|

در حاشیه رمان «بچه آهو» ماگدا سابو

حدیث شاعرانه قربانی

ماگدا سابو، از نویسندگان شناخته‌شده قرن بیستم مجارستان، در اغلب آثارش به تنش‌ها و بحران‌های اجتماعی و تاریخی دورانش توجه کرده و تصویری از تاریخ پرتلاطم مجارستان در قرن بیستم به دست داده است. او در «خیابان کاتالین»، روایتی از روابط انسانی در تصویری بزرگ به دست داده است.

حدیث شاعرانه قربانی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: ماگدا سابو، از نویسندگان شناخته‌شده قرن بیستم مجارستان، در اغلب آثارش به تنش‌ها و بحران‌های اجتماعی و تاریخی دورانش توجه کرده و تصویری از تاریخ پرتلاطم مجارستان در قرن بیستم به دست داده است. او در «خیابان کاتالین»، روایتی از روابط انسانی در تصویری بزرگ به دست داده است. در این رمان سرنوشت سه خانواده که زمانی در خیابان کاتالین در شهر بوداپست همسایه هم بودند در طول سه دهه بحرانی تاریخی به تصویر کشیده شده است. مجارستان، مثل بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی، در نیمه نخست قرن بیستم دورانی همراه با آشوب و جنگ و نفرت را پشت سر گذاشت.

در این رمان، با تصویری از وطنی که ویران شده روبه‌رو هستیم. در این اثر سابو با تصویری درخشان از مناسبات خانوادگی در دورانی آشوب‌زده و تیره‌وتار روبه‌رو می‌شویم و روایت رمان، رابطه زبان و حافظه را به‌گونه‌ای قابل توجه نشان می‌دهد. سرنوشت آدم‌های سه خانواده‌ای که در این رمان به آنها پرداخته شده با سرنوشت سیاسی و تاریخی شهرشان پیوند خورده است. اتفاقی بیرون از اراده آدم‌ها زندگی‌شان را دوپاره کرده و آنها با گذشته‌ای غیرقابل بازگشت روبه‌رو هستند. اینها همه در روایتی غیرخطی به تصویر درآمده است.

ماگدا سابو شاهد مستقیم تحولات سیاسی سال‌های بحرانی سلطه فاشیسم بوده است. در رمان «در» با شکافی میان گذشته و حال سروکار داریم. «در» با شرح خوابی غریب آغاز می‌شود. راوی داستان که زنی نویسنده است، از کابوسی مکرر سخن می‌گوید که در آن می‌کوشد دری را باز کند و بیمارش را نجات دهد اما موفق نمی‌شود.

شکاف میان گذشته و حال و شکاف میان آدم‌ها از مضامین مهم رمان دیگری از سابو با نام «بچه آهو» است. این رمان اخیرا با ترجمه نصراله مرادیانی در نشر بیدگل منتشر شده است. آن‌طور که مترجم اثر اشاره کرده، سابو در اینجا پیچیده‌ترین شخصیتش را خلق کرده است: شخصیتی با نقاب‌های گوناگون که می‌تواند با کندوکاو در اغراض و نیاتش احساسات و عواطفی متعارض را در خودش پرورش دهد، اما ظاهرا برای بیانشان و خلاصی از آنها راهی پیدا نمی‌کند. می‌تواند به شکلی خاص به عریان‌ترین حقایق درباره خودش و جهانش اشاره کند و در عین‌ حال می‌تواند از دروغ‌گویی و نقابی که به صورت می‌زند، راضی و خشنود باشد. به بیان درونیات و نهان‌ترین احساساتش سخت نیاز دارد و هم‌زمان تمایل دارد تا از گفتن حقیقت درباره خودش امتناع کند. بار گذشته خودش، خانواده‌اش و روستایی که در آن به دنیا آمده همچنان بر دوشش سنگینی می‌کند و در عین‌ حال، به قول خودش، با بهره‌جویی از استعدادش توانسته از سد اختلاف طبقاتی بگذرد. مترجم با بیان این توضیحات می‌پرسد آیا او واقعا توانسته این موانع را پشت سر بگذارد؟ آیا اساسا در جامعه‌‌ای آکنده از حسادت، رقابت و خشونت، جامعه چندتکه‌شده بعد از جنگ جهانی دوم، چنین کاری شدنی است؟

