راه خروج از جنگ
حمله متخلفانه آمریکا به تأسیسات هستهای ایران برگ دیگری بر دفتر تعارضات بین ایران و آمریکا که شروع آن به کودتای 28 مرداد 32 بازمیگردد، افزود. این حمله آمریکا، هم به لحاظ سیاسی محکوم است و هم از نظر حقوقی. از نظر سیاسی این حمله در شرایطی انجام شد که مذاکرات بین ایران و آمریکا درباره غنیسازی در جریان بود.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
حمله متخلفانه آمریکا به تأسیسات هستهای ایران برگ دیگری بر دفتر تعارضات بین ایران و آمریکا که شروع آن به کودتای 28 مرداد 32 بازمیگردد، افزود. این حمله آمریکا، هم به لحاظ سیاسی محکوم است و هم از نظر حقوقی. از نظر سیاسی این حمله در شرایطی انجام شد که مذاکرات بین ایران و آمریکا درباره غنیسازی در جریان بود. اگرچه تا آخرین روزهای قبل از حمله اسرائیل اختلاف نظر بین دو طرف درباره غنیسازی باقی بود، اما همچنان احتمال گشایش در مذاکراتی که برای یکشنبه 25 خرداد برنامهریزی شده بود، وجود داشت. حمله اسرائیل در 23 خرداد اگرچه ضربهای اساسی به روند مذاکرات بود، اما همچنان امکان ازسرگیری مذاکرات بین ایران و آمریکا که رسما در بُعد تهاجمی همکار اسرائیل نبود، وجود داشت. بااینحال، تجاوز آشکار آمریکا در اول تیر به ایران دورنمای مذاکرات را کاملا تیره کرد.
از نظر حقوقی، تردیدی در اینکه حمله آمریکا تخلفی فاحش و گستاخانه از مهمترین قواعد عرفی حقوق بینالملل است، وجود ندارد. بر اثر این حمله، هم قلمرو ایران مورد تجاوز قرار گرفته، هم حاکمیت ملی ایران نقض شده است و هم به شکلی آشکار و فاحش و رسمی توسل به زور انجام شده است. همه این موارد در زمره فاحشترین موارد نقض حقوق بینالملل است و همه کشورها و نهادهای بینالمللی باید بهشدت آن را محکوم کنند. وجه دیگر نقض حقوق بینالملل در این زمینه لطمهای است که به ساختار حقوقی عدم اشاعه سلاحهای هستهای وارد شده است. درباره ممنوعیت حمله به تأسیسات هستهای اجماع بینالمللی وجود دارد؛ بهویژه در شرایطی که تأسیسات یادشده در کشوری واقع است که به پیمان عدم اشاعه پیوسته و تأسیساتش تحت نظرات آژانس قرار دارد. این امر در ماده 56 پروتکل الحاقی مورد تأکید قرار گرفته و اینکه کشوری به این پروتکل پیوسته یا نپیوسته، تفاوتی در ماهیت امر ایجاد نمیکند. نکاتی که باید مدنظر مقامات ما باشند:
1- اتفاقات چند ماه اخیر نشان داد سیاست «کنترل تخاصم» که در دستور کار دولت پزشکیان قرار داشت، سیاست درستی نبود و ایران و آمریکا باید نهایتا به سوی حل جامع مشکلات حرکت کنند.
2- با وجود اینکه تجاوزات اسرائیل و آمریکا به قلمرو ایران از نظر حقوق بینالملل و قواعد زیست متمدنانه محکوم است، اما در این نیز تردیدی نیست که هر جنگی اعم از دفاعی یا تهاجمی باید روزی به پایان برسد و برای پایان متمدنانه هر جنگی نیز چارهای جز توسل به دیپلماسی وجود ندارد. در غیر این صورت کشورهای متخاصم باید تا آخرین سرباز و آخرین امکانات با هم بجنگند تا حدی که نهایتا یکی از پا بیفتد و شکست کامل یا تسلیم کامل را بپذیرد.
نظر به اینکه نگارنده تخصصی در امور نظامی ندارد، اطلاعی نیز از وضعیت توازن آتش ندارد. به طور معمول یک جنگ در صورتی میتواند به نحوی متعادل ادامه یابد که حداقلی از توازن آتش بین طرفین برقرار باشد. این امر بهویژه از آن نظر مهم است که با جنگی هواپایه و متکی صرف به ادوات تکنولوژیک و الکترونیک مواجهیم و کشورهایی درگیر در آن با هم مرز مشترک ندارند. این امر ایران را از برخی امتیازات طبیعی مانند جمعیت 90میلیونی و وسعت سرزمین و آمادگی نفرات محروم کرده است. به این دلایل، میتوان این جنگ تحمیلی را یک جنگ نابرابر دانست. و اگر چنین باشد، ضروری است که مقامات ایرانی بیشترین تلاش را برای پایان جنگ از راههای دیپلماتیک انجام دهند.
3- این جنگ اگر ادامه یابد، ممکن است برای امکانات دفاعی ایران خساراتبار باشد. به طور معمول، هر کشور متوسطی مانند کشور ما به حداقلی از امکانات دفاعی برای دفاع از خود در برابر دشمنان هممرز نیاز دارد و باید توجه داشته باشد که این امکانات را در جنگ با یک قدرت جهانی از دست ندهد.
4- اظهارات مداخلهجویانه ترامپ درباره شرایط داخلی و نظام سیاسی ایران، اگرچه مثل بسیاری دیگر از اظهارات ترامپ غیرمسئولانه و بیحسابوکتاب است، اما میتواند حاوی رگهای از سیاست مدنظر ترامپ در قبال ایران بعد از تجاوز نظامی باشد. به این معنی که بعید نیست که ترامپ نیز برای تضعیف نظام سیاسی ایران به نوعی همسو با نتانیاهو قرار گرفته باشد.
اگرچه تجاوز زمینی از سوی سربازان آمریکایی مطلقا منتفی است، اما در صورت حلنشدن دیپلماتیک اختلافات، منتفی نیست که ترامپ بخواهد در جهت تلاش برای ایجاد زمینهای برای ناامنی داخل حرکت کند، با این تصور واهی که از این طریق نظام سیاسی ما تضعیف و دچار مشکل از درون شود. در این زمینه، یکی از احتمالات این است که با وجود حملهای که به سایتهای هستهای انجام شده، تحریم همچنان ادامه یابد و به موازات آن برخی تحریکات و اقدامات دیگر نیز از سوی آمریکا و اسرائیل رخ دهد. این احتمالات نیز میتواند دلیل دیگری برای جدیت در مسیر دیپلماتیک باشد. بیشک، مردم ما میدانند که شرایط داخلی ایران صرفا و مطلقا به خود مردم ایران مربوط است و ربطی به هیچ قدرت خارجی ندارد. 5- ملاحظه دیگری که مقامات ما باید مدنظر داشته باشند، وضعیت منطقه در شرایط بعد از این است. هدف آمریکا و اسرائیل همواره این بوده که به هر طریق قدرت بلامعارض و هژمون منطقه باشند. افراطیون اسرائیل همیشه در پی تضعیف قدرتهای دیگر و قراردادن خود در کنار آمریکا بهعنوان قدرت فائق در منطقه بودهاند. ما باید توجه داشته باشیم که از این نظر شرایط مطابق میل افراطیون اسرائیل رقم نخورد.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.