|

خفت‌گیران در تهران

وقتی شهری بدون برنامه رشد می‌کند، نتیجه‌اش همین وضعی است که امروز تهران در آن گیر کرده: آلودگی مرگ‌آور، بحران آب و برق، ترافیک خفه‌کننده و معضل ساختاری موتورسیکلت‌ها. اگر دود و آلودگی تو را به بیمارستان نکشد، برخورد با یک موتورسوار بی‌احتیاط کاملا محتمل است.

خفت‌گیران در تهران

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

وقتی شهری بدون برنامه رشد می‌کند، نتیجه‌اش همین وضعی است که امروز تهران در آن گیر کرده: آلودگی مرگ‌آور، بحران آب و برق، ترافیک خفه‌کننده و معضل ساختاری موتورسیکلت‌ها. اگر دود و آلودگی تو را به بیمارستان نکشد، برخورد با یک موتورسوار بی‌احتیاط کاملا محتمل است. موتورسیکلت در تهران از یک وسیله نقلیه به منبع دائمی بی‌قانونی تبدیل شده؛ صدای مداوم، رفتارهای غیرقابل‌پیش‌بینی، دورزدن همه مقررات، از ورود غیرقانونی به طرح ترافیک و حمل بارهای چندبرابری تا کیف‌قاپی، فرار سریع، مسافرکشی غیرمجاز و انواع سوءاستفاده. این بی‌قانونی یک اثر جانبی مهم هم دارد: صدای موتور از پشت سر برای مردم تهران همیشه دلهره‌آور است؛ نه‌فقط به‌خاطر احتمال تصادف، بلکه چون ذهن‌شان فورا سناریوی خفت‌گیری و تعرض را مرور می‌کند؛ این یعنی شهر به نقطه‌ای رسیده که یک صدا‌ی معمولی تبدیل به سیگنال خطر شده است. واضح است که منظور من همه راکبان موتور نیست؛ بسیاری از آنها قانون‌مند و محترم‌اند.

اما بی‌تفاوتی اجتماعی و نبود اجرای قانون، رفتار غلط را مسری می‌کند؛ دقیقا مثل بی‌توجهی پلیس به استفاده از کلاه ایمنی که باعث شده هر روز تعداد بیشتری این قانون حیاتی را نقض کنند. وقتی کسی برخورد نمی‌بیند، قاعده تبدیل می‌شود به استثنا و تخلف می‌شود هنجار. تهران روزبه‌روز بیشتر شبیه نسخه‌های ناموفق منطقه می‌شود: دهلی، کراچی، کابل. موتورسوار بدون توجه به چراغ قرمز، مسیر ممنوع، خط ویژه، پیاده‌رو یا اتوبان حرکت می‌کند. اعتراض کنی، معمولا با طلبکاری مواجه می‌شوی نه پذیرش خطا. درحالی‌که هزاران موتورسوار مرد بدون کلاه، بدون گواهینامه و بدون رعایت اصول ابتدایی، آزادانه شهر را به‌هم می‌ریزند. این یعنی اجرای قانون انتخابی است: سخت‌گیری برای قانون‌مندترین‌ها، بی‌تفاوتی برای بدترین متخلفان. در تصادف‌ها هم ورق معمولا به نفع موتورسوار است. کافی است هنگام حرکت بین خطوط پایش به ماشینی بخورد؛ راننده خودرو باید ثابت کند بی‌گناه است.

این معادله خطا را جسور می‌کند و احتیاط را تنبیه. پلیس راهور هم اغلب نیروهایش را در خط ویژه مستقر کرده تا مبادا موتوری وارد مسیر مسئولان شود. امنیت شهروند معمولی اولویت نیست؛ راحتی مقام‌ها هست. این شهر با این روند نه به سمت توسعه می‌رود، نه امنیت. قانونی که اجرا نشود، دیگر قانون نیست، تابلوست و شهری که مردمش با صدای یک موتور از پشت سر دچار وحشت می‌شوند، نیاز به «ترمیم نظم» دارد، نه شعار و نه توجیه. اگر برخورد واقعی با تخلفات، الزام جدی به کلاه ایمنی و کنترل موتورهای بی‌قانون اتفاق نیفتد، سقوط ادامه دارد و کسی حق ندارد از نتیجه‌اش تعجب کند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.