گرسنگی، مرگ، کاهش وزن و نبود دارو جان اهالی غزه را به خطر انداخته
چهار روایت از یک باریکه
دکتر حسام ابوصفیه، یکسوم از وزن خود را در زندان اسرائیل از دست داده است و در حالی که حدود ۱۰۰ کیلو وزن داشت، وزنش به کمتر از ۶۰ کیلوگرم رسیده است. تصویر او با روپوش پزشکی در مقابل تانکهایی که به بیمارستان کمال عدوان حمله کرده بودند، ابوصفیه را به نمادی از مقاومت مقابل جنایت تبدیل کرد.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
دکتر حسام ابوصفیه، یکسوم از وزن خود را در زندان اسرائیل از دست داده است و در حالی که حدود ۱۰۰ کیلو وزن داشت، وزنش به کمتر از ۶۰ کیلوگرم رسیده است. تصویر او با روپوش پزشکی در مقابل تانکهایی که به بیمارستان کمال عدوان حمله کرده بودند، ابوصفیه را به نمادی از مقاومت مقابل جنایت تبدیل کرد. دکتر حسام، آنطور که اهالی غزه صدایش میزنند، پزشک خوشنام اطفال بیمارستان کمال عدوان آخرین فردی بود که آنجا را ترک و خود را تسلیم اشغالگران کرد. او که تابعیت قزاقستان را هم دارد، از زمان جنگ به همراه خانوادهاش غزه را ترک نکرد و در نهایت خانه و زندگی و پسر جوانش را در بمباران اسرائیل از دست داد. امروز او در زندان اوفر، ۴۰ کیلو وزن خود را از دست داده و طبق گفته وکیلش، ماه گذشته مورد حمله و ضربوشتم قرار گرفته است.
زندان اوفر یکی از بازداشتگاههای بسیار بدنام و اصلی اسرائیل برای نگهداری از زندانیان فلسطینی است که در کرانه باختری قرار دارد. اغلب زندانیان اوفر به بهانههای امنیتی در این زندان نگهداری میشوند. آنها اتهامات امنیتی، مشارکت در اعتراضات و فعالیتهای سیاسی را در کارنامه خود دارند. طبق گزارشهایی که از وضعیت زندان اوفر منتشر شده، زندانیان فلسطینی آنجا از کمبود امکانات بهداشتی و پزشکی رنج میبرند و گزارشهای قابل توجهی از شکنجه، بدرفتاری و محرومیت از حقوق اولیه برای آنها وجود دارد. دکتر حسام ابوصفیه اکنون شناختهشدهترین چهره زندانی در اوفر است که به اتهام ارتباط با حماس در شرایط غیرانسانی و در یک زیرزمین، بدون دسترسی به لباس مناسب، عینک و درمانهای ضروری نگهداری میشود.
حسام ابوصفیه پیش از آنکه در دام اسرائیلیها بیفتد، بیش از یک سال برای ادامه فعالیت مهمترین بیمارستان در شمال غزه تلاش کرد. او بیشتر تیم پزشکی خود، پسرش و زندگی خانوادگیاش را از دست داد و در نهایت بازداشتش تیر خلاص به فعالیت بیمارستانش بود.
اما این روایت فقط در مورد دکتر ابوصفیه نیست. اهالی غزه گرسنهاند. بعد از محاصرهای که ماهها پیش ایجاد شده، عملا مواد غذایی کافی برای جمعیت بیش از دو میلیون نفری وجود ندارد و باریکه بر لبه پرتگاه یک قحطی هولناک قرار دارد. آنها دیگر حتی نمیتوانند برای دست پیداکردن به غذاهای دریایی به ساحل بروند؛ چراکه قایقهای اسرائیلی در کمیناند تا به ماهیگیران شلیک کنند. دفتر اطلاعرسانی دولت غزه میگوید قیمتها در غزه بعد از آنکه گذرگاهها بسته شدند، به طور متوسط ۵۰۰ درصد افزایش داشته است. این افزایش قیمت روی کالاهای ضروری مانند آرد هم کموبیش وجود دارد. با همه اینها اگر تصور میکنید داشتن پول، باعث میشود تا قطعه نانی برای خریدن پیدا کنید، در اشتباهید.
