تاریخ تکامل مغز
تکامل زیستی همراه با افزایش پیچیدگی بوده است. برای مثال مقدار اطلاعات نهفته در پیچیدهترین موجودات امروزی زمین به مراتب بیشتر از پیچیدهترین موجودات مثلا 200 میلیون سال قبل است. سیر تکامل هوش آدم نیز در این میان موضوعی است که مورد توجه شاخههای مختلف علوم قرار داشته است. کارل ساگان در کتاب «اژدهای بهشتی: تکامل هوش در آدمی» که بهتازگی با ترجمه عبدالحسین وهابزاده در نشر نو منتشر شده، به سراغ معمای هوش در انسان رفته است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: تکامل زیستی همراه با افزایش پیچیدگی بوده است. برای مثال مقدار اطلاعات نهفته در پیچیدهترین موجودات امروزی زمین به مراتب بیشتر از پیچیدهترین موجودات مثلا 200 میلیون سال قبل است. سیر تکامل هوش آدم نیز در این میان موضوعی است که مورد توجه شاخههای مختلف علوم قرار داشته است. کارل ساگان در کتاب «اژدهای بهشتی: تکامل هوش در آدمی» که بهتازگی با ترجمه عبدالحسین وهابزاده در نشر نو منتشر شده، به سراغ معمای هوش در انسان رفته است.
کارل ساگان بهعنوان یک اخترشناس، شهرتی جهانی دارد اما او در این کتاب پا را از حوزه تخصصیاش فراتر گذاشته و با سفری ماجراجویانه در چند حوزه دانش تلاش کرده راهی به حل معمای هوش در انسان پیدا کند. اثر او مدام میان حوزههای انسانشناسی، زیستشناسی تکاملی، روانشناسی و علوم کامپیوتر در رفتوآمد است. ساگان در مقدمه کتاب توضیح داده که ذهن چیزی جز پیامدهای آناتومی و فیزیولوژی مغز نیست. به باور او انتخاب طبیعی مانند نوعی «غربال فکری» عمل کرده و بهتدریج هوش انسان را به جایی رسانده که از عهده کشف قوانین طبیعت و شناخت خویش برآید. ما به لطف گسترش قشر جدید مخ صاحب فرهنگی شدهایم که از زبان و منطق تا شهود و اسطوره را در بر میگیرد. به عقیده ساگان، مغز ما به کمک رقیب شایستهاش، یعنی کامپیوتر، ناگزیر به تکامل خود ادامه خواهد داد.
کتاب «اژدهای بهشتی» اولین بار در سال 1977 به چاپ رسید و یک سال پس از انتشار در 1978 برنده جایزه پولیتزر شد. این اثر، که میتوان آن را تاریخ تکامل مغز نامید، در 9 فصل با این عناوین نوشته شده است: «تقویم کیهانی»، «ژن و مغز»، «مغز و ارابه»، «بهشت بهمثابه یک تمثیل: تکامل انسان»، «تجریدات چهارپایان»، «افسانههای باغ کمنور بهشت»، «عشاق و دیوانگان»، «آینده تکامل مغز» و «دانش سرنوشت ماست: هوش زمینی و فرازمینی». ساگان در این فصول با نگاهی به زیستشناسی تکاملی، انسانشناسی، علوم اعصاب و اسطورهشناسی روایتی فرضی و درعینحال مبتنی بر شواهد علمی از چگونگی رشد هوش انسانی در گذر زمان به دست داده است. براساساین «اژدهای بهشتی» را میتوان یکی از بینرشتهایترین تلاشهای ساگان و سفری فکری در دل زمان، مغز و فرهنگ به شمار آورد.
ساگان در فصل دوم کتاب میگوید میزان پیچیدگی یک موجود را با توجه به رفتار آن، یعنی تعداد اعمال متفاوتی که در طول حیاتش بروز میدهد، میتوان تخمین زد. ولی پیچیدگی را از روی حداقل محتوای اطلاعاتی ماده ژنتیکی آن نیز میتوان قضاوت کرد. یک کروموزوم معمولی انسان دارای یک مولکول بسیار بلند دیانای است که به صورت مارپیچی درآمده تا فضایی بسیار کمتر از فرمی را اشغال کند که اگر باز میشد، اشغال میکرد. این مولکول دیانای متشکل از اجزای ساختمانی است که کمی شباهت به پلهها و طنابهای طرفین یک نردبان طنابی دارند. این اجزا یا نوکلئوتیدها به چهار صورت دیده میشوند.
