رسانه در شرایط بحرانی؛ از پیامرسانی ملی تا روایتسازی جهانی
در شرایط بحرانی و تنشهای راهبردی -مانند وضعیت فعلی پس از حمله مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک ایران- رسانهها، بهویژه رسانههای داخلی و رسمی، وارد مرحلهای میشوند که مسئولیت آنها فقط «انتقال خبر» نیست، بلکه باید در قامت بازیگران فعال میدان نبرد نرم ظاهر شوند؛ نه با شعار و هیجانزدگی، بلکه با روایتسازی حرفهای، اعتمادسازی در داخل و اقناع افکار عمومی در سطح بینالمللی.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
در شرایط بحرانی و تنشهای راهبردی -مانند وضعیت فعلی پس از حمله مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک ایران- رسانهها، بهویژه رسانههای داخلی و رسمی، وارد مرحلهای میشوند که مسئولیت آنها فقط «انتقال خبر» نیست، بلکه باید در قامت بازیگران فعال میدان نبرد نرم ظاهر شوند؛ نه با شعار و هیجانزدگی، بلکه با روایتسازی حرفهای، اعتمادسازی در داخل و اقناع افکار عمومی در سطح بینالمللی. یکی از ضعفهای جدی رسانهای ما در مواجهه با بحرانها، تأکید افراطی بر اطلاعرسانی یکسویه و تأکید بر «پیروزیهای خودی» بدون توجه به عمق ماجرا و پیچیدگی افکار عمومی است. رسانهها گاه گمان میکنند کافی است صرفا با پررنگکردن وجه اقتدار نظامی یا تکرار شعارهای مقاومتی، مخاطب را همراه سازند؛ در حالی که در عصر پساحقیقت و رسانههای چندصدا، چنین رویکردی نهتنها اقناعگر نیست، بلکه حتی ممکن است با ایجاد فاصله میان متن رسمی و برداشت عمومی، به ضدتبلیغ تبدیل شود. در واقع در چنین شرایطی ما به چیزی فراتر از «اطلاعرسانی بومی» نیاز داریم؛ ما به «روایتسازی جهانی» نیاز داریم.
در شرایط کنونی، یکی از میدانهایی که کمترین بهرهبرداری از آن شده، افکار عمومی در جهان است. اینکه رسانههای داخلی ما، از جمله رسانه ملی، صرفا به مصرف داخلی فکر کنند، مخاطب جهانی را نادیده بگیرند و از ابزارهای ارتباطی بینالمللی (از جمله زبانهای دیگر، شبکههای برونمرزی، تولید محتوا برای رسانههای جهانی و دیپلماسی رسانهای) استفاده نکنند، نوعی فرصتسوزی در بزنگاه راهبردی است. در عصر پساحقیقت، افکار عمومی جهانی یک میدان استراتژیک است. رسانهها نباید صرفا برای مصرف داخلی تولید کنند، بلکه باید به افکار عمومی جهانی فکر کنند و به زبان آن سخن بگویند. در مقطعی که ایران تحت حمله قرار میگیرد و تصمیم به پاسخ میدهد، مهمتر از «وقوع حادثه»، نحوه بازنمایی آن در رسانههای منطقهای و بینالمللی است. اگر ما در این میدان غایب باشیم، دشمن روایت خودش را تحمیل خواهد کرد. در چنین شرایطی، محدودسازی یا قطع اینترنت خود میتواند به پاشنه آشیل ما تبدیل شود. این تصمیم، هرچند ممکن است با هدف کنترل اخبار نادرست یا کاهش التهاب گرفته شود، اما در عمل، ضربهای سنگین به قدرت روایتگری ملی وارد میکند. بستن اینترنت یعنی بستن مسیر دسترسی نهادهای رسمی و غیردولتی ایران به جهان؛ یعنی سلب فرصت پاسخگویی، اقناعسازی و روایتسازی از زبان خود ما. این یک ضعف ساختاری است. جهانیسازی روایت ایرانی از حمله و پاسخ، به معنای تبدیل منطق دفاعی کشور به زبانی قابل درک برای افکار عمومی جهانی، نهادهای بینالمللی، دانشگاهها، رسانههای مستقل غربی و حتی مخاطبان بیطرف است.
برای اثرگذاری در شرایط بحرانی، رسانهها باید چند گام اساسی بردارند:
1. بازتعریف مخاطب: مخاطب امروز فقط مردم ایران نیستند. باید بدانیم مخاطب ما هم فعالان رسانهای جهان هستند، هم نهادهای حقوقی، هم افکار عمومی منطقهای و هم حتی بخشی از بدنه نخبگانی در کشورهای مخالف ایران که از سیاستهای جنگطلبانه رژیم صهیونیستی خستهاند.
2. چندلایهسازی روایت: روایت بحران باید همزمان در چند سطح شکل بگیرد: سطح اطلاعرسانی (خبر)، سطح تحلیل (علتها و پیامدها)، سطح احساسی (همدلی و حمایت عمومی)، و سطح اخلاقی/حقوقی (مشروعیت پاسخ و مظلومیت مردم). ما نمیتوانیم فقط به انتشار خبر «حمله ما موفق بود» اکتفا کنیم. باید روایت را بسازیم، مستند و ترجمه کنیم.
3. استفاده از زبان جهانی: روایت ملی تا وقتی فقط به زبان فارسی باقی بماند، جهانی نمیشود. رسانههای ایران باید فوری، دقیق و پیوسته محتوای خود را به زبانهای بینالمللی (انگلیسی، عربی، فرانسوی، اسپانیایی و روسی) ارائه دهند. امروز حضور در افکار عمومی یعنی تسلط بر زبانها، پلتفرمها و کدهای فرهنگی مخاطبان جهانی بسیار مهم است.
4. پرهیز از شعارزدگی و صداهای یکنواخت: مخاطب جهانی از رسانهای که فقط در حال پیروزینمایی است، فاصله میگیرد. حتی مخاطب داخلی نیز از روایتهایی که فاقد صداقت، دقت و پاسخگوییاند، عبور میکند. رسانه حرفهای کسی است که بتواند در میان پیچیدگیها، واقعیت را صیقل دهد، نه اینکه آن را با فریاد بپوشاند.
5. همراستاسازی رسانه با دیپلماسی عمومی: صدای رسانه باید با پیام رسمی کشور در عرصه دیپلماتیک هماهنگ باشد. هر تناقضی میان موضع رسمی وزارت امور خارجه با لحن برخی رسانهها، باعث تضعیف اعتماد میشود. وحدت روایت، شرط انسجام تصویر ملی است.
و در نهایت، رسانهها در این شرایط فقط ابزاری برای بازتاب عملیات نیستند، بلکه بخشی از عملیاتاند. آنها میتوانند معادله بحران را تغییر دهند؛ به شرط آنکه هم به افکار عمومی احترام بگذارند، هم خود را بهروزرسانی کنند و هم بدانند که در عصر جنگ روایتها، پیروزی فقط متعلق به کسی است که بتواند روایت را با قدرت، صداقت و هوشمندی به گوش جهان برساند.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.