در جامعه‌ای که نظم سابق طبقات و اقشار اجتماعی زیر‌ورو شده، تعارضات و کشمکش‌ها در ساحات گوناگون آن شکل گرفته، تجربه همکاری با آلمان نازی در زمان جنگ داشته و بعدها به نظام کمونیستی تحت تسلط شوروی تن در داده، تحول فرد چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ در رمان «بچه آهو» مصائب مجارستان و جنگ و سرکوب تحت حکومتی تمامیت‌خواه در پس‌زمینه داستانِ آدم‌ها و شخصیت اصلی اثر دیده می‌شود. رمان «بچه آهو» با این سطور آغاز می‌شود: «می‌خواستم زودتر بیایم، ولی باید منتظر یورکا می‌شدم؛ خودت بهتر می‌دانی که همیشه دیر می‌کند؛ گفته بود ساعت نُه می‌آید، ولی از یازده هم گذشته بود که تازه از در آمد تو، با اینکه همیشه کیف دکتری‌اش را همراهش دارد، همه خیال می‌کنند یا مددکار حزب است یا مسئول پخش جزوه‌های آن. درست وسط حیاط ایستاد، چند بار پشت سر هم پلک زد و دنبال پلاک 39 گشت، خانه‌ای که از آنجا با او تماس گرفته بودند».

ماگدا سابو در سال 1917 در خانواده‌ای پروتستان و در شهر دبرسن مجارستان، ملقب به رم کالونیست، متولد شد. سابو که در کودکی پدرش با او به زبان‌های لاتین، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی حرف می‌زد، در دانشگاه دبرسن زبان و ادبیات لاتین و مجاری خواند. در 1944 و 1945 در مناطق تحت اشغال آلمان و شوروی به کار معلمی پرداخت. در سال 1947 نخستین آثار خود را در قالب شعر منتشر کرد؛ دو دفتر شعر با عنوان‌های «بره» و «بازگشت به انسان» که در 1949 جایزه باومگارتن را برای او به ارمغان آورد، اما در دوران حاکمیت رژیم کمونیستی، سابو را دشمن حزب کمونیست خواندند و این جایزه بلافاصله از او پس گرفته شد. سابو اولین رمان خود را با نام «فرسکو» در سال 1958 منتشر کرد.

در 1959 رمان دیگری منتشر کرد با عنوان «آهوبره». در همین سال جایزه یوژف آتیلا به او رسید. پس از این بود که بیش از پیش به نوشتن رمان پرداخت؛ از‌جمله «خیابان کاتالین» (1969)، «داستانی قدیمی» (1971) و «در» (1987). سابو درعین‌حال در زمینه‌های دیگری مثل ادبیات کودکان، نمایش‌نامه، داستان کوتاه و متون غیرداستانی قلم زده است. یکی از همین متون غیرداستانی نوشته‌ای است در رثای همسرش تیبور سوبوتکا که نویسنده و مترجم بود و در سال 1982 درگذشت. سابو یکی از اعضای آکادمی علوم اروپا بود و همچنین سرپرست سمینار الهیات کالونیستی. او سرانجام در همان شهر زادگاهش در حالی که کتابی به دست داشت در سال 2007 از دنیا رفت.

در بخشی دیگر از رمان «بچه آهو» می‌خوانیم: «در جنگ بمبی افتاد روی خانه‌مان و با خاک یکسانش کرد؛ بی‌اینکه خودت بدانی، همیشه دوست داشتم آنجا را نشانت بدهم -دوست داشتم قیافه‌ات را زیر نظر بگیرم و ببینم وقتی از خیابان گریک عبور کردیم و به سمت نیزار روانه شدیم چه می‌گویی. خیابان ما اسم نداشت؛ اسمش را گذاشته بودیم باراگ. درست در آستانه شهر بود، در آستانه دشت سیلابی، جایی که مردم می‌آمدند و نی‌ها را می‌بریدند و در دسته‌های بزرگ روی پشتشان حمل می‌کردند. بعد از سیل بزرگ سال 1803 تخته‌سنگ‌های بزرگی آنجا گذاشته بودند؛ خطر سیل در این نقطه از شهر بیش از هر جای دیگری بود و تخته‌سنگ‌ها را تا ارتفاع بلندی روی هم انباشته بودند. در دشت مسطح زیر سد و تا جایی که چشم کار می‌کرد، خانه‌ها مثل لانه پرنده‌ها تنگ هم قرار داشتند؛ و بین سنگ‌ها علف خودرو درآمده بود، گیاهی پرپشت و سرسبز از تیره نعناع».

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.