زبان حیات، یعنی اطلاعات توارثی ما، با تواتر این چهار نوع نوکلئوتید معین میشود. میتوان گفت که زبان توارث با الفبایی نوشته میشود که فقط چهار حرف دارد اما کتاب حیات بسیار غنی است و یک مولکول دیانای معمولی در کروموزوم انسان مرکب از پنج میلیارد جفت نوکلئوتید است. کارل ساگان، اخترشناس، کیهانشناس، اخترشناس، اخترفیزیکدان، نویسنده و مروج علم آمریکایی است که در سال 1996 از دنیا رفت.
کتاب «رودخانه آگاهی» اثر آلیور ساکس، یکی دیگر از کتابهایی است که بهتازگی در نشر نو منتشر شده و این نیز اثری میانرشتهای است. «رودخانه آگاهی» شامل 10 جستار درباره موضوعاتی متنوع، از زیستشناسی تا گیاهشناسی و عصبشناسی و هنرها و ادبیات است که با ترجمه ماندانا فرهادیان به چاپ رسیده است. نویسنده این کتاب عصبشناس و طبیعیدان بریتانیایی است. او در جستارهای این کتاب که برخی از آنها نخستین بار در نشریه «نیویورک ریویو آو بوکز» منتشر شده بودهاند، دانش و قصه را به هم پیوند زده و درباره گستره وسیعی از تلاشهای بشری برای فهم جهان صحبت کرده است. در جستارهای این کتاب ساکس به نوعی به قهرمانانش یعنی داروین، فروید و ویلیام جیمز ادای دِین کرده و از آرای آنها صحبت کرده است. او در جستارهای این کتاب خوانندگان را به عرصههای مختلف دانش نظیر پزشکی، گیاهشناسی، علوم اعصاب، روانشناسی و تاریخ علم میبرد.
دکتر خسرو پارسا که با آثار ساکس آشناست، مقدمهای برای ترجمه فارسی «رودخانه آگاهی» نوشته و در بخشی از آن فهرستوار به برخی ویژگیهای آثار او اشاره کرده؛ ازجمله به اینکه: «احاطه کامل به مطالبی که میخواست بهطور تخصصی یا عامهفهم بنویسد. نوشتههایش سادهاند، ولی بههیچوجه سادهگرایانه نیستند. پرهیز از خودنمایی و ارائه ژورنالیستی مطالب. جامعالاطرافبودن در ارائه نظرات جدید و اجتناب از تأکیدات مکرر و نابجا. هر مطلب او شواهدی درباره مطالعه و بررسی نظریههای جدید دارد و اگر خود او نظری دارد، با توجه به دیگر مطالب ارائه میدهد. شناخت کامل آنوتومی و فیزیولوژی سلسله اعصاب و مکانیسمهای نورونی. تقلیلندادن و درعینحال تعمیم بلاجهت ندادن».
آلیور ساکس دو هفته پیش از مرگش در آگوست سال 2015، رئوس مطالب و ساختار کلی کتاب «رودخانه آگاهی» را شرح داد. این کتاب درواقع آخرین اثری است که او مدنظر داشت. عناوین فصلهای این کتاب عبارتاند از: «نگاهی تازه به گیاهشناسی در قرن نوزدهم»، «سرعت»، «قدرت ادراک: حیات ذهنی گیاهان و کرمها»، «آن مسیر دیگر: فروید عصبشناس»، «خطاناپذیری حافظه»، «اشتباهی شنیدن»، «خویشتن خلاق»، «احساس مبهم ناخوشی»، «رودخانه آگاهی» و «نقطه کور: فراموشی و غفلت در علم». در بخشی از جستار «احساس مبهم ناخوشی» میخوانیم: «هیچ چیز به اندازه حفظ ثبات و پایداری محیط درونی برای بقا و استقلال موجودات زنده -حال میخواهد فیل باشد یا تکسلولی- مهم نیست. کلود برنار، فیزیولوژیست بزرگ فرانسوی، با گفتن ثبات محیط درون شرط زندگی آزاد است، در دهه 1850 جان کلام را در این مورد گفت.
حفظ چنین ثباتی همایستایی نامیده میشود. مبانی همایستایی نسبتا ساده، اما در سطوح سلولی، به طرز معجزهآسایی کارآمد است که بنا بر آن پمپهای یونی روی غشاهای سلول امکان میدهند که با وجود هر نوع دگرگونی در خارج از سلول، مواد شیمیایی داخل سلول ثابت باقی بماند. در موجودات زنده چندسلولی -جانوران و بهویژه انسان- سامانههای نظارتی بسیار پیچیدهای برای کنترل همایستایی لازم است». ساکس در 1933 در لندن متولد شد. در دانشگاه آکسفورد پزشکی خواند و سپس در یوسیالای ادامه تحصیل داد. او پنج دهه بهعنوان متخصص مغز و اعصاب در مؤسسات مختلف نیویورک مشغول به کار بود.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.