|

ایران و بازگشت به بازی بزرگ؛ از انزوا به ابتکار در نظم متکثر جهانی

عصر آشفتگی و تکثر، نه پایان نظم

جهان در آستانه یک «بازچینی قدرت» قرار دارد. جنگ در اوکراین، بحران غزه، تنش‌های دریای سرخ و واگرایی در نهادهای چندجانبه، همه نشانه‌هایی از فرسایش نظم لیبرال پساجنگ سرد هستند.

عصر آشفتگی و تکثر، نه پایان نظم

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سیدمهرداد بنی‌هاشمی‌کهنگی: جهان در آستانه یک «بازچینی قدرت» قرار دارد. جنگ در اوکراین، بحران غزه، تنش‌های دریای سرخ و واگرایی در نهادهای چندجانبه، همه نشانه‌هایی از فرسایش نظم لیبرال پساجنگ سرد هستند. اما برخلاف تصور رایج، آنچه در حال وقوع است، نه «پایان نظم» بلکه آغاز مرحله‌ای نوین از نظم متکثر و بدون مرکز است؛ نظمی که نه مبتنی بر یک قطب، بلکه ساخته‌شده از بازیگران منطقه‌ای با منافع متقاطع، ائتلاف‌های شناور و روایت‌های رقیب است. در چنین فضایی، فرصت بازیگری برای کشورهایی مانند ایران نه‌فقط ممکن، بلکه ضروری است. ایران می‌تواند از حاشیه‌نشینی استراتژیک عبور کرده و به جایگاهی برسد که هم منافع ملی‌اش را تأمین کند و هم در شکل‌گیری معادلات منطقه‌ای و جهانی اثرگذار باشد.

گذار از مقاومت صرف به راهبرد هوشمند

نقش تاریخی ایران در منطقه همواره ترکیبی از مقاومت و مصلحت بوده است، اما اکنون زمان آن رسیده که این دو مؤلفه در قالب یک راهبرد منسجم، فعال و پیش‌دستانه بازتعریف شوند. تجربه یک دهه اخیر نشان می‌دهد که صرف اتکا بر گفتمان تقابل، بدون ظرفیت‌سازی در عرصه دیپلماسی، رسانه و اقتصاد سیاسی، نمی‌تواند وزن ایران را در معادلات جهانی افزایش دهد.

در مقابل، ترکیب هوشمندانه مقاومت با مشارکت هدفمند در ائتلاف‌های منطقه‌ای (‌سازمان همکاری شانگهای، بریکس، روند آستانه، مذاکرات چهارجانبه پیرامون دریای خزر یا گفت‌وگوهای امنیتی خلیج فارس) می‌تواند جایگاه ایران را از یک بازیگر صرفا دفاعی به یک معمار نظم منطقه‌ای با صدا و روایت مستقل ارتقا دهد.

چرخش گفتمانی جهان؛ از ادعای لیبرالیسم تا بازتعریف عدالت

یکی از پدیده‌های مهم دوران اخیر، جا‌به‌جایی محور گفتمان‌های مشروعیت‌ساز است. تا دیروز مفاهیمی مانند حقوق بشر، دموکراسی و نظم مبتنی بر قواعد، در انحصار نهادهای غربی قرار داشت، اما امروز شاهد آن هستیم که کشورهای جنوب جهانی، از آفریقای جنوبی تا کشورهای آمریکای لاتین، از همین مفاهیم برای نقد دوگانه‌گویی غرب در برابر بحران‌هایی مانند غزه استفاده می‌کنند. در چنین وضعیتی، ایران نیز می‌تواند با بازتعریف هوشمندانه روایت خود از نظم، مقاومت و عدالت، خود را به‌عنوان یک کنشگر حقوق‌محور و قانون‌مدار در عرصه بین‌الملل معرفی کند. ورود فعال در نهادهای داوری بین‌المللی، مشارکت در بحث‌های حقوق‌بشری از زاویه عدالت جهانی و تولید ادبیات سیاسی در چارچوب قواعد پذیرفته‌شده، می‌تواند تصویر ایران را از یک بازیگر صرفا امنیتی، به صاحب‌نظر گفتمانی در سطح بین‌الملل تغییر دهد.

بازتعریف اولویت‌ها: از واکنش به ابتکار

در نظم درحال‌گذار، کشورهایی که صرفا به حوادث واکنش نشان دهند، ناگزیر از حاشیه به تماشا خواهند رفت. در مقابل، کشورهایی که دستور کار تولید می‌کنند، ابتکار روایت دارند و زودتر از رقبا وارد میدان تحلیل و اقدام می‌شوند و می‌توانند نقشه بازی را به نفع خود تغییر دهند.

ایران ظرفیت تبدیل‌شدن به یکی از این کشورها را دارد؛ مشروط بر آنکه بتواند:

• از سیاست خارجی یکسویه‌نگر، به دیپلماسی مبتنی بر توسعه عبور کند‌

• اقتصاد سیاسی منطقه را نه تهدید‌ بلکه فرصت ببیند‌

• و از منطق «دوستی یا دشمنی» به سمت همکاری‌های مقطعی، موضوع‌محور و چندلایه حرکت کند.

ضرورت بازگشت به بازی بزرگ

نظم جهانی آینده، نه حاصل توافق قدرت‌های بزرگ‌ بلکه محصول مقاومت و طراحی کنشگران میانه‌وزن است. ایران با پشتوانه تاریخی، موقعیت ژئوپلیتیک و سرمایه اجتماعی در جهان اسلام، می‌تواند به یکی از همین بازیگران بدل شود.

اما این مهم، نه با انفعال و نه با تقابل صرف محقق می‌شود، بلکه مستلزم بازنگری در ابزارهای سیاست‌ خارجی، گفتمان‌سازی چندسطحی و حضور فعال در ائتلاف‌های متکثر جهانی است. ایران برای بازگشت به بازی بزرگ، باید نقش خود را از «منتقد نظم» به «معمار نظم» ارتقا دهد.

 

 

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.