خطر مکانیسم ماشه و آدرس اشتباهی تندروها
در حالی که خطر فعالسازی مکانیسم ماشه بار دیگر بر سر اقتصاد ایران سایه انداخته، برخی جریانهای تندرو در داخل کشور تلاش دارند این تهدید را بیاهمیت جلوه دهند. آنان با اظهاراتی همچون «مکانیسم ماشه بیاثر است» یا «تفاوتی نمیکند تحریم جدیدی وضع شود»، به گونهای رفتار میکنند که گویی تبعات این اقدام بینالمللی فقط یک بازی رسانهای است، نه تهدیدی واقعی برای معیشت و اقتصاد کشور.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
در حالی که خطر فعالسازی مکانیسم ماشه بار دیگر بر سر اقتصاد ایران سایه انداخته، برخی جریانهای تندرو در داخل کشور تلاش دارند این تهدید را بیاهمیت جلوه دهند. آنان با اظهاراتی همچون «مکانیسم ماشه بیاثر است» یا «تفاوتی نمیکند تحریم جدیدی وضع شود»، به گونهای رفتار میکنند که گویی تبعات این اقدام بینالمللی فقط یک بازی رسانهای است، نه تهدیدی واقعی برای معیشت و اقتصاد کشور.
اما واقعیت چیز دیگری است. فعالسازی مکانیسم ماشه، به معنای بازگشت همه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران خواهد بود؛ از جمله ممنوعیت فروش نفت، مسدودشدن داراییهای ارزی، توقف تبادلات بانکی رسمی و قطع همکاریهای اقتصادی و مالی با نهادهای بینالمللی. بازگشت چنین تحریمهایی فقط یک مسئله حقوقی یا سیاسی نیست، بلکه تبعات مستقیم آن در حوزه معیشت، سرمایهگذاری، اشتغال و سفره روزمره مردم قابل مشاهده خواهد بود.
نادیدهگرفتن این خطر، بیش از آنکه نشانه بیاطلاعی باشد، ناشی از رویکرد کسانی است که از استمرار تحریمها سود میبرند. در سالهای گذشته، گروهی از افراد و جریانها که بهدرستی میتوان آنان را «کاسبان تحریم» نامید، از فضای بحرانی ناشی از تحریمها برای رشد فعالیتهای رانتی، سودجویی از ارز ترجیحی، واردات بیضابطه و قاچاق بهره بردند. اینها همان کسانی هستند که همواره در مقابل هرگونه گشایش دیپلماتیک مقاومت کرده و بر طبل «ایستادگی» بدون پشتوانه کوبیدهاند؛ چراکه منافعشان در تداوم همین وضعیت است. نکته تأسفبار آن است که این جریانها پیشینهای روشن در ارائه تحلیلهای نادرست و غیرواقعبینانه دارند. زمانی در دولتهای نهم و دهم گفته شد «تحریمها کاغذپارهای بیش نیست» یا اینکه «اگر اروپا نفت ایران را نخرد، قیمت نفت به ۲۰۰ دلار میرسد». اما نهتنها نفت ایران خریداری نشد، بلکه اقتصاد کشور در رکود و تحریم فرو رفت و تبعات آن سالهاست که ادامه دارد.
بعدها نیز همین جریان مدعی شد زمستانی سخت در انتظار اروپاست؛ حال آنکه اروپا بدون گاز روسیه هم زمستان را پشت سر گذاشت ولی ایران همچنان با تورم دورقمی، کاهش درآمدهای نفتی و تنگنای مالی روبهروست. این نوع تحلیلهای متوهمانه، بیش از آنکه از دانش اقتصادی یا فهم واقعگرایانه ناشی شود، از نگاه ایدئولوژیک و منافع جناحی سرچشمه میگیرد. اکنون در آستانه یک پیچ مهم در مناسبات بینالمللی، نیازمند نگاهی مسئولانه و ملی به موضوعاتی چون مکانیسم ماشه هستیم. کوچکنمایی خطر تحریمها، اشتباهی استراتژیک است که بار دیگر هزینه آن را مردم خواهند پرداخت، نه آنانی که در حاشیه امن سیاست یا تجارت ایستادهاند. بهتر است به جای شعار، تاریخ را مرور و از تکرار خطاهایی که تا امروز بهای سنگینی داشتهاند، پرهیز کنیم.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.