباط را قطع کند.
علاوه بر این، این خط آهن که در ساحل غربی و شمال غربی دریای خزر واقع شده، منطقهای شکننده از نظر محیطزیستی و جنگلی است و این پروژه به محیط زیست آسیب میرساند، شکل منطقه را تغییر میدهد، به زمینهای کشاورزی لطمه میزند و مشکلات زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زیادی را ایجاد خواهد کرد.
به هر حال، ما معتقدیم جمهوری آذربایجان بازیگری دمدمیمزاج در منطقه قفقاز است و باید با او مثل خودش و بهگونهای رفتار کنیم که نتواند از ما سوءاستفاده کند.
در حال حاضر، روابط جمهوری آذربایجان با روسیه هم تیره شده است. در دبی، مذاکراتی میان ارمنستان و پاشینیان انجام شده اما مهمتر از همه، ابتکار ترامپ است که قصد دارد آن منطقه را به مدت ۹۹ سال اجاره کند و شرکتهای آمریکایی در آن فعال شوند. ما بهشدت مخالف حضور آمریکا در معادلات منطقه همجوار خود هستیم و نمیخواهیم امنیت و آرامش منطقه را به خطر بیندازند.
همانطورکه پیشتر اشاره کردیم، ایران و روسیه مخالف بازگشایی دالان زنگزور هستند. از سوی دیگر آمریکاییها تمایل خود را برای اجاره ۱۰۰ساله زنگزور اعلام کردهاند که میتواند به پیچیدگیهای موجود اضافه کند. علت مخالفت تهران و باکو چیست و آیا با پیشنهاد آمریکا این مخالفت شکل جدیتری به خود خواهد گرفت؟
حجم محمولههایی که قرار است در این مسیر حمل شود آنقدر زیاد نیست که بتوان آن را به عنوان پروژهای اقتصادی باصرفه تلقی کرد؛ زیرا این مسیر باید از خاک ارمنستان عبور کند و طبیعتا کنترلهایی از سوی ارمنستان در آنجا وجود خواهد داشت. محمولههایی که از ترکیه وارد میشوند باید تحت کنترل قرار بگیرند، مگر اینکه ارمنستان اجازه دهد آزادانه عبور کنند که این امر نیز از نظر امنیتی درست نیست و ممکن است سوءاستفادههایی نیز بشود. سپس محمولهها باید از نخجوان وارد ارمنستان شود و در آنجا نیز کنترلهای دیگری انجام میشود. سپس دوباره باید از ارمنستان خارج شده و به سمت جنوب و در امتداد رود ارس حرکت کنند تا به باکو برسند.
این مسیر طولانی و پر از موانع است. علاوه بر آن، منطقه جنوب شرقی ترکیه که با نخجوان هممرز است، منطقهای کشاورزی است و تولید صنعتی یا صادراتی قابل توجهی ندارد، چون خود آسیای مرکزی و جمهوری آذربایجان تولیدات کشاورزی دارند و نیاز به واردات از این منطقه نیست.
بنابراین ترکیه در منطقه دریای مرمره، بهویژه در اطراف استانبول که یکی از شهرهای بزرگ آنجاست، دارای مناطق صنعتی گستردهای است. ترکیه میتواند از طریق دریا و راهآهن ارتباط خود را با اروپا و آسیای مرکزی و حتی از طریق دریای خزر برقرار کند و نیازی به استفاده از مسیر پیچیده و طولانی از طریق نخجوان و ارمنستان ندارد. حتی میتوان از خاک ترکیه به صورت زمینی و ریلی به گرجستان رفت، سپس از گرجستان وارد جمهوری آذربایجان شد و از کنار دریای خزر در بندر باکو، دوباره با کشتی، قطار یا کامیون به بنادر آسیای مرکزی مانند بندر کوریک یا آکتائو رفت.
اگر نقشهای در اختیار داشته باشید که این مسیر را به طور دقیق نشان دهد، میتوانید بهخوبی توضیح دهید که کسانی که این حرفها را میزنند در واقع دنبال ایجاد اغتشاش و ناآرامی در منطقه هستند و میخواهند حضور خود را در منطقه گسترش دهند و بعد سراغ آسیای مرکزی برای ایجاد جهان ترک بروند. این موضوعات بسیار اساسی هستند و ما بر این باوریم که این مسائل منطقه را دگرگون کرده و ناآرامی ایجاد خواهند کرد.
