دیپلماسی در دست دانشوران
چگونه دانشگاهها ابتکار عمل روابط بینالملل را در دست گرفتهاند
از آنجا که مفهوم دیپلماسی علمی نسبتا جدید است، ولی نقش علم در دیپلماسی از سالیان قبل وجود داشته. امروزه، علم، فناوری و نوآوری برای درک روابط بینالملل حیاتی شده و بخش اساسی آن محسوب میشود. بنا بر تعریف، دیپلماسی علمی یک حوزه معمولا میانرشتهای است که بر ارتباط علوم اجتماعی و علوم انسانی در یک محیط علم و فناوریمحور تأکید میکند.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
علی طهایی-عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی: از آنجا که مفهوم دیپلماسی علمی نسبتا جدید است، ولی نقش علم در دیپلماسی از سالیان قبل وجود داشته. امروزه، علم، فناوری و نوآوری برای درک روابط بینالملل حیاتی شده و بخش اساسی آن محسوب میشود. بنا بر تعریف، دیپلماسی علمی یک حوزه معمولا میانرشتهای است که بر ارتباط علوم اجتماعی و علوم انسانی در یک محیط علم و فناوریمحور تأکید میکند. علیرغم وجود چندینساله دیپلماسی علمی در اشکال مختلف، این مفهوم در سال 2010 بهطور رسمی بهعنوان یک حوزه متمایز در روابط بینالملل شناخته و معرفی شد. به موجب آن، باعث شد رویکردی اتخاذ شود که دانشگاهیان ابتکار عمل را به دست گرفته تا با دیپلماتها تعامل کرده و از ظرفیت آنها برای ادغام نتایج علمی و دادهها در مذاکرات بینالمللی استفاده کنند و خود را بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی دیپلماتیک معرفی کنند. همچنین اهمیت پرکردن شکاف بین علم و دیپلماسی برای پرداختن به مشترکات و چالشهای جهانی مانند تغییرات آبوهوایی، مهاجرت، سلامت عمومی، اهداف توسعه پایدار و فناوریهای نوظهور مورد تأکید قرار گرفت. با وجود اینکه در طول سالها ساختار جهانی دانش تا حدودی تغییر کرده، ولی کماکان عمده تحقیقات سطح بالا با بودجههای کلان بیشتر در دانشگاههای ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی متمرکز است. چین بهعنوان یک قدرت برتر، چشمانداز علمی جهان را تغییر داده و مراکز تحقیقاتی پیشرفتهای نیز در کشورهای آفریقای جنوبی، برزیل، ترکیه، مالزی، ایران و هند فعال شدهاند. گزارشها تعداد زیاد بازیگرانی را که اکنون در دیپلماسی علمی دخیل هستند، تصدیق کرده و شکاف بین دیپلماسی سنتی و سرعت تکامل علم را با توجه به اینکه علم و فناوری نقش محوری فزایندهای در شکلدادن به روابط خارجی دارد، به رسمیت میشناسد. در سالهای اخیر، مشارکت سازمانهای غیردولتی، آکادمیهای علمی و بخش خصوصی در دیپلماسی علمی افزایش یافته است و شرکتهای بزرگ از آن برای پیشبرد منافع خود بهره میبرند. علاوه بر این، بر نقش رو به رشد نگرانیهای امنیت ملی در همکاریهای علمی تأکید میشود که نشاندهنده تغییری نسبت به گذشته است؛ زیرا خطرات امنیتی همواره نقش اصلی را در افزایش تنشهای جهانی بازی میکنند. در نتیجه، نیاز رو به رشدی به شناسایی اهداف و ایفای نقش مؤثر برای دانشمندان و دیپلماتها برای مقابله با این خطرات وجود دارد. این امر نیاز به چارچوبهای آموزشی جدید، برای بهبود قابلیتها و مهارتهای دیپلماتها، سیاستگذاران و متخصصان، برای مدیریت مؤثر این چالشها را برجسته میکند. بهطور کلی دیپلماسی علمی ماهیت دوسویه دارد و چارچوبی را برای نشاندادن اینکه علم چگونه بر دیپلماسی تأثیر میگذارد و چطور اولویتهای دیپلماتیک بر برنامههای علمی تأثیر میگذارند، مشخص میکند. در نتیجه، به درک دقیقتری فراتر از تعاریف مرسوم نیاز دارد. همچنین، افزایش جنبشهای مدنی، بهویژه در مورد تغییرات آبوهوایی، واکسنها و... ممکن است باعث ابزاری و سیاسیکردن علم و ایجاد رقابت دائمی در فناوری شود که خطرات و مشکلاتی را به همراه خواهد داشت. بنابراین ضروری است که به این چالشها توجه شود تا اطمینان حاصل شود که علم به جای تضاد، بهعنوان یک محرک مثبت برای همکاری جهانی عمل میکند.
