نامهای به فلورین
دلنوشتهای برای کودکی که ایران فردا را خواهد ساخت
فلورین عزیزم، در این شب بهاری که در حال نوشتن برای تو، دختر دلبندم هستم، روزی از روزهای بهاری سرزمین چهارفصل ما، ایران است. در چنین شب مهتابی که من واژهها را برایت کنار هم میچینم، چند روزی است که به دنیا آمدهای و با آمدنت شادی آوردهای. پیش از هر چیز دوست دارم بدانی که من و مادر عزیزت دوستان اعلای یکدیگر هستیم.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
سرآغاز
فلورین عزیزم، در این شب بهاری که در حال نوشتن برای تو، دختر دلبندم هستم، روزی از روزهای بهاری سرزمین چهارفصل ما، ایران است. در چنین شب مهتابی که من واژهها را برایت کنار هم میچینم، چند روزی است که به دنیا آمدهای و با آمدنت شادی آوردهای. پیش از هر چیز دوست دارم بدانی که من و مادر عزیزت دوستان اعلای یکدیگر هستیم. مادر مهربان تو با من یک فصل مشترک بزرگ دارد با نام «ایران». همین چند روز پیش از به دنیا آمدنت، وقتی به دیدن مادرت رفتم، به او گفتم: میدانی که برایم رفیق شفیقی هستی و در ژرفای قلبم جا داری، اگرچه با هم در برخی چیزها دیدگاه متفاوتی داریم؛ اما از اینکه تو، رفیق نازنین من، مادر نوزادی هستی که چند روز دیگر به دنیا خواهد آمد و تو او را با مهر ورزیدن به این آبوخاک بزرگ خواهی کرد، شکوهمندانه خوشحالم. من و مادرت گاهی هر دو برای شادی ایران خندیدهایم و گاهی گریستهایم.
فلورین عزیزم، تو را بهاندازه دخترِ هنوز نداشتهام، ایراندخت، دوست دارم و امشب تصمیم گرفتم، کمی برایت بنویسم تا روزی که بزرگ شدی و به سن من و مادرت رسیدی و بار مسئولیت ایرانسازی نوبت تو بود، این نوشته را بخوانی، به کار ببندی و برای ایراندخت که دوست تو خواهد شد، روایت کنی. این یادداشت را برایت مینویسم چون تو یادگار ابوریحان بیرونی و پورسینا و امیرکبیر و عباسمیرزا هستی که هر یک سنگی بودند از بنای توسعه ایران. و این نامه را در شبی مینویسم که تو در خواب ناز هستی و من سخت درگیر مذاکرات هستهای ایران. دختر دلبندم؛ نخستین گام برای ساختن ایران، مهرورزی به این سرزمین است؛ اما باید بدانی که کدام مهرورزی درست است و کدام نادرست.
میهندوستی متعصبانه
فلورین دوستداشتنیام؛ در آینده نهچندان دور که بزرگ شدی از دو دسته دور باش. نخستین دسته کسانی هستند که هیچ مهر میهن ندارند و حتی ایرانیبودن را حقیر میشمارند. دردمندانه در این زمانهای که من و مادرت و دوستان دیگرمان زندگی میکنیم و در حد توان خود برای ایران میکوشیم و این سرزمین را به جان دوست داریم، برخی مدام میگویند چه اقبال تلخی داشتند که شهروند این کشورند. اما دخترم، بدان که زمانه سخت خواهد گذشت و این سرزمین پرافتخار خواهد ماند و بسیار خوشبختی که دختر این سرزمینی. اینان مسافران غباری تاریخ هستند که از صفحه روزگار و از شاهنامه مهر میهن حذف خواهند شد. تو از این دسته بر حذر باش. دسته دیگر کسانی هستند که متعصباند و کور. اینان بر این باورند که ما ایرانیها تافته جدا بافته جهان هستیم و منشأ هر چیزی، از تمدن تا دانش، درون ما ایرانیهاست و از بد روزگار و نیرنگ دشمنان از اسب افتادهایم. عزیزکم، تعصب آدمی را کور میکند و کوران هرگز، نه راهبران خوبی هستند و نه پیروان راستین.
