بازیابی از طریق بازسازی
این روزها بار دیگر عبارت «بازسازی» و «بازسازی بعد از سانحه» را به تکرار میشنویم. کشور عزیز ما ایران متأسفانه از نظر بروز حوادث و سوانح طبیعی و غیرطبیعی جزء 10 کشور اول جهان است. با توجه به تخریبهای ناشی از جنگ تحمیلی، ایران یکی از مراکز جمعیتی در جهان با بیشترین میزان تجربه در این باره است. البته اشکالی که بلافاصله به نظر میآید، آن است که گویی در سطوح مدیریت اجرائی چندان تمایلی به بهرهگیری از این دستاوردها و تجربیات وجود ندارد. با وجود تجربیات متعددی که ما در ایران داریم، جای بسی تعجب و تأسف است که میبینیم نه تمایلی به تئوریزهکردن و نظریهپردازی در این حوزه وجود دارد و نه مدیران اجرائی علاقهای به مرور و نقد تحلیلی و بهرهگیری از نقاط ضعف و قوت اقدامات انجامشده در عرصه «بازسازی» دارند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
ناصر براتی ، عضو هیئتعلمی دانشگاه: این روزها بار دیگر عبارت «بازسازی» و «بازسازی بعد از سانحه» را به تکرار میشنویم. کشور عزیز ما ایران متأسفانه از نظر بروز حوادث و سوانح طبیعی و غیرطبیعی جزء 10 کشور اول جهان است. با توجه به تخریبهای ناشی از جنگ تحمیلی، ایران یکی از مراکز جمعیتی در جهان با بیشترین میزان تجربه در این باره است. البته اشکالی که بلافاصله به نظر میآید، آن است که گویی در سطوح مدیریت اجرائی چندان تمایلی به بهرهگیری از این دستاوردها و تجربیات وجود ندارد. با وجود تجربیات متعددی که ما در ایران داریم، جای بسی تعجب و تأسف است که میبینیم نه تمایلی به تئوریزهکردن و نظریهپردازی در این حوزه وجود دارد و نه مدیران اجرائی علاقهای به مرور و نقد تحلیلی و بهرهگیری از نقاط ضعف و قوت اقدامات انجامشده در عرصه «بازسازی» دارند. صدالبته که این اصلا نشانه خوبی نیست؛ زیرا حداقل هزینه اینگونه رویکردها، تکرار اشتباهات گذشته است. در بازسازیهای بعد از جنگ، یک مرور کلی نشان میدهد که بازسازی روستاها در مجموع از بازسازی شهرها موفقتر بوده است. در بازسازیهای انجامشده در حوزه شهری نیز در ظاهر نمونه موفق بازسازی بعد از جنگ پروژه بازسازی شهر مهران در استان ایلام بوده است. با اینکه پژوهش مستقلی انجام شده است، ولی از مجموع اطلاعات میتوان به این نتیجه رسید که علت موفقیت نسبی بازسازی مناطق روستایی و شهر مهران، بهادادن به نظر و مشارکت مردم در بازسازی آنهاست. برای مثال، از نظر مقایسهای میتوان مهران را با شهر هویزه در استان خوزستان مقایسه کرد. در مورد مهران، شهر با اتکا بر نظرسنجی از مردم که در مناطق مختلف اسکان گرفته بودند، در جای قبلی خود بازسازی شد؛ ولی هویزه با اتکا بر نظر کارشناسی/مدیریتی صرف، جابهجا شده و در محل دیگری شهر جدید شکل گرفت. البته برخی مطالعات نشان دادند که بازسازی بدون نظر مردم قطعا موفق نخواهد بود. این مشکل برای شهر خرمشهر نیز به نسبت کمتری رخ داد. عبارت «بازسازی» در ذات خود یک جنبه مثبت و سازنده دارد. اغلب بعد از این عبارت، شنونده منتظر گزارههای مثبت و امیدوارکننده است؛ مثل اینکه گفته شود بازسازی اقتصادی