براساس گزارش مرکز مطالعات بینالملل دانشگاه علوم پو پاریس، امروزه تحقیقات علمی بسیار با ملاحظات روابط صنعتی و بینالمللی مرتبط شده و نیاز دیپلماتها به استفاده از تخصص علمی در سیاست خارجی مشهود است. بااینحال، آموزش سنتی دیپلماتیک برای رسیدگی به این چالشها ناکافی است و نیاز مبرمی به مدلهای آموزشی نوآورانه و برنامههای درسی بینرشتهای برای آمادهسازی دیپلماتها، دانشمندان و سیاستگذاران برای حرکت در چشمانداز تحول دیپلماسی علمی وجود دارد. برای مثال، سرفصلهای دیپلماسی آبوهوا و محیط زیست در چند دانشگاه نهادینه شدهاند و اکنون جزء استاندارد برنامههای درسی دانشگاهی هستند. همچنین زیرشاخههای جدیدی در دیپلماسی علمی در سالهای اخیر ظهور کردهاند که شامل دیپلماسی بهداشت جهانی، دیپلماسی فضایی، دیپلماسی اقیانوسی و دیپلماسی فناوری هستند که همه آنها به مطالعه و تخصص اختصاصی نیاز دارند. مسائل مهم دیگری نیز در چارچوب دغدغههای جاری جهانی، ازجمله حاکمیت فضاهای بینالمللی مانند دریاهای آزاد، فضای ماورای جو و قطب جنوب که در معرض خطر هستند، وجود دارد. علاوه بر این، مدیریت منابع طبیعی فرامرزی، بهویژه در مناطق مشترک بین چند کشور، چالشهای مهمی را به همراه دارد. در نهایت، مسائل مشترک جهانی، ازجمله حفاظت از حیات وحش و مدیریت منابع آب، نیازمند توجه فوری در چارچوب دیپلماسی علمی است. براساس نظر پروفسور استفانی بالمه، در میان زیرشاخههای دیپلماسی علمی، دیپلماسی فناوری نیاز به توجه خاصی دارد. از لحاظ تاریخی، سیاست خارجی مبتنی بر فناوری بر منافع دولتی متمرکز بوده و بر امنیت ملی و اولویتهای اقتصادی تأکید دارد. بااینحال، دامنه دیپلماسی فناوری بهطور درخور توجهی گسترش یافته است و اکنون بخش خصوصی و سازمانهای چندجانبه را بهعنوان سهامداران کلیدی در مذاکرات جهانی دربر میگیرد و به تبع آن افزایش شایان توجهی در سرمایهگذاری تحقیق و توسعه بخش خصوصی صورت گرفته است. اتکای فزایندهای به شرکتهای خصوصی برای هدایت نوآوریهای تکنولوژیکی و تحقیقات در سراسر صنایع دنیا وجود دارد. شرکتهایی مانند آمازون، متا، اپل، هوآوی و مایکروسافت اکنون بودجه سالانه تحقیق و توسعهای دارند که از بودجه بسیاری از کشورها پیشی گرفته است. به این ترتیب، برخی از شرکتهای خصوصی کنترل نامتناسبی بر فناوریهای حیاتی در دنیا دارند. با این توضیح، توسعه هوش مصنوعی نیز بهطور فزایندهای در انحصار چند شرکت بزرگ قرار میگیرد که تنوع تحقیقات را محدود کرده و باعث ایجاد وابستگی به زیرساختهای سرمایهگذاریشده توسط شرکتها میشود. در پاسخ به این چالشها، برخی کشورهای توسعهیافته دیپلماتهای فناوری را منصوب و دفاتر دیپلماتیک را در قطبهای فناوری ایجاد کردهاند. بهطور کلی، دیپلماسی علمی در سطوح مختلف و مرتبط با یکدیگر در سطوح ملی و با رعایت اصل تابعیت انجام میگیرد و باید بر منافع و حاکمیت مشترک کشورها تمرکز داشته باشد. بازیگران کلیدی در دیپلماسی علمی شامل دانشمندان، دیپلماتها، متخصصان، مدیران، سیاستمداران و مشاوران علمی هستند. با وجود این تلاشها و این شبکه جدید ارتباطات، نیاز فوری به هماهنگی مؤثرتر وجود دارد. در نتیجه، دیپلماسی علمی بهعنوان ابزاری حیاتی برای استراتژی جهانی شناخته میشود و نیاز روزافزون به تلاشهای هماهنگ کشورها بر دیپلماسی علمی احساس میشود. هدف، تقویت رابطه علم با سیاست خارجی و مسائل امنیتی است. برای دستیابی به این هدف، باید دیپلماسی علمی در سیاست خارجی قابل مشاهدهتر شده و از دیپلماسی پیشرفته مبتنی بر شواهد علمی حمایت شود. امروزه دیپلماسی علمی از یک چارچوب مفهومی گذر کرده و به ابزاری حیاتی برای درک روابط بینالمللی تبدیل شده است. از آنجایی که تنشهای جهانی دائما تشدید میشود و بازیگران جدید، چشمانداز دیپلماتیک را تغییر میدهند، نیاز به یک رویکرد متوازن که یکپارچگی تخصص علمی را حفظ کند و در عین حال دیپلماسی علمی را بهطور استراتژیک در روابط خارجی لحاظ کند، بسیار ضروری به نظر میرسد. در نهایت، اصلی که باید همواره رعایت شود، حفظ اعتبار و بیطرفی علم در عین حصول اطمینان از باقیماندن آن بهعنوان یک ستون مهم دیپلماسی است.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.