میهندوستی شاعرانه
دختر روزهای بهار، فلورین ماهروی من، سرزمین ما یکی از کهنترین سرزمینهای جهان است. ایران قدمتی بس دراز دارد و پیشینهای بلندبالا در خاستگاه هنر و تمدن. ادبیات ما پربار است و شعر یا چکامه یکی از درخشانترین بخشهای آن. زبان ما هم فارسی است؛ ستون فقرات تمدنی ما که سبب شده ایران از هزاران بلا پابرجا بماند. دخترکم، بدان که زبان فارسی فقط یک زبان نیست، پدیدهای است کمنظیر در جهان و جانپناه ما. اما در دل این شکوهمندی ادبیات و شعرهای ما، با کسانی روبهرو خواهی شد که ایران را دوست دارند؛ اما ایران خیالی خودشان را. ایرانی که در شعرها بهترین است؛ اما در عمل از اینکه گامی بردارند و کاری کنند؛ ناتواناند. بدان و آگاه باش، برخی از سر استیصال در شعر میهندوست شدهاند. اینان هیچ نسبتی با فردوسی بزرگ و حافظ و سعدی ندارند. اینان غرق خیالات هستند. در خیالشان هنوز ما در مرزهای امپراتوری شکوهمند هخامنشی زندگی میکنیم و دریای کاسپین مال ما بوده که دشمنان نابکار با نیرنگ از چنگ ما درآوردهاند. از این دسته بر حذر باش که سبب میشوند از واقعیت جهانی که در آن مسئولیت داری، دور باشی و واقعبین نباشی. از خیال خام دوری بجوی و مگذار زندگی در آرزوها، زیستن در واقعیتها را برایت دشوار کند. شعر میراث تمدنی ماست و باید برای اندیشهورزی به کار آید و برای تلطیف دلوجان؛ نه برای گریز از حقیقت و فرار از حل مسئله.
میهندوستی خردمندانه
فلورین خوشسیمای ما، در این دنیا که از چند سال بعد به مهد و مدرسه و دانشگاه خواهی رفت و زمانی که به سن امروز من و مادر خوبت برسی، روی شانههایت وزن مسئولیت را حس خواهی کرد، هیچچیز بهاندازه خردمندی و خردورزی برایت راهگشا نخواهد بود. خرد راهنما و خرد راهگشا است. من و مادرت از ژرفای جانمان امید داریم که تو و نسل تو، سربازان شکوفایی و بالندگی ایران باشند. و دختر دلبندم، بدان که راه دشوار اما سبز شکوفایی و توسعه ایران از قلبها و عقلهای خردمند عبور میکند. اگر از خردمندان باشی، هم جهان را از سر مهر خواهی نگریست، هم ایران را از سر مهر دوست خواهی داشت و هم این سرزمین را خردمندانه دوست خواهی داشت.
تو را دعوت میکنم که از مردمان و از زنان میهندوستی باشی که ابزار کارشان خردمندی است. با خردمندی نه تندروی خواهی داشت و سوگیری، نه کندروی و بیریشگی. اگر از خردمندان باشی، میتوانی به شیوهای درست در ساختن ایران گام برداری، از نیازمندان دستگیری کنی، همواره در پی آموختن باشی، شهر و کشور و این سیاره را دوست بداری، دوست خوبی برای دیگر خردمندانی باشی که دست در دست هم ایران را خواهید ساخت و دوستان خوبی داشته باشی برای زمانی که نیاز است دستودلهای دیگران را به کار بگیری تا بنایی بسازی. در پایان این نوشته کوتاه، فلورین نازنینم، از عمق قلبم آرزو میکنم در روزهای سخت دستانت در پی یافتن راهحل باشند و زانوهایت نلرزند. آرزو میکنم در شادیهایت تنها نباشی و وجودت برای ایران پر از شادمانی باشد. از یاد نبر که بسیار توانا هستی. توانایی خمیرمایه دانایی است.
بکوش که توانا و دانا باشی و این دو گوهر را برای بهتر زیستن خودت و دیگران به کار بگیری. روی ماه تو را از راه دور میبوسم و دوست دارم جملات پایانیام را چنین بگویم که دختر ایران باش. آنچنانکه بیداریات خواب آسوده را برای تمام کسانی به ارمغان بیاورد که پیش از تو برای کشورمان کوشیدهاند و جان دادهاند. برایت عمری دراز و پر از شرافت و خرد و دانشوری آرزو دارم دلبندم.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.