وقتی مسئولان درباره آب اشتباه کردند
کمبود آب به تهران رسیده است. ساکنان شهرستانها معتقدند تا موضوعی به تهران نرسد، دولت برای حل آن اقدامی نمیکند. حالا دیگر مشکل آب در تهران آنقدر بزرگ شده است که بسیاری از مناطق از شمال شهر تا شهرکهای اطراف تهران مانند پردیس ساعتها آب ندارند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
کمبود آب به تهران رسیده است. ساکنان شهرستانها معتقدند تا موضوعی به تهران نرسد، دولت برای حل آن اقدامی نمیکند. حالا دیگر مشکل آب در تهران آنقدر بزرگ شده است که بسیاری از مناطق از شمال شهر تا شهرکهای اطراف تهران مانند پردیس ساعتها آب ندارند. یکی از ساکنان اعلام میکرد مجبور شده است به خانه خواهرش برود و دیگری از آب سیاهی که پس از چند ساعت از لولههای آب بیرون میآید حکایت کرد. اما واقعیت این است که مشکل آب همگانی است؛ آب تبریز بو میدهد و آب لرستان رنگ نسکافه است.
اما موضوع دیگری نیز مطرح شده است. در همه این سالها درباره سوءمصرف خانوادهها هشدار داده میشد و حالا اعلام میشود تنها ۹ درصد حجم آب را مصرفکنندگان خانگی استفاده میکنند و براساس گزارشها بیشترین مصرف آب به ترتیب در بخش کشاورزی و صنعت اتفاق میافتد. وزیر نیرو به سبک دوره محمود احمدینژاد که برای بحران خشکسالی دست به دعا شده بودند، دست به دامن علما شده است که چرا کاری نمیکنند که باران ببارد؟ در واقع او به جای برنامهریزی درباره خروج از این بحران از علما میخواهد که دعا کنند! اما میدانیم که معمولا وسط تابستان خصوصا با تغییرات اقلیمی باران نمیبارد. مسعود پزشکیان برای مقابله با بحران آب و امنیت غذایی با دستور به وزرای کشاورزی و کشور، استانداران کشور را موظف کرده است که اصلاح و اجرای الگوی کشت سراسری را به عنوان اولویتی ضروری و فوری در دستور کار قرار دهند، کاری که باید سالها پیش انجام میشد تا به نتیجه برسد. اما چه شد که به این وضع دچار شدیم؟
اولین موتور عمیق برای استخراج آب
تا پیش از استخراج آب توسط چاههای عمیق به کمک موتورپمب، آب کشاورزی ایران بسته به منطقه توسط رشتههای قنات و کلاتهها و چشمهها و رودها تأمین میشد و این همه وابسته به برف و باران بود. با این حال این روش در هماهنگی کامل با طبیعت و با شناختن قدر آب همراه بود و همواره یکی از اختلافات روستاییان بر سر آب بود. شاید به همین دلیل بود که وقتی اولین چاههای عمیق حفر و به کمک موتورپمب، آبی در سرزمینی خشک استخراج میشد، مردم جشن میگرفتند. در سالهای ۱۳۲۴–۱۳۲۵ شمسی، اسفندیار یگانگی، نخستین شرکت ایرانی حفر چاه عمیق را تأسیس کرد و اولین چاههای عمیق مدرن کشاورزی نیز توسط او در همدان راهاندازی شد. اسفندیار یگانگی، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی و فردی خیر و مورد احترام بود. وقتی چاههای عمیق به آب میرسید، مردم شادمانی میکردند و برکت به دشتهای خشک ایران میرسید. وقتی آیتالله بروجردی از او خواست برای مسجدی چاهی حفر کند، وجهی دریافت نکرد.
درباره کارهای نیک او بسیار گفته شده است. او زمانی که در آمریکا تحصیل میکرد متوجه شد که روشهای استفادهشده برای آبیاری مزارع در آنجا، با روشهای سنتی آبیاری که آن زمان در ایران انجام میشد کاملا متفاوت است؛ و به جای تکیه بر بارش باران و استفاده از قناتها، از روشهای نوین و حفر چاههای عمیق برای آبیاری مزارع استفاده میکنند. به کمک یک آمریکایی نخستین چاه عمیق را در همدان در سال ۱۳۲۳ حفر کرد و سپس شرکتی برای حفاری چاه عمیق آب تأسیس کرد که بیش از دو هزار و ۵۰۰ حلقه چاه عمیق حفر کرد. در دهه ۴۰ که اوج صنعتیشدن ایران بود، تشویقهای دولتی و کمک به توسعه بدون توجه به زیست پایدار، حفر چاههای عمیق را چنان گسترش داده بود که اولین نشانههای منجر به افت شدید سفرههای آب زیرزمینی، با خشکشدن قنوات سنتی پدیدار شد و قانون حفاظت از آبهای زیرزمینی در سال ۱۳۴۵ و قانون ملیشدن آب در سال ۱۳۴۷ تصویب شد، اما کماکان معنای توسعه، شبیهشدن روستاها به شهر و استخراج آب از زیر زمین و تشکیل شرکتهای کشت و صنعت شخصی بود. اوایل انقلاب همین نظارت نصفه و نیمه نیز کمرنگ شد و بار دیگر حفر چاهها شدت گرفت تا پس از جنگ که بار دیگر اهمیت محدودشدن برداشت آب مطرح شد و نظارتی شکل گرفت تا سال ۱۳۸۴ و انتخاب محمود احمدینژاد که به اسم کمک به کشاورزان و روستاییان، حفر چاههای عمیق شدت گرفت. اگر در آغاز کسی اهمیت حفظ آبهای زیرزمینی را درک نمیکرد، اما در این دوره مقالات زیادی در نقد توسعه روستایی بدون توجه به زیست پایدار نوشته شده و سندهای زیادی تدوین شده بود.