به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران میگوید اگر هدف اقتصادی باشد، باید آن را اثبات کنند. همچنین کریدور جنوبی ارمنستان در اختیار آنها نیست. این توافقنامه اجرائی نشده است؛ ارامنه قرهباغ که حدود ۱۲۰ هزار نفر در آنجا زندگی میکردند، پاکسازی شدهاند و کسانی که جایگزین شدهاند، ساکنان اصلی آن سرزمین نیستند و سرزمین آنها دگرگون شده است.
اختلافات منطقه به زمان آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بازمیگردد. در جمهوری آذربایجان، حدود ۳۰۰ هزار نفر ارمنی زندگی میکردهاند. آذربایجانیها در ارمنستان زندگی میکردند. پس از این درگیریها، آنها مجبور شدند به سرزمینهای خود بازگردند و اکنون مدعی املاک و داراییهای خود هستند که در زمان جنگ فرصت انتقال آنها را نداشتند. این موضوع باعث درگیریهای بسیار شده و برخی تلاش دارند از این مسئله برای بازکردن دوباره زخمهای کهنه استفاده کنند.
مسائل متعددی در این منطقه وجود دارد. واقعا این منطقه در قرن بیستویکم منطقهای بسیار شکننده است، چون دو بخش از گرجستان، استان خودمختار اوستیای جنوبی و جمهوری خودمختار آبخازیا از سال ۲۰۰۸ توسط روسیه اشغال شده و دولت خودخواندهای در آنجا تشکیل شده است. در جنوب گرجستان نیز منطقهای ارمنینشین وجود دارد که خواستار پیوستن به ارمنستان هستند. این مسائل بسیار پیچیدهاند. ما معتقدیم باید اجازه داد در قفقاز آرامش برقرار شود و نباید به خاطر خودخواهی کشورهای خارج از منطقه، امنیت این منطقه به خطر بیفتد.
در روزهای انتهایی تیرماه شاهد رزمایش مشترک ایران و روسیه بودیم. برخی این رزمایش را نوعی هشدار یا خطونشان برای باکو تعبیر کردند. با توجه به اینکه روسیه در وضعیت دشواری با جمهوری آذربایجان به سر میبرد، آیا این رزمایش بهنوعی نشاندهنده قدرتنمایی در برابر جمهوری آذربایجان است؟
این رزمایش هیچ نشانهای از خطونشان کشیدن برای جمهوری آذربایجان ندارد. ایران و روسیه این مانورها را برگزار میکنند تا از تجربیات یکدیگر بهرهمند شوند و منطقه را امن کنند؛ بنابراین باید دستوراتی برای مواقع بحرانی داشته باشند.
هدف این رزمایش بههیچعنوان تهدید جمهوری آذربایجان از سوی ایران نیست. سال گذشته هم ایران و روسیه مانور مشترکی در دریای خزر برگزار کردند که جمهوری آذربایجان نیز در آن شرکت داشت.
البته ما باید روابط حسنهای با جمهوری آذربایجان داشته باشیم و از این روابط استفاده کنیم، اما باید توجه داشت که اقتصاد جمهوری آذربایجان مانند ایران بر پایه نفت است. ایران نفت صادر میکند و جمهوری آذربایجان هم دارای نفت و گاز است و بازارهای این دو کشور مکمل یکدیگر نیستند. روسیه نیز در این زمینه مشابه است.
بنابراین اقتصادهای ایران، جمهوری آذربایجان و روسیه تکمیلکننده یکدیگر نیستند و روابط اقتصادی که انتظار داریم نمیتواند شکل بگیرد؛ زیرا ظرفیت آن وجود ندارد.
در حال حاضر حجم مبادلات اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان کمتر از یک میلیارد دلار است و این میزان، عدد قابل توجهی نیست و حجم مبادلات اقتصادی با روسیه تا حدود سه میلیارد دلار میرسد که در این روابط هم محدودیتهایی وجود دارد.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.