یا بازسازی اجتماعی و سیاسی که تلویحا منظور ارتقا، بهسازی و اصلاح است. بازسازی یک عبارت امیدساز و رهاییبخش است. گویی منظور از بازسازی فقط دوبارهساختن آنچه بود نیست و همگان باید منتظر مشاهده بالارفتن و ارتقای کمیت و کیفیت مورد بازسازی هم باشند. در مورد بازسازی نقاط تخریبشده از جنگ 12روزه نیز انتظار میرفت مدیران و مسئولان از هر نهاد و در هر ردهای، صحبت از ارتقای کیفیت محیط زیست و به سوی کمال هدایتکردن شرایط محیطی با استفاده از فرصت بهدستآمده باشند. جای بسی تأسف است که درست برعکس، ظاهرا این بازسازیها فرصتی تلقی شدهاند برای گریز از قوانین و ضوابط و استانداردها. ضوابط و استانداردهایی که قطعا قابلیت ارتقا کیفی دارند؛ زیرا معمولا فقط با تکیه بر ابعاد کمی تدوین میشوند. از این گذشته، نحوه رویکرد مسئولان به روش بازسازی اقتدارگرایانه و با احکام اجرائی از بالا به پایین بسیار جای شگفتی دارد. این عملزدگی شتابان و فلهای میتواند بسیار مخرب و برای آینده مشکلآفرین باشد؛ چون قطعا آنچه در تهران انجام میشود، اغلب بدون کموکاست الگویی میشود برای آینده همین شهر و نیز شهرهای دیگر کشور. نگارنده این متن در اوایل خرداد سال جاری در یک جلسه کرسی علمی-ترویجی در پژوهشکده نظر در تهران، موضوعی را مطرح کرد تحت عنوان «بازیابی (سلامت روحی و روانی) از طریق بازسازی». در این مبحث به شکلی مستدل نشان داده شد که آسیبدیدگان از حوادث غیرمترقبه و سهمناک بسیار بیشتر از ساختمانها و تأسیسات آسیب روانی میبینند و از این پس باید بازسازیها بهانه و ابزاری باشند برای بازیابی سلامت روحی و روانی آنها. هر آسیبدیده در اینگونه حوادث دچار زخم عمیق روانی (تروما) میشود که اگر مناسب و بهموقع برای درمان آن اقدام نشود، به یک بیماری مهلک مزمن و حاد تبدیل شده و تا پایان عمر فرد را درگیر خود میکند. تصور نمیکنم کسی باشد که آسیبهای جسمی و روحی انسانها را کماهمیتتر از آسیبهای وارده به ساختمانها و عناصر فیزیکی بداند. تجربیات علمی گسترده نشان میدهد که فرد آسیبدیده باید با توسل به اقدامات دقیق تحت درمان قرار گرفته و امید به زندگی و آینده در او شکوفا شود. یکی از مهمترین این اقدامات، مشارکتدادن صدمهدیدگان در بازسازی مناطق تخریبشده با روشهای علمی و مناسب با شرایط آنهاست. بالابردن دیوارهای یک بنای تخریبشده هنر چندانی نمیخواهد، در اینجا هنر آن است که مشاوران، کارشناسان و مدیران اجرائی با پیوندزدن بین شرایط روانی آسیبدیدگان با فرایندهای بازسازی و نوسازی، به آنها کمک کنند مصیبت وارده را هضم کرده، توان و قدرت روحی خود را بازسازی کنند و بر فشارهای عصبی و روانی خود مسلط شده و به تدریج به زندگی طبیعی بازگردند. بیتوجهی به این امر بسیار مهم در گذشته باعث شده است هزاران و شاید میلیونها نفر در کشور هرگز نتوانند مشکلات روانی خود را حل کنند و به این لحاظ هزینههای هنگفتی را بر خود و جامعه تحمیل کردند. باشد که از این پس «بازسازی»ها را همراه و همپیوند با «بازیابی»ها به انجام برسانیم.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.