حکایت ذوب آهن اصفهان
دو حکایت از دو دوره شاید برخورد ما را با آبهای زیرزمینی نشان بدهد. در دوره پهلوی دوم صنعتیشدن یکی از رؤیاهای حکومت بود و صنایع بزرگی مثل ذوب آهن در محور آن قرار داشت. اول تأسیس ذوب آهن به آمریکاییها سپرده شد. گزارش کارشناسی آنان نشان میداد که تأسیس ذوب آهن در منطقه اصفهان باعث مشکلات زیستمحیطی و کمبود آب خواهد شد. این گزارش در دربار ایران به معنی مخالفت آمریکاییها با صنعتیشدن ایران تعبیر و به شرکتی انگلیسی مراجعه شد. مطالعات شرکت انگلیسیها هم همین را نشان میداد و در دربار به مخالفت غرب با توسعه ایران تعبیر شد و سیاست شاه نزدیکی به شرق بود و به شوروی پیشنهاد شد. شورویها بدون مطالعاتی اینچنینی، کارخانه ذوب آهن و چند کارخانه بزرگ صنعتی را در ایران ساختند و پس از انقلاب نیز صنایع آببر دیگری در آن منطقه ساخته شد و هماکنون یکی از بزرگترین معضلات کمآبی در اصفهان دیده میشود و به بحرانهای جدیتری انجامیده است.
حکایت هندوانه
تا دهه 60 اگر در فصل پاییز گذرتان به برخی روستاهای خراسان میافتاد، کوهی از هندوانه را در کوچهها میدیدید که مردم مشغول بیرونآوردن دانههای آن بودند و آب هندوانه در جویها جاری بود. شاید تعجب کنید، اما این عین واقعیت است. دانه هندوانه را میفروختند و مغز و پوست هندوانه نصیب گاوان و گوسفندان میشد. هیچکس محاسبه نمیکرد که چه مقدار آب مصرف شده است تا این هندوانه بار بیاید. احتمالا به خاطر کشتهای جایگزین سودآورتری این رسم برافتاده، اما در بخشهای دیگری از ایران حکایت هندوانه به شکل دیگری کماکان جاری است. هندوانه با مصرف بسیار آب کاشته میشود و بعد با قیمتی پایین به کشورهای همسایه صادر میشود و چون قیمت آب واقعی نیست خوشحالیم که صادرات داریم.
اصلاح سیاست ۷۰ ساله ممکن است؟
از دهه ۳۰ این رویه ادامه دارد و توسعه را بدون توجه به زیست پایدار و حفظ محیط زیست و منابع آبی دنبال کردهایم. پیش و پس از انقلاب نگاه به آب همین بوده است. شاید در زمانی با جمعیتی ۳۰ میلیونی و ۳۶ میلیونی آسیبهای آن سیاست به چشم نمیآمد، اما حالا جمعیت سه برابر و منابع کمتر شده، خود را نشان داده است. حالا هیچ راهی جز اصلاح یا نابودی زندگی در بخشهای بزرگی از ایران نیست. چنین اصلاح بزرگی نیازمند همراهی مردم است و در شرایط کنونی این همراهی به سختی ممکن است، آن هم در شرایطی که تازه از جنگی خلاص شدهایم که هر روز امکان شعلهکشیدنش وجود دارد. در چنین شرایطی رئیسجمهور دستور اصلاح داده است. براساس این دستور که از سوی «وزارت کشور» صادر شده استانداران موظف شدهاند با همکاری دستگاههای ذیربط، هماهنگی لازم برای اجرای الگوی کشت اصلاحشده را فراهم کنند و کارگروه استانی الگوی کشت را با حضور دستگاههای مسئول در هر استان تشکیل دهند.
این تصمیم مهم در شرایطی اتخاذ شده است که کشور با چالشهای متعددی نظیر تغییرات اقلیمی، بحران منابع آب و ناپایداری در زنجیره تولید و بازار محصولات کشاورزی مواجه است. در چنین وضعیتی، اصلاح الگوی کشت نهتنها یک ضرورت فنی، بلکه اقدامی ملی و راهبردی برای تأمین امنیت غذایی پایدار کشور است؛ موضوعی که در سطح عالی دولت به آن توجه جدی شده است. هرچند اقدام اخیر وزارت کشور، نتیجه مطالعات راهبردی در «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری» است.
این مرکز با آسیبشناسی روند اجرای الگوی کشت در سه دهه گذشته در کشور و با بررسی ناترازیهای موجود و خلأهای مدیریتی، بر لزوم ورود هماهنگ نهادهای فرابخشی به مسئله کشاورزی تأکید کرده و فعالسازی ظرفیت ملی برای اصلاح ساختاری نظام کشاورزی کشور را خواستار شده است. هرچند میدانیم این میراثی است که به مسئولان اجرایی رسیده اما قطع به یقین سیاستی ۷۰ ساله را که منافعی برای بخشهایی ایجاد کرده است در کوتاهمدت نمیتوان اصلاح کرد. پس نیاز به تدابیری دیگر وجود دارد و این حسرت بر ما میماند که چرا مسئولان وقتی وارد عمل میشوند که ۹۰ درصد آب سدها خشک شده است و چرا صدای کارشناسان شنیده نشد.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.