ناهد حجاج که یک خبرنگار اهل غزه است و از آغاز حملات هر روز وضعیت اهالی باریکه را به گوش جهان رسانده، در شبکه ایکس شرایط را اینطور توصیف کرده است: حیرت نکنید اگر ما روزنامهنگاران دیگر در غزه اخبار را پوشش نمیدهیم. به خدا قسم، امروز از شدت گرسنگی نتوانستم از جا بلند شوم. هیچ غذایی نیست. حتی اگر کسی پول داشته باشد، در بازار چیزی برای خرید پیدا نمیشود. ما همه گرسنهایم. ما همه در حال مردنیم.
او در گزارش دیگری از حال و روزش نوشته: امروز نتوانستم کارم را به عنوان خبرنگار انجام دهم. خانه را برای رفتن به فروشگاه و پیداکردن چیزی برای خوردن ترک کردم و چیزی پیدا نکردم. هیچکس هیچچیزی پیدا نکرد. چطور باید به خانه برگردم؟ چطور به مادرم بگویم که امشب هم گرسنه خواهد ماند؟ به من بگویید به خانوادهام چه بگویم؟
روایتهای این مرد جوان به همینجا ختم نمیشود. او طی دو روز از مرگ دو نوزاد گفته است. اولین کودک درست زمانی جان باخته که پدر برای پیداکردن کمی شیر برای نوزادش راهی بازار شده. او وقتی بدون پیداکردن شیر به خانه بازگشته است، تن بیجان پسرش را بغل گرفته که گرسنگی را تاب نیاورده است. نوزاد دیگر یحیی است. او هم از گرسنگی در آغوش خانوادهاش جان باخته.
روایت آخر را یک زن رقم زده است. زنی جوان که چشمهایش از گرسنگی نور خود را از دست دادهاند، حدسزدن سناش از میان پوست چروکیده و بیآب صورتش ممکن نیست. نامش را نمیدانیم، آنچه میدانیم این است که پس از پنج روز گرسنگی، مقابل دوربین خبرنگارها قرار گرفت. آنها او را در مقابل بیمارستان شفا در غزه پیدا کردند. زن گرسنه با شکم خالی مقابل بیمارستان نشسته بود و امید داشت تا کمی غذا پیدا کند. او در حالی که سعی دارد رو به دوربین لبخند بزند، میگوید به محض اینکه چند قدم راه میرود، احساس گیجی میکند. ویدئوی بعدی اما تنها خبری است که از غزه بیرون میآید و کمی دلگرمکننده است. بعد از انتشار تصاویر نخست از گرسنگی پنجروزه یک زن، امدادگران او را پیدا کرده و کمی غذا در اختیارش قرار میدهند.
هند خودری، زنی خبرنگار است که اخبار را لحظه به لحظه از غزه گزارش میکند. او از وحشت، گرسنگی و مرگ مینویسد. هند اخیرا در پستی اینستاگرامی نوشته است: در غزه، رفتن به پزشک مثل یک تجمل است. چطور میتوانستم دردم را توجیه کنم وقتی کودکان با زخمهای ترکش، مردان سوخته از بمبها و زنانی که اعضای بدنشان را از دست دادهاند، در اطرافم بودند؟ نظام سلامت ما فروپاشیده است. حتی فکرکردن به درخواست کمک، خودخواهانه به نظرم میآمد. سپس یک شب، درد برنده شد. دیگر نمیتوانستم بایستم. آزمایشها نشان داد کیسه صفرایم پر از سنگ است. نیاز به جراحی داشتم. جراحی؟ در غزه؟ بدون بیهوشی، بدون مسکن، با بمبهایی که دیوارهای بیمارستان را میلرزاندند؟ آیا زنده میماندم؟
در اتاق عمل، تخت کار نمیکرد. آن را عوض کردند. متخصص بیهوشی گفت ماههاست داروی مورد نیازم را ندارند. گفت: جایگزینی پیدا میکنیم. سپس تاریکی فرارسید. با درد بیدار شدم، در حالی که همراه دیگران فریاد میزدم و برای هر نوع مسکن التماس میکردم.
بعد از جراحی، جایی نبود. در راهرو بیپناه و با درد فراوان رها شدم. گریه کردم و فقط میخواستم آنجا را ترک کنم. این درد، این تجربه در هیچ جای دیگر دنیا اتفاق نمیافتاد. من از فروپاشی نظام سلامت غزه گزارش داده بودم، اما تجربهکردنش یک کابوس بود.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.